از این دودمان که بگذریم، جبهه لابیهای رژیم (سربازان علنی خامنه ای و مستخدمین شیخ فری) طرفداران حذف تحریمها در مذاکرات جاری که فعلاً در رتق و فتق سفید سازی اسید پاشان و قمه کشان اصحاب حزب الله و بسیج، سرگرماند باصطلاح بر و بچه محل یعنی همان فرنگی کارها، در کارگاه امواج سازی مشغول آماده سازی " تئوری بر نامه آتی انتخاباتی" میباشند تا مشارکت همه جانبه خودرا با برادران"اربعین" (گروه کر جاودان همیشه در صحنه)، هماهنگ سازند.
داستان از این قرار است که همه اینها برای هدفی" مقدس" کار میکنند آنهم نجات نظام "ولایت فقیه" است. اما در این نظام دیگر کسی نمانده تا سکان این کشتی سوراخ شده توسط مقاومت سراسری را، که در طوفان اقیانوس متلاطم منطقه گرفتار شده بدست گیرد. اما منظور این "کنشگران"چه کسی و چه جریان فکری و در کدام راستا قرار دارند بحث این مقاله است؟
اولاً دیگر کسی در این دکان جمهوری اسلامی وجود ندارد که از مشروعیتی بر خوردار باشد. دوران خاتمی رند و فریبکار را بیاد دارید چگونه با کمک همین دستگاههای تبیلیغاتی فارسی زبان غربی وبا کمک همین عمله ایرانی استعمار جوانان را برای" رفرم و گفتگوی تمدنها" به پای صندوقهای رأی آوردند تا دوره ای دیگربا مکیدن خون آنها بر مصدر حکومت معاویه ادامه دهند. همین رمال فریدون روحانی را بیاد بیاورید که قبل از انتخابات چه قولهائی را از زبان برادران زالوصفت " پارسی " از بلندگوهای معلوم الحال " دموکراسیها" چگونه در وصف او پارس میکردند. حالا هم میبینید که کف گیر ملأ به ته دیگ خورده بسراغ استخوان "سردار سازندگی " میروند تا رابطهاش را با عربستان نیک گرداند، تا شاید بخت نظام باز شود. و این در حالی است که" سر داران سپاه" برای" ورود امام زمان میخواهد مکه را بزور جنگ فتح کنند".
ثانیاً " خشت اول گر نهد معمار کج... دیوار کج". هرگز از این اعتقاد دست نخواهم کشید که: این نظام تک پایه است چه در ایدئولوژی و چه در اقتصاد و سیاست و فرهنگ. از درون یک نظام تک فکری " ارتجاع اسلامی " هرگز گشایش و رفرم مردمی بیرون نمیآید. این نظام مجبور است برای حفظ خود هرچه بیشتر منقبض شود. مثل ستارگان "نبلوسآ" تا روزی منفجر شود.
ثالثاً " از کوزه همان تراود که در اوست". کسانی که بدنبال کشاندن مردم به خیابان هستند واز مردم میخواهند فقط صف نمایش انتخابات را طولانی کنند بدنبال چه چیزی میگردند، آیا از محتوای قانون اساسی ولایت فقیه بی خبرید؟ آیاازاستیصال مجلس و و چپاول وضعف وحوش این قلعه حیوانات مطلع نستید؟ مگر این مجلس نیست که سرکوب و کشتار و سنگسار را " مشروعیت " میبخشد وازحرص و ولع ولی فقیه را در کشور گشائی و صدور ارتجاع و تروریسم و کشتار میلیونها انسان در سرتاسر جهان برای " نجات اسلام عزیز" که روزی قرار بود راهنمای بشر باشد تأیید نمیکند پسچرا در این جنایت در هر دورهای از نمایشات علمدار شمر و یزید میشوید و یاران و سرداران این مملکت کهنسال را به ساطور نعلین میسپارید. آیا عکسهای استوانه کورش را که امروزه پز آنرا میدهید را در دستان دختران و پسران دانشجو نمیبینید؟ آیا شما تاکنون ازاین مجلس یک سئوال از جنایات رهبر جنایتکار شنیدهاید. همان کسی که در اصل 110 همین قانون در واقع همه قدرت را دارد. سرتاپای این قانون اساسی که این مجلس باید حافظ آن باشد چیزی جز حکم تخریب کشور ایران و حکم قتل تدریجی هر ایرانی نیست.
به بعضی ازاصولهمین قانون اساسی که قرار است نمایندگان مورد تشویق شما از آن محافظت کنند را مرور میکنیم بعد قضاوت کنید که مردمی که در پایه گذاری تمدن بشری نقش بسزای داشت سزاوار چنین مجلسی و چنین قانونی است؟
اصل ۹۱ - شورای نگهبان
به منظور پاسداری از احکام اسلام و قانون اساسی از نظر عدم مغایرت مصوبات، مجلس شورای اسلامی با آنها، شورایی به نام شورای نگهبان با ترکیب زیر تشکیل میشود.
1. شش نفر از فقهای عادل و آگاه به مقتضیات زمان و مسائل روز. انتخاب این عده با مقام رهبری است.
2. شش نفر حقوقدان، در رشتههای مختلف حقوقی، از میان حقوقدانان مسلمانی که به وسیله رییس قوه قضاییه به مجلس شورای اسلامی معرف میشوند و با رأی مجلس انتخاب میگردند.
توضیح: رءیس قوه قضائیه را هم رهبر انتخاب میکند.
اصل ۹۲
اعضای شورای نگهبان برای مدت شش سال انتخاب میشوند ولی در نخستین دوره پس از گذشتن سه سال، نیمی از اعضای هر گروه به قید قرعه تغییر مییابند و اعضای تازهای به جای آنها انتخاب میشوند.
(بخوان انتصاب میشوند)
اصل ۹۳
مجلس شورای اسلامی بدون وجود شورای نگهبان اعتبار قانونی ندارد مگر در مورد تصویب اعتبارنامه نمایندگان و انتخاب شش نفر حقوقدان اعضای شورای نگهبان.
اصل ۹۴
کلیه مصوبات مجلس شورای اسلامی باید به شورای نگهبان فرستاده شود. شورای نگهبان موظف است آن را حداکثر ظرف ده روز از تاریخ وصول از نظر انطباق بر موازین اسلام و قانون اساسی مورد بررسی قرار دهد و چنانچه آن را مغایر ببیند برای تجدید نظر به مجلس بازگرداند. در غیر این صورت مصوبه قابل اجرا است.
در مورد اختیارات رهبر هم بهتر است بدانیم
اصل ۱۱۰ - وظایف و اختیارات رهبر
1. تعیین سیاستها کلی نظام جمهوری اسلامی ایران پس از مشورت با مجمع تشخیص مصلحت نظام. (یعنی خودش)
2. نظارت بر حسن اجرای سیاستهای کلی نظام.
3. فرمان همهپرسی.
4. فرماندهی کل نیروهای مسلح.
5. اعلام جنگ و صلح و بسیج نیروها
6. نصب و عزل و قبول استعفای:
1. فقههای شورای نگهبان.
2. عالیترین مقام قوه قضاییه.
3. رییس سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران.
4. رییس ستاد مشترک.
5. فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی.
6. فرماندهان عالی نیروهای نظامی و انتظامی.
7. حل اختلاف و تنظیم روابط قوای سه گانه.
8. حل معضلات نظام که از طرق عادی قابل حل نیست، از طریق مجمع تشخیص مصلحت نظام.
9. امضاء حکم ریاست جمهوری پس از انتخاب مردم صلاحیت داوطلبان ریاست جمهوری از جهت دارا بودن شرایطی که در این قانون میآید، باید قبل از انتخابات به تأیید شورای نگهبان و در دوره اول به تأیید رهبری برسد.
10. عزل رییس جمهور با در نظر گرفتن مصالح کشور پس از حکم دیوان عالی کشور به تخلف وی از وظایف قانونی، یا رأی مجلس شورای اسلامی به عدم کفایت وی بر اساس اصل هشتاد و نهم.
11. عفو یا تخفیف مجازات محکومیت در حدود موازین اسلامی پس از پیشنهاد رییس قوه قضاییه.
رهبر میتواند بعضی از وظایف و اختیارات خود را به شخص دیگری تفویض کند.
بانگاهی کوتاه به اهمیت پارلمانتاریستی واهداف آن (تعیین و تدوین قوانین برای رفاه و آسایش همه آحاد ملت و همزیستی مسالمت آمیز با ملل جهان نه صرفاً فرقه ای بنام دارودسته انحصار طلب ولی فقیه آنهم ابدالدهر) در مییابیم که این مجلس ارتجاع صرفاً یک عروسک خیمه شب بازی است وصرفا نیازهای بروکراتیک ولی فقیه را تأمین میکند و نقش آن "بله قربان گویان" است.
اگر به متن قانون اساسی از ابتدا تا انتها را نگاه کنیم متوجه میشویمکه:
اولاً این پاسداران عضو مجلس جملگی از نوکران همین ولی فقیهاند نه نماینگان مردم، از زمان کاندید شدن تا گذر کردن از فیلترهای مختلف آدمکشی و جنایت از قبیل شورای نگهبان، که تنها وظیفه خود را " حفظ نظام ولایت و قانون اساسی" ای میدانند که نفر اول آن " ولی فقیه" است. طبق اصل 110 همین قانون او هیچ نیازی به مصوبه مجلس و گذراندن قوانین ندارد. چون بقول تدارکچی نظام ایشان " منتسب به وحی" است. در زمان غیبت امام زمان او حاکم زمین و زمان است.
با وجودیکه رژیم در ماده اول قید میکند که 98.2% از واجدین شرایط در سال 1358 به نظام رأی دادند امروز حتی 10% هم واقعاً بخاطر حفظ نظام پای صندوق رأی نمیروند. رژیم با این حال آنرا" ابد الدهری" میداند. این درحالی است کهتازه 35 سال از عمر این رژیمگذشته است که چنین مثل خر تو گل گیر کرده است. با همه این هزینههای سرسام آور انتخابات اگر کسانی روزی دچارتوهم شوند و بخواهند چیزی را از همین مجلس بگذرانند تازه "هیچ ارزشی ندارد "اگر تشکیلات دست نشانده ولی فقیه در بالای مجلس ارتجاع یعنی "شورای نگهبان آنرا نپذیرد". اصول 91 تا 94 در بالا را مرور کنید.
این حقه بازی در موردپاسگاه ایست و بازرسی ژاندرمری دست نشانده مثل خبرگان رهبری هم صدق میکند. دستگاهی که قرار است خودش را زیر نظر داشته باشد از گماردگان خودش است. در واقع هیچکدام از دستگاههای قانون گزاری حاکمیت تحمل هیچ عقیده مخالف و حزب اپوزسیون را ندارد. راههای سازنده و رفرم با اتهاماتی بی ارزش سرکوب میشود و مخالفان سیاسی حتی مذهبی در چارچوب قانونی همین رژیم هم از حقوق شناخته شدهای بر خوردار نیستند هیچکسی بغیر از موافقان صد در صدیولی فقیه حق شرکت در نمایش را هم ندارند. حتی اگر این طیف مخالف از اکثریت مطلق هم بر خوردار باشند.
سئوال اساسی من اکنون از جریانات باصطلاح مبارزات مدنی اینستکه مگر این رژیم متمدن است که شما خواهان مبارزه مدنی هستید؟ این رژیم برای ازبین بردن مخالفان خود همه گزینهها را (دستگیریهای خودسرانه، شلاق و شکنجه، اعدامهای مخفیانه و علنی، محاکمات پشت درهای بسته، شیوههای غیر متعارف اعتراف گیری، عدم حضور وکیل مدافع در بیدادگاهها، احکام من در آوردی غیر استاندارد مفسد فی الارض و باغی ....، پرونده سازی های پلیسی و امنیتی و گذشته از این عدم وجود قوه قضائیه مستقل وعدم پیروی از استانداردهای حقوق بشری و عدم برخورد قاطع سازمان ملل با رژیم بدلایل مختلف مماشات و ابداع و بروز کردن انواع جدید اعمال خشونت مثل اسید پاشی که احتمالاً بکارگیری گازهای کلر وارداتی سوریه وتولیدات کارخانه جدید التاسیس ایران و قمه کشی علیه بانوان و در نهایت کمگ گرفتن از ارواح واجنه و ..... هم برنامه آینده همین مجلس قانونگذار است و همچنین انواع دخل و تصرف و تقلب در انتخابات) روی میز دارد، شما با چنین رژیمی چگونه میخواهید مبارزه مدنی کنید در حالی که حتی اجازه شرکت در کاندیداتوری را هم ندارید. مگر اینکه مامورید و معذور.
اما اینکه سازمانهای طرفدار جنگ مسلحانه نباید به فرموده رادیو فردا در این نمایش شرکت کنند درست گفتید از نیروی ساختارشکن دور باد. هیهات من الذله. گرچه حرف ارباب است که سالها با همین چرندیات نشخوار میشود. مگر جنگ مسلحانه ودیعه خدا دادی است که لا تغیر است. یا اینکه فکر میکنید نیروهای انقلابی مثل خودتان دپرس و روانیاند که میخواهند خودکشی کنند؟ جنگ مسلحانه آخرین راه تحمیلی باقیمانده از آ شکال مبارزه برای دستیابی به حاکمیت ملی است ایکاش راه آسانتری میبود. حاکمیت همه راههای مفروض مسالمت آمیز را بسته است.
فقط جای این سئوال باقی است: که چرا وقتی مردم کرد برای مبارزه با خلافت اسلامی در کوبانی سوریه دست بسلاح میبرند شما سر از پا نمیشناسید اما وقتیکه که مجاهدین خلق در مقابل پدر خوانده همین داعش، که عامل اصلی ظهور آنها و همه تروریستهای منطقه است و هم اکنون خود هم ادعای نفوذ " در جناحهائی از داعش دارد"را خشونت گرا میدانید؟ اکنون یازده سال است که همین سازمان حتی یک گلوله هم شلیک نکرده است، آیا حکومت بسمت فضای باز و دموکراسی قدم برداشته است یا اینکه مثل سگ هار بجان کشورهای همسایه هم افتاده است؟.
اما ملای حکومتی باید با زبان بی زبانی در شکست خود برای تأسیس "جمهوری اسلامی" اذعان کند. بالا بیاورد که دکترین خمینی با همه کشتار و جنگ داخلی و خارجی و پیکار همه جانبه با مخالفان و همکاری با اجنه و" شیاطین" وبکارگیری"امام زمانهای" قلابی در جبهههای جنگ گرم و ترساندن مردم از هیبت آتش جهنم و"ارواح طیبه " و حتی "جَک" های انگلیسی از نوع ذکورو اناث هم دیگر نمیتواند برای سرپا نگهداشتن این" رژیم سراپا فساد قانونمند "سازنده باشد.
و بر" طرفداران شرکت در انتخابات" است که دست از این عوامفریبی بر دارند. و چندتا تخم کفتر جهت باز شدن زبان الکنخود را خام همراه باگل گاوزبان (برای کاهش طپش قلب سرنگونی) و یا زبان در قفا جوشیده قبل از رفتن پای اجرای برنامه میل نموده به نیت " خدایا زبانم را باز کن تا اقرار کنم راهی بجز سقوط برای نظام سید علی وجود ندارد قربتا الاالله"
توجه. # (نبلوسا، به ستارگانی گفته میشود که سوخت آنها یعنی گاز باتمام میرسد پوسته خارجی کم کم غیرموٌلد و خشک میشود، در درون ستاره فشار و حرارت افزایش مییابد عناصر سبک در اثر افزایش تغیرات فشارو حرارت تبدیل به عناصر سنگین تر و سنگینتر میشوند. این افزایش حرارت و فشار در زنجیرههای شیمیائی به در جه ای میرسد که بگفته دانشمندان برای ستاره تحمل ناپذیر گشته و منفجر میشود. در اثر این انفجار، حرارت محیط به بیش از صد میلیارد درجه سانتیگراد افزایش مییابد. پس از انفجار ستاره همه چیز به ذراتی کوچک مبدل میگردد که گویند الماس و طلا و فلزات سنگین در اثر چنین انفجاری پدیدار میشوند، و بدنبال آن کره ای جدید متولد میگردد.............).