این انتخاب که به نظربسیاری از کارشناسان مسائل تروریسم، تاکید مجدد رژیم آخوندی بر ادامه سیاست ”تنش و تقابل“ با جامعه بین المللی است، با واکنش و خشم افکار عمومی، نیروهای آزادیخواه، قربانیان تروریسم و همچنین نمایندگان ایالات متحده روبر گردید تا جائیکه کنگره این کشور مصوبه ای را برای ممانعت از صدور ویزا به این کارگزار تروریست ولایت فقیه به تصویب رساند. مصوبه ای که چالش بزرگی در سیاست خارجی برای دیپلماسی درهم شکسته آخوندی ارزیابی می شود و اکنون بر مذاکرات اتمی سایه سنگینی انداخته است. گرچه پاره ای از ابواب جمع سیاست مماشات بسیار در تلاش اند تا ابعاد این ”ضربه و بی آبرویی“ برای دولت آخوند روحانی را کم اهمیت جلوه دهند، اما یقیننا تا همینجا ی قضیه و در پی این شکست، موضع رژیم در روند مذاکرات اتمی بسیار تضعیف گردیده و با دست بستگی هرچه بیشتر بر سر میز ظاهر خواهد گردید.
در رابطه با سوابق تروریستی کاندید ای خامنه ای برای پست سفارت در ملل متحد، تلویزیون فاکس نیوز درتاریخ 10 آوریل 2014 در تفسیری می گوید: ”سفیر جدید ایران برای سازمان ملل اکنون به سازماندهی اجرای قتل سیاسی یکی از مخالفان ایرانی در سال 1933 نیز متهم شده است. قتلی که هرگز وی به خاطر آن مورد اتهام قرار نگرفت. مسئولان اپوزیسیون ایران با استناد به مدارک پلیس و دادگاه ایتالیا اظهار می دارند که حمید ابوطالبی قتل محمد حسین نقدی 43 ساله را برنامه ریزی کرده است“.
در پی این افشاگری ها و اقدامات بود که سرانجام سخنگوی کاخ سفید اعلام کرد: ”پیش تر به سازمان ملل و دولت ایران گفته شده بود که ویزای آمریکا برای ابوطالبی صادر نخواهد شد“.
خبرگزاری رویتر 22 فروردین 1393
واقعیت این است که ”دیپلماسی مبتنی بر تروریسم“ بخش تفکیک ناپذیری از سیاست خارجی رژیم آخوندی را تشکیل میدهد. سیاستی که در واقع یکی از پایه های اصلی حکومت در کنار صدور انقلاب و نقض حقوق بشربرای بقاء حکومت می باشد. پایه گذار این سیاست نیز شخص خمینی و همان باند معروف ”خط امام“ بودند که با ”گروگانگیری اتباع سفارت آمریکا در تهران“جرقه و استارت این دیپلماسی را در سال 58 زدند. سیاستی که قرار بود تا اذهان پویا و جوان ایران بعد از انقلاب را از خواسته های به حق دمکراتیک منحرف کرده و با آن به سرکوب نیروهای آزادیخواه و دمکراتیک از جمله مجاهدین خلق بپردازند. سیاستی که به دلیل مماشات بخشی از جهان در آن زمان و به دلیل کارزار ”انتخاباتی“ متاسفانه به اهرمی برای پیشبرد اهداف و جاه طلبی های خمینی و پس از مرگ وی برای خامنه ای تبدیل گردیده است.
تبعات این سیاست امروز دیگر از مرزهای ما ایرانیان فراتر رفته است. ما اکنون سایه شوم تروریسم دولتی رژیم آخوندی را در عراق، سوریه، لبنان و جای جای منطقه به خوبی مشاهده می کنیم. حمید ابوطالبی نوک و قله ی کوچکی از کوه یخی به نام ” تروریسم دولتی“ است.
وی از جمله تروریست های کارکشته ولایت فقیه است که از سوی اطلاعات سپاه پاسداران و به عنوان سهمیه این ارگان سرکوبگر و منفور به شبکه دیپلماسی حکومتی راه پیدا کرده است. نمونه های این چنینی در دستگاه سیاست خارجی رژیم به وفور می توان یافت. از آن جمله منوچهر متکی، وزیر امورخارجه حکومت در دوران احمدی نژاد، دیپلمات تروریست و شکنجه گر معروف در ترکیه، علیرضا شیخ عطار، سفیر فعلی آخوند روحانی در آلمان که به ”قصاب کردستان“ معروف است و یا حسین موسویان سفیر اسبق رژیم در آلمان که در ترور دگراندیشان و مخالفان رژیم اخوندی در برلین معروف به ”ترور میکونوس“ نقش مستقیم داشته است.
دبیرخانه شورای ملی مقاومت در اطلاعیه ای به تاریخ 23 فروردین 1393 در رابطه با سوابق ابوطالبی از جمله می نویسد: ”ابوطالبی از ابتدا با اطلاعات سپاه پاسداران کار می کرد و در گروگانگیری دیپلوماتهای آمریکایی در ایران در سال 1979 دست داشت. در سال 1981 وارد وزارت خارجه شد. او در سال 1982 به بخش اطلاعات سفارت رژیم در پاریس منتقل شد. پس از دو سال به تهران بازگشت و مدتی بعد به سفارت رژیم در سنگال منتقل شد. دولت سنگال اورا به عنوان عنصر نامطلوب اعلام کرد و مجبور شد این کشور را ترک کند“.
از تروریسم دولتی رژیم اخوندی سخن به میان آمد، جا دارد تا به ترور ناجوانمردانه دکتر کاظم رجوی که تا چند روز دیگر به سالگرد آن نزدیک می شویم، نیز نگاهی اجمالی بیاندازیم. در تحقیقاتی که از سوی پلیس سوئیس انجام گرفت، آشکار گردید که ”تیم ویژه ئی با پاسپورت های دیپلماتیک و خدماتی“ برای این امر به سوئیس گسیل شده بودند. شماره پاسپورت ها و بلیط های هواپیما تماما مسلسل ودر یک روز صادر شده بودند. در راس تیم 13 نفره ترور، سیروس ناصری دیپلمات تروریست رژیم در مقر ملل متحد، محمد علی هادی نجف ابادی، سفیروقت رژیم در امارات متحد عربی، کریم آبادی، کنسول وقت رژیم در ژنو و مسئول توزیع و نگهداری سلاح ومهمات و همچنین محمد مهدی آخوند زاده بسطی، مدیرکل سیاسی و روابط بین الملل وقت در وزارتخارجه قرار داشتند.
این نمونه ها به خوبی گویای نقش راهبردی ”تروریسم“ در پوش دیپلماسی است که از سوی رژیم آخوندی برای حذف مخالفان و پیشبرد سیاست شانتاژ و ارعاب در سطح بین المللی مورد استفاده قرار می گیرد. امری که اصلا بر سیاستمداران و دولت ها و طرف مذاکرات با دیکتاتوری ولی فقیه پنهان نیست. نگاهی به صحنه امروز عراق و نقش نیروی تروریستی قدس و به ویژه سفیر رژیم آخوندی در این کشور، پاسدار دانائی فر به بهترین وجه گواه این مدعا است. دستگاه مخوفی که در مقابل چشم نیروهای آمریکائی دست به هر جنایت و تروری در عراق میزند و سوریه و لبنان را مامن آدم ربایان و بمب و ترور کرده است. همچنین بمباران و کشتار خواهران و برادران ما در اشرف و زندان لیبرتی تا ترور و قتل و آدرم ربائی شهروندان مظلوم عراق و سیاستمداران، نویسندگان، روحانیون و روشنفکرانی که علیه دخالت های ولی فقیه دست به اعتراض و افشاگری میزنند، بخش دیگری از سیاست تروریسم دولتی ایران را تشکیل می دهد. تمامی این اعمال و جنایت ها متاسفانه در سایه سیاستی به نام ”مماشات“ صورت می گیرد. سیاستی که به مانند بختک بر تمامی ”ارزش ها و اصول“ سیاسی، اجتماعی، انسانی و فرهنگی معاصر پنجه افکنده و آنها را به چالشی جدی کشانده است.
در رابطه با دیپلماسی تروریستی و نقش سفرای رژیم آخوندی جان بولتن سفیر سابق آمریکا در سازمان ملل در مصاحبه ای می گوید: ”ما میدانیم که دیپلوماتهای ارشد رژیم ایران در سراسر جهان در واقع ماموران و افسران نیروی قدس هستند. ماموریت اصلی نماینده رژیم ایران در سازمان ملل، پیگیری های موضوعات مجمع عمومی سازمان ملل متحد نیست، بلکه راه اندازی ماموریت های اطلاعاتی و تبلیغاتی است“.
تلویزیون فاکس نیوز 24 فروردین 1393
یقیننا مبارزه با ”بانکدارتروریسم“ که قلب آن در تهران می تپد، مستلزم اتخاذ سیاستی روشن و تهاجمی است. سیاستی که به یمن آن باید تمامی آمران و عاملان ترور علیه هر شهروندی، چه ایرانی و چه غیر ایرانی به پای میز عدالت کشانده شوند و پرونده تمامی جنایات رژیم خوندی و مشارکت و نقش سران آن در تروریسم بین المللی به شورای امنیت ملل متحد ارسال گردد.
26 فروردین 1393