برداشت، تفسیر و روش ویژه هر فرد نسبت به مقولات دینی، فلسفی، اخلاقی و اصولا مباحث و امور تئوری و غیرعلمی ازایندست، به مجموعهای از شرایط فردی و اجتماعی جاری و مبتلابه فرد برمیگردد که با تفسیر و برداشت شخصی از مقوله موردنظر، منش و روش کار و زندگی خود را نیز در هر زمینه بر متن و منطبق با آن تنظیم و به انجام میرساند. این مشی و خصوصیت بهطور طبیعی بر جریانات، سازمانها، تشکلها و حتی گروههای کوچک اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و غیره نیز حاکم و بهاینترتیب انواع کاربردها و راهکارها بر اساس برداشتها و باورها از مسائل و مقولات یادشدهٔ گوناگون مشخصشده، شکلگرفته و بر اساس آنها اعمال و فعالیتها بارز میشوند.
پس از گذشت سدهها از قرونوسطا و جنایات آن دوران بنام دین عیسی، ازقضا و بد حادثه در زمانهٔ وحشی ما اما در سرزمین خونبار گربه نشان این بار مشتی ماموت آدمخوار بنام دین اسلام، سه نسل را مصلوب یا به بند کشیده و سرزمینی را با سرمایههای عظیم مادی و معنوی آن به یغما برده یا بر باد دادهاند. بدیهی ست که نیاز سیاستبازان فاسد جهان برای ادامه بازی رذیلانه اسلحه و دلار بخصوص جنگ خانمانسوز امریکا در عراق که نتیجهاش تنها گسترش شاخههای ترور و حضور جوخههای مرگ ملایان در این کشور متمدن بود، با استمالت سالیان و ادامه سیاست مماشات با رژیم جلادان، نهتنها عمامه بر سران را در قتل و سرکوب مردم ایران بسا گستاختر نمود بلکه در منطقه و نقاطی دیگر در جهان نیز با گسترش پدیده شوم بنیادگرایی و صدور تروریسم، به کشتار بیگناهان بسیار منجر گردیده و نهایتا در طول زمان پس از طالبان و حزب الشیطان و... به زایش درشتترین فرزند حرامزادهٔ ملایان بنام داعش منجر گردید که هماینک با اعمال جنایات وحشتناک بنام اسلام و شهادت خدا و پیامبر بهتبع پدرخوانده عمامه دار نهفقط در منطقه بلکه در سراسر دنیا کشتار و مثله میکند و بسیار نقاط جهان را نیز مورد تهدید و تجاوز قرار داده است. بااینهمه جبههٔ متحد مستر پرزیدنت و دیگر سیاستبازان بیاعتبار و پرنسیب جهان همچنان در ادامه خط مماشات و مدارا با خونخواران، بر پدرخوانده داعش و نقطه تپش بنیادگرایی هار دینی عمداً چشمبسته، افسار او را در سوریه، عراق و سایر کشورهای منطقه رها کرده و فقط یقه فرزند حرامی را ـ گرچه بهدرستی ـ چسبیدهاند لابد با خودفریبی اینکه در میانهٔ این آتش افروخته و توحش افسارگسیخته شاید لاس سیاسی، مماشات و مشاطهگری با دلالی لابیهای فرنگی یا ” دو پاس داران “ وطنی، اسباب گشایش باب مراوده رسمی و رومیزی با جلادان بدون ضرورت پنهانکاری از افکار عمومی مانند اسرار زیرمیزی قبلی گردد.
سازمان مجاهدین تنها تشکل منسجم و معتبر با باورهای مذهبی اما با برداشتی کاملاً متفاوت، دگرگونه و متضاد با مذهب دجالان حاکم ایران است که طی بیش از سیوپنج سال بی تزلزل و تردید و با گذر از سیصد و پنجاههزار خوان خونین و دسیسه و توطئه با جنایتکاران قرن درافتاده تا سر خصم خونخوار مردم ایران و قهارترین دشمن انسان و تمدن آن را بکوبد به سنگ. این نبرد و مقاومت جانانه در قبال دجالان جنایتکار دوران اما متأسفانه در فقدان هر سازمان، جریان یا تشکل مترقی دیگر که نه با حرف و شعارهای زیبا و ظاهرفریب تئوریک بلکه در عمل مفید جاری رودرروی آدمخواران بایستد انگار فقط در تقدیر مجاهدین بوده و هست که با تمام باور و ایمان، هستی و آرمان به مقابله با غول هولناک ارتجاع مذهبی و تروریسم هار زمانه برخیزند.
درافتادن خونبار سیوپنجساله سازمان مجاهدین برای برافکندن رژیمی که با اتکا به سرکوب و کشتار و اعمال انواع شقاوت در حق مردم ایران، صدور تروریسم و قتل مردم دنیا و بخصوص با برخورداری از حمایتهای پنهان و آشکار دلالان رسمی و قاچاقچیان سود و سرمایه و مماشات وقیحانه ابرقدرت قدیمی و فعلاً بیقدرت جهان، رکورد فساد، جنایت و جنگافروزی را طی تاریخ شکسته، البته کاری بوده، هست و خواهد بود ” کارستان“ و صدالبته که ضرورت پنجه در پنجه افکندن با این هیولای جنون و جنایت قرن، برخورداری از آرمان و پایبندی تمامعیار به آداب و آئینی ست که بر اساس آن چنین اسطورهوار در برابر دشمن غدار که علاوه بر سرکوب و جنایات انسانی، همه سرمایههای کشور ثروتمندی مانند ایران را نیز تنها برای اهداف تروریستی، ساخت بمب اتمی یا باجدهی به لابیهای داخلی و فرنگی فکلی بر باد داده، ایستاد و آن را به فلاکت و مرز فروپاشی امروزه رساند.
پیش مؤخره: سازمان مجاهدین در طول بیش از سیوپنجساله زندگی سیاسی خود و درنبرد بیوقفه سهمگین با ملایان خونخوار نهتنها در بیان تئوری بلکه در جریان عمل فعال و جاری در تمام زمینههای ضروری فعالیت و مبارزه، باور و برداشت دگرگونه مذهبی خود را در تضاد مطلق با بنیادگرایی و تروریسم دینی ملایان بارز نموده و به منصه عمل رسانده است. این جنبش ضمنا مثل همهٔ احزاب، سازمانها و گروهها در دنیا، سمبل، سخنگو و فرد منتخب صاحب صلاحیت و نمایندهای دارد که هر آدم بیطرف و غیر مغرض نیز برحسب اندیشه غیر متعصب و نوع تفکر انسانی خود او را هرگونه که دوست دارد میتواند خطاب کند. نامش اما بهر حال مریم رجوی و رییسجمهور برگزیده شورای ملی مقاومت برای دوران انتقال قدرت به مردم و مجلس مو سسان است.
و مؤخره: بسا افسوس و حیف که در زمانهٔ فروپاشی ارزشها، فقدان آرمانهای مترقی و در غیاب هر شخصیت برجسته دیگر که جدی و مدام خطر بنیادگرایی دینی جاری را افشا و برای گوشهای ناشنوا تکرار کند آنهم در زمانهای که شیادان و شعبدهبازان سیاسی عمداً چشم بر آبشخور بنیادگرایی دینی و تروریسم جهانی بسته و فقط زائدهها و حرامزادهها را به نفع منافع اسلحه و سود خود، لولویسرخرمن میکنند، فقط یک نفر، یک زن مسلمان، مریم رجوی جسور و استوار در مقابل غول ارتجاع دینی قد علم کرده و هیبت عمامه داران دین، وطن و انسان فروش را درهمریخته تا حکایت حقیقت پدرخوانده داعش و داعش ها را که بنام اسلام مرتکب جرم، جنایت و خیانت میشوند و حرث و نسل مردم ایران و ملتها را به تاراج میبرند، در گوشه کنار شهرها فریاد و اعلام کند که بدون قطع سر افعی خطرناک بنیادگرایی رژیم هار مذهبی غاصب ایران، مبارزه با تروریسم و توحش داعش راه بجایی نخواهد برد و صحنه گردانی برای مبارزه با داعش و زایش آتی انواع داعش های دیگر جز با قطع دستان خونریز عوامل رژیم عمامه داران در سوریه، عراق، افغانستان، یمن و سایر کشورها و اصولا حذف ملایان از همه ارگانهای رسمی جهانی، معادلات و معاملات منطقه مثمر ثمر نخواهد بود که در غیر اینصورت سراسر جهان نیز بتدریج بیش از حال مانند منطقه در غرقاب جنگهای خانمانسوز بنام دین و اسلام فرو خواهد غلطید و کشتار بیشتر و بی امان بیگناهان. اعم از مسلمان یا غیر مسلمان.