رحمان کریمی: عجز رژیم در برابر گسترش جهانی مقاومت ایران

عنان حادثه بدست تو نیست، بدست زمانه است
بخواب باش که هزار تیرش هنوز به کمانه است
مجاهدین خلق را گرفته یی بزعم خود آسان
تلاش همین حریفان است که  تو را دهد پایان
بیاندوز ز مال و جان خلق به بیرحمی و فریب
سقوط ولایتت را خواهی دید به عنقریب
سوداگران به منفعت و مصلحت هوادار توأند
فردا که روز حسابرسی رسد در پی شکار توأن

رژیم فاشیستی دین دستاویز قصاب صفت حاکم هرچه بیشتر در باتلاق بحران های ناعلاج که حاصل ماهیت به شدت ارتجاعی و سرکوب کننده و چپاولگر آن است فرومی رود، هر چه در بن بست در نرو به در و دیوار چنگال می کشد؛ بیش از پیش از حضور مقاوم و سخت فعال و پیگیر مجاهدین خلق به وحشت می افتد. در اینجا لزومی نیست که بن بست محتوم خامنه یی را به عنوان نماینده تام الاختیار رژیم مورد بحث قرار دهیم. نویسنده  توانا  آقای «مهرداد هرسینی» در این زمینه مقاله دقیق و مطلوبی روی سایت وزین «همبستگی ملی» دارند که می توان بدان مراجعه کرد. از جلاد جماران خمینی سفاک و شیاد و رژیم تبهکارش تا به امروز بیش از سی سال است که هر چه تیر زهرآگین و ویرانگر در ترکش داشته از مجاهدین خلق دریغ نکرده است. از قتل عام های شقاوت بار بی سابقه در زندان ها تا سیل موشک ها در اشرف تا شبیخون ناجوانمردانه خونریز، تا انواع زد و بند های پنهان و آشکار با بین الدول برای در فشار گذاشتن و محدود کردن فعالیت های مجاهدین خلق، همه و همه را مکرر بکار گرفته است و شگفتا که مجاهدین خلق همچون ققنوس از خاکستر گرم توطئه ها و حملات ویرانگر، سرزنده تر و شاداب تر و آماده نبرد بیشتر برخاسته اند و نه تنها رژیم و ایادی او را سر درگم و زخم خورده کرده بل جهانی را هم به حیرت واداشته اند. برای شناخت سازمان پر افتخار مجاهدین خلق و ارزش های بی نظیر و بس والای رهبری، باید تمامی جبهه نبرد و مقابله را مدّ نظر قرار داد. تلاش وزارت بدنام اطلاعات رژیم و مزدوران و دست نشاندگانش در این است که مفهوم سازمانی مجاهد خلق را در تنگنای حوزه عراق که تحت سیطره اش می باشد خلاصه و محدود و متمرکز کن. برای گسست و ایجاد شک و تردید در اذهان ساده، چنین القا کند که اشرف تعطیل شد، رزمندگان سلحشور به زندان لیبرتی گرفتار آمده اند و بنا براین کار سازمان مجاهدین خلق تمام است!!!. این جنایتکاران فراشیطان به القائات تبلیغاتی خود مطلقا باور ندارند و می دانند که دشمن آنان هر چند بی سلاح اما جان برکف و مصمم تر از پیش در کار مقابله با دشمن ضد بشری مردم ستمدیده ایران می باشند. آنانکه نه خود اهل مقاومت هستند و نه بار عاطفی و سیاسی و تاریخی مقاومت را می فهمند البته که باید به صد حیله برای جان قهرمانان ما یقه درانی کنند. پایداری و وفای به عهد قهرمانان اشرفی در زندان لیبرتی، خود حماسه یی است که بی تردید به قرن ها بر تارک تاریخ ما خواهد درخشید و موجب تفاخر و غرور ملی ملت ما خواهد شد.
   تجربه عینی نشان داده است که هر جا رژیم ضربه وارد کرده است، فنر در زیر ضربه بلند تر برخاسته است و امواج فیزیکی خود را تا به اقصا نقاط جهان گسترده است. من از نوشته های مزدوران، مشکوکان و معاندان بی تابی آنان و رژیم حاکم را درمی یابم. و فراتر از این  می فهمم که حضرات بطور فردی در قبال مقاومت و پیشروی جهانی مجاهدین خلق دچار چه بحران روحی عذاب دهنده یی هستند. هر چه را که در چنته داشته اند رو کرده اند و باز مغبون و نامراد و سرگردانند که چه بگویند و چه بکنند که افاقه یی داشته باش. جبهه سیاسی مقاومت ایران به رهبری شجاعانه مریم قهرمان امر کوچکی نیست که بتوان آن را نادیده گرفت و یا با جعل اتهامات و نسبت های به شدت دروغ و خصمانه، آسان و معمولی معرفی اش کرد. امروز این جبهه چنان رو به توسعه و گسترش و فراگیری ست که دولت های حامی رژیم را هم عاجز و بی تکلیف کرده است. مریم قهرمان فی نفسه نیازی به جایزه ندارد. او رهرو تاریخ است و تمام وقت و توان خود را در گرو شکست رژیم فاشیستی بدوی گذاشته تا بل ملت خود را برهاند. امروز می بینیم که به یُمن این رهبری ست که دانشمندان نامدار برنده جوایز نوبل هم به دفاع از خواسته های برحق مقاومت ایران برمی خیزند. حالا بگذار یک شیاد هفت خط که تجسم عینی مار خوش خط و خال وزارت بدنام اطلاعات رژیم است بپیچد به پر وپای فلان انجمن برای بی اعتبار کردن آن و انتخابش. مقاله اخیر این قالتاق خندان وزارتی گواهی می دهد که چه منبعی به او به اصطلاح مدارک و اسناد می دهد. معذرت می خواهم و پوست کنده می گویم که امکان ندارد فردی غیر وابسته بتواند تا این اندازه به منابع و مآخذ خودی و غیرخودی دسترسی داشته باشد. برای من جای کمترین تردیدی نیست که ایرج مصداقی از جمله آخرین امیدهای وزارت بدنام اطلاعات است که او را به صحنه آورده است، که البته دیگر حنایش رنگ و بویی برای کسی که کس باشد، ندارد. این جاه طلب نام و آوازه جوی نمی داند در جهانی که فلان علیا مخدره خاتمی زده صاحب جایزه صلح نوبل می شود، دیگر حول این مقوله ها سخن گفتن موجب رسوایی ست. مقاومت ایران باید که برای هر انجمن و هر فرد آزادیخواهی که ضد رژیم باشد، احترام و ارزش قایل شود.
   جبهه جهانی مقاومت ایران دیگر غیر قابل انکار است و دشمنان باید بدانند که روزبه روز گسترده تر و فراگیرتر هم خواهد شد. این نوع دست و پا زدن ها و چنگال کشیدن ها دردی را نه از رژیم دوا خواهد کرد و نه ایادی رژیم. در این فکرم که یک آدم با هر میزان ادعا چقدر باید ضعف و حقارت باطنی و شخصیتی داشته باشد که مزدور شارلاتانی مثل مصداقی بتواند روی او تأثیر بگذارد. چنین آدمی به جای پرداختن به سازمان مجاهدین خلق لازم است که با خود و برای شناخت واقعی خود خلوت کند اگر که دمش به جایی بند نباشد.

* قطعه تارک این نوشتار از همین قلم است.