بنده البته خیلی خاطره نویس نیستم. جسم ضعیفی هم دارم اما به خواست برخی از اساتید دانشگاه و حوزه که از بنده تقلید می کنند و قصد تدریس این عرایض بنده را در دانشگاه و حوزه دارند، و همینطور برخی از خانمهای نماینده مجلس و طلبه حوزه و بسیجی تصمیم دارم خاطرات مربوط به حقوق زنان را مختصرا بنویسم. البته تحلیل و تفسیر این نوشته ها که خوب طبیعی است که از نظر علمی پیچیدگی خودشان را دارند هم بر عهده امامان جمعه نظیر آقای خاتمی و آقای علم الهداست که طوری توضیح بدهند که برای استادان دانشگاه قابل فهم و قابل تدریس در دانشگاه باشد.
بنده در مورد حقوق زنان در اسلام و جمهوری اسلامی بارها با حضرت امام صحبت کردم. بارها شاید هزاران بار بنده بطور خصوصی و دونفره با حضرت امام جلساتی در جماران داشتیم و بسیاری از مسائل را برسی کردیم. بخصوص روزهایی که شب قبلش به دستور امام صدها نفر از اعضای گروهک ها اعدام شده بودند و امام شاد و شنگول بودند. از جمله مسئله حقوق زنان در جمهوری اسلامی را ده ها بار دو نفره بحث کردیم. همانطور که میدانید آقای رفسنجانی جزئیات حرفهایی را که در این جلسات بنده و امام میزدیم در خاطرات خودشون نوشتن. البته ممکنه پرسیده بشه که اگر این جلسات خصوصی و دو نفره بوده ایشان از کجا میدونستن که ما چه گفتیم. خوب ضد انقلاب و عوامل استکبار این مسئله را حمل بر این می کنند که وزارت اطلاعات به دستور آقای رفسنجانی که اون موقع همه کاره بود در محل جلسه ما شنود گذاشته بود. ولی اینطور نیست. اینهایی که این حرفها را می زنند مقهور صنعت و ادبیات غرب شده اند. اینها باید بدانند که همانطور که حقوق زنان در غرب با حقوق زنان در جمهوری الهی ما فرق می کند، خاطره نویسی در اسلام با خاطره نویسی در غرب فرق می کند. شما نباید مقهور غربی ها بشوید و فکر کنید که برای نوشتن خاطره باید آدم یا در صحنه حضور داشته باشد و یا از کسی که در صحنه بوده بشنود. و یا مثلا میکروفن مخفی بگذارد. نخیر اینها ضرورتی ندارد. البته بنده با میکروفن مخفی مشکلی ندارم اما اینکه ما در اون جلسات در باره حقوق زنان چه گفتیم خوب خیلی حرفها زده شد. اما مهمترینش اینکه بنده یکبار از حضرت امام پرسیدم اینکه برخی علماء می گویند که مردان و زنان برابرند یعنی چه و حقوق زنان در اسلام چگونه است؟ امام لبخندی مرحمت فرموده و فرمودند لاکن مردان و زنان برابر هستند اما مساوی نیستند. بنده معنای این حرف فلسفی را نفهمیدم و بر و بر نگاهشان کردم. فرمودند علی گدا – آخر هروقت با بنده تنها بودیم و سر حال بودند به بنده می فرمودند علی گدا – فرمودن علی گدا چرا مثل گاو به من نگاه می کنی. عرض کردم استغفر الله حضرت امام بنده همیشه به شما مثل یک رهبر روحانی نگاه می کنم. فرمودند لاکن منظورم اینه که تو گاوی نه من. تو داری مثل گاو بر و بر نگاه می کنی. اینجا بود که پی به دانش عمیق ایشان بردم. فرمودند لاکن اگر نفهمیدی تا برات توضیح بدم. عرض کردم من کوچکتر از اونم که حرفهای شما را بفهمم. لطفا توضیح بفرمائید. فرمودن زنان با مردان برابرند یعنی اینکه در این جهانی که شش میلیون هزار نفوس دارد عدد نفوس زنان و مردان تقریبا برابره. یعنی تقریبا سه میلیون هزار مرد و سه میلیون هزار زن. مگه اینکه جنگ جهانگیری بشود و میلیونها صد نفر مردان تلف بشوند که در آن صورت دیگه مردان با زنان برابر نیستند. پس زنان با مردان برابرند. لاکن زنان با مردان مساوی نیستند و نخواهند بود. شما ببینید که دربین یکصد و بیست و چهار هزار پیغمبر آیا شصت و دو هزار نفرش هم زن بوده؟ آیا شصت هزار نفرش زن بوده. آیا شصت نفرش زن بوده؟ آیا اصلا یک نفرش زن بوده؟ اما تمام مادران دنیا زن هستند. آیا شما در طول تاریخ اسلام دیده اید که یک مردی چادر سرش بکند یا اینکه یک زنی مثلا ده تا شوهر داشته باشد. آیا تا بحال شنیده اید که یک زنی به اندازه مرد ارث ببرد. یا یک زنی شهادتش و دیه اش به اندازه یک مرد باشد. بعدش امام تاکید فرمدند که در یک مملکت اسلامی اگر از این حرفهای زن و مرد مساوی هستند زده بشه زلزله و سیل و طوفان آن مملکت را از بین خواهد برد. به این ترتیب بود که بنده توانستم بفهمم که نظر امام و اسلام در باره برابری زن و مرد چیست و چرا زنان باید در خانه باشند و فرزند بیاورند و نان بپزند و آشپزی کنند. این است که بنده به همه مقامات گفته ام که مواظب باشند صحبت از حقوق مساوی زن و مرد نکنند. ممکن است که در غرب باران و زلزله ربطی به بدحجابی و حقوق مساوی زنان نداشته باشد اما اینجا ما عقاید دیگری داریم. مجلس هم باید قانون بگذراند که مطرح کردن اینجور حرفای غربی جزا داد و باید دیه داده بشود.
ششم اردیبهشت 1393