با آغاز سال جدید 1393 شمسی و سخنرانی خامنه ای در مشهد مشخص شد که ولی فقیه نظام در حال آماده کردن خود برای شکست رسمی مذاکرات با غرب در طول ماههای آینده می باشد. از جملات تند و عصبی خامنه ای در این سخنرانی اینگونه بر می آمد که بی تردید مذاکرات در پشت پردهها هم اکنون باید به نتیجه ای نرسیده و شکست خورده تلقی شود.
خامنه ای که به خوبی می داند شکست مذاکرات از یک سوی تحریمهای بیشتر فلج کننده ای برای حکومتش داشته و از سوی دیگر شرایط وخیم اقتصادی می تواند حکومتش را در راس حاکمیت شقه کرده و در پایین موجب ریزش شدید نیروهایش شود، در سخنرانی اخیر خود در مشهد، خطوط رژیم در طول سال جاری را ترسیم و مشخص کرد.
خامنه ای در صحبتهایش با اشاره با کم کاری و غلط کاری مسئولین در مورد مسائل فرهنگی اعتراف کرد که: «ایمان و باورهای مردم نسبت به پایه های "انقلاب" از بین رفته است».
او در بخش دیگری از صحبتهایش بر ایجاد حد اکثر فضای اختناق در جامعه تاکید کرده و گفت: در مورد مسئله آزادی که از شعارهای انقلاب ما بوده است، ما خطوط قرمز داریم و در مقابل کسانی که با ولنگاری، استفاده از هنر، بیان و....بخواهند از خط قرمز ما رد بشوند برخورد خواهیم کرد. مثلا ما نمی توانیم با کسانی که توزیع کننده مواد مخدر هستند و مردم را آلوده می کنند هیچ برخوردی نکنیم.
در ادامه خامنه ای برای روحیه دادن به مزدورانش در مورد بدست آوردن تکنولوژی سلاحهای کشتار جمعی توضیح داده و سپس ضمن اشاره تلویحی به این نکته که از پیشرفتهایی که کرده ایم کوتاه نمی آییم، گفت: «چشممان به دست دشمن نباشد که کی این تحریمها را بر می دارد، کی موافقت می کند. به درک که تحریمها را لغو نمی کنند».
خامنه ای که شرایط پیش رو و عواقب داخلی و بین المللی تحریمهای بیشتر و فشار اقتصادی روز افزون بر مردم را به خوبی می داند، چند روز بعد از سخنرانی اش در مشهد، پس از 4 سال مجددا به مناطق جنگ ضد میهنی ایران و عراق رفته و در آنجا برای روحیه دادن به نیروهایش و بستن شکافهای ذهنی آنها در مقابل شرایط پیش رو سخنرانی کرد و از جمله گفت: باید همواره یاد و فرهنگ دوران "دفاع مقدس" و روحیه "شهادت طلبی" را زنده نگه بدارید.
به عبارتی بهتر خامنه ای هم آمادگی ذهنی در مقابل شرایط پیش رو را به مزدورانش داد و هم یک پیام غیر رسمی برای آمریکا فرستاد.
از سوی دیگر طی روزهای گذشته یک قایق تندرو در خلیج فارس به سمت یک کشتی نفتکش رفته و با مسلسل به سوی این کشتی تیراندازی کرده و سپس متواری شده است. چند روز پیش از آن نیز دو قایق تندرو متعلق به نیروهای مسلح و نظامی رژیم به یک کشتی باربری در خلیج فارس نزدیک شده و سپس از آن دور شدند. این دو واقعه که به فاصله دو روز از یکدیگر اتفاق افتاده است حامل یک پیام غیر رسمی از سوی رژیم به غربی ها و به طور مشخص به آمریکا است. رژیم میخواهد به غربی ها و آمریکا بگوید که در صورتی که در پی شکست رسمی مذاکرات بخواهید تحریمهای ممنوعیت فروش نفت بر علیه ما را اعمال کنید و نگذارید که کشتی های نفت کش ما از خلیج فارس رد بشوند، در این صورت ما نیز نخواهیم گذاشت که حتی یک کشتی هم از تنگه هرمز رد بشود و منطقه را برای همه نا امن خواهیم کرد.
خامنه ای به خوبی می داند که اگر زهر اتمی را بخورد باید تا باز شدن فضای سیاسی و حد اکثر آزادی های اجتماعی و در نهایت تا فروپاشی «نظام ولایت فقیه» به بیش برود. ولی فقیه درمانده نظام دریافته است که خوردن زهر اتمی به مثل خودکشی از ترس مرگ است.
در نتیجه از پازلهایی که خامنه ای در حال چیدن آن است این تصویر به دید می آید که او از گزینه نوشیدن جام زهر اتمی می خواهد فاصله بگیرد و در این صورت نظام پلید جمهوری اسلامی خود را برای شرایط بشدت سخت اقتصادی با سیاست "اقتصاد مقاومتی" و یا بهتر بگوییم «اقتصاد ریاضتی برای مردم» آماده می کند. برای ایجاد اقتصاد ریاضتی برای مردم، خامنه ای خود را نیازمند به بالا بردن حد اکثر ظرفیتهای اختناق و سرکوب برای هر چه بیشتر بستن جامعه در مقابل قیامها و انقلاب سرنگونی طلبانه پیش رو می بیند و به همین دلیل در سخنرانی اش در مشهد برخورد با "ولنگاری"، استفاده از قلم و بیان در خارج از مرز سرخهای حکومتی را به مثال برخورد با قاچاقچیان مواد مخدر تشبیه کرد.
به سرعت پس از چند روز از سخنرانی خامنه ای در مشهد، لایحه “امر به معروف و نهی از منکر” برای تصویب به مجلس ارتجاع فرستاده شد تا سرکوب وحشیانه علیه جوانان ایران زمین به بهانه های آخوند ساخته، شکل قانونی به خود بگیرید و به این شکل حکومت به گسترش وحشیانه اختناق مشروعیت قانونی ببخشد.
نظام پلید جمهوری اسلامی برای مقابله با شرایط سخت اقتصادی پیش رو - از شکافهای ایجاد شده بین روسیه و غرب و بطور مشخص آمریکا بر سر موضوع اوکراین - استفاده کرده و طی روزهای گذشته با روسیه به توافقی برای فروش 20 میلیارد دلار نفت در مقابل "غذا" رسیده است. این توافق نیز یکی از پازلهای همان تصویری است که در بالا ارائه شد.
پس بی سبب نیست که بگوییم که طی شش ماه آینده به موازات شرایط داخلی که ولی فقیه نظام در حال چیدن آن است، شکست مذاکرات هم بایستی قانونمندانه به شکل رسمی نمایان شود.
با شکست مذاکرات رژیم با غرب و بطور مشخص آمریکا و شکست دکترین آقای اوباما در ارتباط با مماشات با رژیم - بدلیل شرایط حساس کنونی و نزدیک شدن رژیم به سلاح هسته ای - جبهه مماشات در غرب از نفس افتاده و یا به شکل چشمگیری تضعیف می شود و بخشی از آن نیز از دور خارج خواهد شد. جبهه مماشات در غرب دیگر فرصت بازی های سیاسی گذشته با ایران را ندارد و در نتیجه به همان میزان که رژیم به نقطه تعیین تکلیف نهایی نزدیک می شود، مماشاتگران غربی نیز تعیین تکیلف می شوند.
از آنجایی که آمریکا به دلیل مجموعه شرایط اقتصادی، سیاسی و جهانی اش درحال حاضر توان حمله نظامی به نظام پلید جمهوری اسلامی را ندارد، در نتیجه آنچه در غرب و بطور مشخص در آمریکا قدرت خواهد گرفت سیاست تغییر رژیم در ایران با استفاده از شیوه هایی غیر از حمله نظامی است. بویژه آنکه بستر آماده اجتماعی این تغییر و نیز خواست آن در میان اکثریت مطلق مردم ایران و در لایه های مختلف جامعه سیاسی ایرانی در داخل و خارج از ایران وجود دارد.
آنچه در چشم انداز شش ماهه دوم امسال و پس از شکست رسمی مذاکرات با رژیم می تواند ظهور کند، تقویت چشم گیر سیاسی تغییر رژیم در ایران و رویکرد متفاوت غرب و آمریکا با راه حل سوم خانم مریم رجوی است. به عبارتی بهتر تغییر دموکراتیک در ایران از طریق مردم و مقاومت ایران و سرنگونی تمامیت نظام پلید جمهوری اسلامی با باندهای غالب و مغلوبش.
با توجه به صفحه شطرنجی شرایط داخلی و بین المللی رژیم و بن بستهای پیش روی این نظام ضد مردمی، در طول سال جاری نگاه جهان به مقاومت ایران به عنوان یگانه آلترناتیو سازماندهی شده و توانمند، تغییری چشم گیر خواهد داشت.
شکل گیری جبهه همبستگی ملی و اتحاد میان نیروهای جمهوری خواه سرنگونی طلب برای سرنگونی ضحاکان حاکم شاید بتواند یکی از گزینه های واقعی پیش رو در طول سال جاری باشد تا نیروهای سرنگونی طلب بتوانند در یک ظرف مشخص (جبهه همبستگی ملی) به اتحاد عمل برسند.
با شرایط پیش رو در سال 1393 در داخل ایران نیز بی شک رویکرد جوانان و نیروهای انقلابی متفاوت خواهد شد و آندسته از کسانی که به امید تغییرات در شرایط اقتصادی و سیاسی به "تعامل" آخوند حیله گر روحانی باورمند شده بودند، از این آخوند شیاد اطلاعاتی عبور خواهند کرد و جامعه ایران بیش از پیش به سمت رادیکالیسم برای سرنگونی و انقلاب یکدست شده و به پیش خواهد رفت.
اعتراضات، تظاهراتها و قیامهای ناشناخته ی مردمی در بستر تحولات پیش رو در کمین نظام اهرمینی ولایت فقیه می باشند و ایران خود را برای یک انقلاب توده ای در راستای تغییر تمامیت حاکمیت آماده خواهد کرد و سرنگونی محتوم نظام پلید جمهوری اسلامی در چشم اندازی روشن به دید می آید.