صرفنظر از روده درازیها وعوامفریبی های دجالگرایانه بازماندگان روح پلید خمینی که در پیامهایشان ساندویچ کرده اند تا به خورد مردم ایران بدهند چرا اینقدر ضد و نقیض یکدیگرند و رژیم و سران داخلی و حامیان خارجی اش از چه عامل و پیش آمدی جملگی درهراسند و قصد پنهان کردن یا از میان برداشتن چه چیزی را دارند؟
کافیست یکی دو روز بله فقط یکی دو روز سری به خیابانهای شهرهای مختلف ایران زد و چوبه های دار را در معابر نظاره کرد، کافیست قیمت کالاهای ضروری مردم را دید، کافیست درآمد بیش از پنجاه درصد مردم را که به گفته مقامات خود رژیم در رسانه هایشان که حاکی از نه زیرخط فقر بلکه زیرخط مرگ است را مشاهده نمود، کافیست که حرف مردم کوچه و بازار را که جز فحش و نفرین به رژیم وخامنه ای نیست را آشکارا شنید وبه عدم اعتماد آنها به حکومت آخوندی ازصدر تا ذیل و از خامنه ای تا رفسنجانی توجه نمود وصدها فاکت و نمونه را درمورد درهم شکستگی بنیانها وشیرازه های اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، خانوادگی وووو را کنار آن چید تا دریافت چه آتشفشانی در راه است.
آنگاه نقش تاریخی وجود و ماندگاری مقاومت مردم ایران که در تنها نیروی سازمانیافته و متشکل و مقاوم باقیمانده، که علیرغم تمام توطئه های خارجی و سرکوب و اعدام، یکصدا و بی شکاف پا برجا و درپیشاپیش مقاومتهای مردمی درهر استان و شهر و شهرستان، در کارخانه ها و دانشگاهها، درمدارس و ادارات و دراقشار مختلف مردم به وضوح مشاهده نمود.
نقش و جایگاهی که از روز بنیان گذاری حکومت جنایتکاران در تمام پیچها و سرفصلها مبنای داخلی شکستها و بن بستها و تناقضات رژیم بوده.
اینک به راحتی میتوان دریافت که چرا خامنه ای «آینده روشن» اقتصاد که طبق «فتوای» امام دجالش «مال خر» بود را با نام اقتصاد مقاومتی وجام زهری را که مقاومت ایران به حلقومش ریخته را «نرمش قهرمانانه » وعده میدهد. روحانی که ازسران و خرمهره های اطلاعاتی امنیتی رژیم در خلال سی و پنج سال بوده ومتخصص «حرکت چراغ خاموش» رژیم در تمام گرفتاریهای استراتژیکش از کشتار مردم تا تولید بمب اتمی بوده، درحالیکه از بعد از انتصابش به ریاست جمهوری هر چند ساعت یک ایرانی را به چوبه دار کشیده، «کلید» قفلهای مرگبار رژیم را «اعتدال و میانه روی» میداند، اوباما که مردم هشیار ایران اورا «اوبااونا» خطاب میکنند، به رژیم «فرصت» میدهد و رفسنجانی« غصه دار» است و«درپی آنست که گربتواند دست بکاری زند که غصه سرآید».
....«گوهر دستاوردهای ما در سال گذشته و شاخص و شاقول پیشروی ما در سال جدید همین است: نبرد، پایداری تعهد وعزم صدبرابر برای سرنگونی آخوندها و آزادی.
تحولات سال 92 تأیید کرد که در نقطه مقابل استواری مقاومت ملت ایران، زهر شکست در سراپای حکومت ولایت فقیه جاری شده است:
شکست در انتخابات نمایشی ریاست جمهوری،
شکست برنامة اتمی یعنی بزرگترین و پرهزینهترین پروژة سیاسی و استراتژیک نظام در 25 سال اخیر و تن دادن ذلتبار رژیم به توافقنامة ژنو.
شکست ولایت فقیه در مهار اوضاع عراق به سود دولت دست نشانده خود،
شکست آخوندها در غلبه بر فروپاشی اقتصادی کشور
و شکست آنها در مهار جنبش اعتراضی مردم ایران».(ازپیام نوروزی خانم مریم رجوی به مردم ایران)
کافیست یک نگاه گذرا برآنچه تعادل میان رژیم ومردم ایران یعنی مقاومت سازمانیافته آنان و مقایسه چکیده ی این پیامها با یکدیگر بیاندازیم تاعلت العلل تناقضات و بن بستهای ویران کننده رژیم و شرکاء بین المللی اش روشن شود، این مقایسه همچنین آشکار میکند که رژیم و شرکاء در کجا و با چه شاقولی خود را در پیامهایشان بالانس و تراز میکنند.
با تکیه برمقایسه پیام مقاومت مردم ایران و پیامهای رژیم و حامیانش، مردم ایران و پیشتازان مجاهدش برآنند که با عزم جزم و«صدبرابر»، «آینده روشن» خامنه ای را تیره و تار، «اعتدال ومیانه روی» روحانی را افشاء، «فرصت» «اوبااونا» رابی اثر، و رفسنجانی را «غصه» دارتر کنند و نوروز فرخنده در ایرانزمین را رقم بزنند.