عید نوروز و اوّل سال است/
روز عیش و نشاط اطفال است
همه آن روز رخت نو پوشند/
چای و شربت به خوشدلی نوشند
پسر خوب, روز عید اندر,/
رود اوّل به خدمت مادر
دست در گردنش کند چون طوق/
سر و دستش ببوسد از سر شوق
گوید این عید نو, مبارک باد/
صد چنین سال نو ببینی شاد
بعد آید به دستبوس پدر/
بوسه بخشد پدر به روی پسر
پسر بد چو روز عید آید/
موقع دید و بازدید آید:
نه پدر دوست داردش نه عمو/
نه کسی عیدی آورد بر او
عیدی آن روز حق آن پسر است/
که نجیب و شریف و با هنر است
ــــــــــــــــــــــــــ
*(کتاب سوّم ابتدایی، چاپ وزارت فرهنگ، سال 1335، ص200).
در مدرسه*
ایرج میرزا
اندر سر درس گوش می باش/
با هوش و سخن نیوش می باش
می کوش که هر چه گوید استاد/
گیری همه را به چابکی یاد
هر طفل که قدر وقت دانست/
دانستن قدر خود توانست
هر چیز رود ز دست انسان/
شاید که به دست آید آسان
گر وقت رود ز دست، ارزان/
با هیچ گُهر خرید نتوان
در عهد شَباب (=جوانی) چند سالی/
کسب هنری کن و کمالی
تا آن که به روزگار پیری/
در ذلّت و مسکنت نمیری
روزی که در آن نکرده ای کار/
آن روز ز عمر خویش مشمار
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
* (کتاب چهارم ابتدایی، چاپ وزارت فرهنگ، سال 1335، ص97)