به موازات سرکوب و قوانین تبعیض آمیز علیه زنان، مشعل حق طلبی جنبش جهانی زنان هرگز خاموش نشد و در دستان زنان پر توان ولی ستمدیده در کارگاهها و کارخانهها و دهلیزهای سخت و طاقت فرسای واحدهای تولید و پای داربستهای قالیبافی و مدارس و بیمارستانها و نهاد خانواده شعله ور باقی ماند. اکنون، علیرغم سرکوبهای وحشیانه و قوانین تبعض آمیز طی شده در روند تاریخ، میتوان گل مبارزات جنبش جهانی زنان را در کشورهای توسعه یافته در حق انتخاب سرنوشت، حق رأی، حق انتخاب همسر، حق پوشش، حق کار و مدیریت و داشتن فضای آموزشی و برخورداری از همه نوع آزادیهای سیاسی و اجتماعی و مدنی برابر با مردان چید، این دستآوردها حاصل نمیشد مگر ذره ذره بهای سنگینی که زنان با گوشت و پوست و جان خود در این راه پرداخت کردهاند.
اما روز زن در ایران علیرغم تلاشهای فراوان و مبارزات درخشان زنان شجاع و دلاور ایرانی، همچنان در امتداد سرکوب تاریخی و قوانین پست و عقب مانده برگرفته از اندیشه فاشیزم مذهبی آخوندهای جنایتکار قرار دارد. سهم مبارزه برای زنان ایران گویا صد چندان است. چونکه زن ایرانی در مبارزه برای احقاق حقوقش، با حکومتی فاسد و جنایتکار، برآمده از کثیفترین افکار و اندیشههای زن ستیزانه چنگ در چنگ است.
زنان ایران هنوز هم در هوای مسموم تبعیض و نابرابری و سرکوب و خفقان بسر میبرند. این زنان برغم همه توانمندیها و هوش و زیبایی و استعدادهایشان و در سکوت خائنانه و خموش نیمه دوم و برخورداری آنان از منافع مردانگی که این حکومت برایشان به ارمغان آورده است، مضاعف آسیب پذیر و مورد جفا قرار گرفتهاند، بطوریکه در قوانین نوشته شده ملایان در کمال بی شرمی و دجالیت، زنان نادیده شمرده شده و درنهایت نصف العقل نامیده میشوند و دیه و شهادت و ارزش انسانیشان نصف مردان بهحساب میآید. آیا ترجمه این نگرش در چنین مکتب فاسد و گندیده ایای جز این است که اصولاً زن را انسان نمیبینند؟ و چنین سرنوشت تلخ و گزنده ایای که بر شیرزنان میهن میرود، این حقیقت را آشکار میسازد که زنان رهبری نه تنها جنبش برابری خواهی در ایران بلکه حتی رهبری انقلاب عظیم اجتماعی، برای سرنگونی این نظام ضد انسانی را در سرلوحه مبارزات خود قرار بدهند.
توهین و تحقیر توسط دستگاه حاکم و تجویز و تبلیغ روزمره تبعیض جنسیتی و برتر شمردن مردان بطور سیستمایک از طریق رسانههای مثلاً ملی تا آموزش دروس در مدارسی که آلوده به افکار ارتجاعی است و نیز حمایت مجلس مرتجع ملایان از قوانین ضد زن، جامعه ایران را تبدیل به یک جامعه صد در صد مردسالارانه و خشن نموده است. جامعه ای که زنان در آن برای تحصیل و اشتغال و سفر و ازدواج و حتی خروج از خانه، نیاز به اجازه مردان خانه دارند. قانون بدوی که بدون توجه به سن و یا سطح علمی و یا درک و شعور یک زن، او را وادار میسازد حتماً از مردی (ولو دیوانه و بیمار) کسب تکلیف و اجازه کند. تصمیماتی که همه سرنوشت و عمرش را در آینده تحت شعاع قرار خواهد داد.
وقتی دختربچه ای یک روز ناگهان متوجه شود توسط پدرش به عقد پیرمردی درآمده و او در حین بازیهای کودکانهاش ناگهان در باتلاقی بنام زندگی فرو میبرندش که نه دستان کوچکش توان نگهداری آنرا دارد و نه شانههای لرزانش تحمل وزن سنگین چنین بار جهنمی را خواهد داشت. چه غمبار و مظلومانه هر روز اشک چشمانش را با گوشه لباسش از نگاه دیگران می دزد، دیگرانی که میداند نه او را میفهمند و نه او هنوز آنقدر بزرگ است و فرصت داشته تا کلماتی را بتواند بیاموزد که بیانگر میزان اندوه و ظلم و شکنجه ایای باشد که بر او روا میشود.
ممکن است شانس این را یافته و بی دغدغه بزرگ شده باشی اما کافی است کمی جسور هم بوده و حقت را بشناسی، آنگاه بسیجیان آموزش دیده در مکتب ملایان به صورتت اسید میپاشند و همه عمرت را قرین اندوه و رنج و درد میکنند و خرسند از آناند که تو زیبا نباشی و نمیدانند قلبهای زیبا را با هیچ اسیدی نمیتوان سوزاند و افکار زیبا با اسید از بین نمیروند و پاشیدن اسید قدرت و انگیزه مبارزه در زنان را افزایش میدهد.
کافی است شجاع باشی و تن به ذلت مردان هوسباز حکومتی ندهی تا چون ریحانه ترا سربدارت کنند و مادرت را به سوگت بنشانند که هر لحظه از غم نبودنت چون شعله ای به هر سویی بجهد و پروانه وار ترا در هر جا و هر زمان جستجو کند.
و اما مادر، اگر مادر باشی درمییابی این قشنگترین نام دنیا در مکتب ملایان تنها در قالب کلمهای است تا کودکت ترا بنامد و از نگاه قانونی هیچ برابری در آن با همسرت که پدر همان کودک است وجود ندارد. حتی اگر تو بهترین مادر دنیا باشی و او بدترین پدر دنیا، بازهم قانون ملایان حامی بدترین پدر دنیا خواهد بود.
اگر اهل هنر باشی میفهمی که یافتن یک صندلی حتی کوچک و کوتاه که بتوانی بیترس و واهمه به رویش بنشینی و بنوازی یا بخوانی چه سخت و دشوار و گاه کاملاً ناممکن است.
وقتی زنی هستی به دنبال شغل، حق انتخابهای تو بسیار محدود خواهد بود حتی اگر اجازه مردان خانه را هم با خود داشته باشی.
تا آنجا که این نگاه زشت و ضد زن تا نبستن قرارداد کاری با استاد مردی تنها به جرم داشتن صدایی زنانه و نازک باعث محرومیت او هم از داشتن کاری میشود که ازنظر علمی کاملاً مناسب بهحساب میآمد.
قوانین محدودکننده، افکار ارتجاعی و داشتن نگاه غیرانسانی مغایر با ملاکها و ارزشهای انسانی تبدیل به طوفانی از خشم و خروش زنان ایرانی شده است که تنها منتظر فرصتی هستند. زنانی که خوب میدانند چه میخواهند و در چه منجلابی اسیر آمدهاند. زنانی که از مبارزه نمیترسند و برخلاف همه دستوپا زدنهای رژیم ملایان، توانستهاند همیشه برخلاف جریان این آب مسموم و گلآلودی که سرچشمه آن ارتجاع است و مقصدش چاهی عمیق از سیاهی و جهل و نادانی در جهت کامیابی عاشقان قدرتی که دیوانهوار میخواهند همهچیز را مخیر خود کنند و تنها به زر و زور میاندیشند و بقای خود را در عقب نگهداشتن زنان میبینند، شنا کرده و به جلو پیش بروند. خوشبختانه مردان فهیم و آگاه ایرانی هم خواهان برابری زنان با مردان هستند و خوب میدانند که مشارکت زنان در همه امور، درنهایت به نفع خانه و خانواده و جامعه خواهد بود و دنیای اطرافمان برای زندگی زیباتر و سالمتر خواهد شد اگر جامعه از سموم ارتجاع و دیکتاتوری در امان باشد. بهویژه پس از سیوشش سال حکومت ننگین ملایان که هر برگ آن به خون آغشته است و ثمره تاریخ هرروزهاش جز کشتار و خفقان و تخریب آبوخاک و فرهنگ و نابودی نیست، چه نیاز عظیمی به نیروی زن و مرد در کنار هم خواهد بود تا بتوان حتی کوچکترین ذرات سموم بجای مانده از این دوران سیاه و سوخته را پاکسازی نموده و دوباره میهنی زیبا و دلپذیر برای نسل آینده مهیا ساخت.
در فردای ایران آزاد، روز زن روز لبخند و شادی و تبریک نیست. روز زن یادآور شیر زنانی چون صبا و ندا و ریحانه و هزار زن قهرمان ایرانی است که برای روز آزادی و آزادی زن از قیود بندگی و بنیادگرایی جان فدا کردند و در آن روز به یاد و احترام همه آنان در سکوت سر تعظیم فرود خواهیم آورد و تجدید پیمان خواهیم کرد.
بیگمان رهایی زن از قیدوبندهای استثماری مقدمه آزادی مردان و شکوفایی جامعه خواهد بود.
هشت مارس 2015