هادی مظفری: «عقب‌نشینی تا سقوط»

سرانجام ماراتن گفتگوها و جلسات مکرر در مکرر پنج بعلاوه یک با یک تفاهم‌نامه به کار خود پایان داد و ظریف و دارو دسته به خانه برگشتند تا خود را مهیای امضای توافق‌نامه طی ماه‌های آینده بنمایند.

حالا می‌شود دقیقاً مثل یک بازی فوتبال بعد از نود دقیقه به آنالیز آنچه روی‌داده است و نتایج حاصل از آن پرداخت و با سبک‌سنگین کردن داده‌ها و نگرفته‌ها دریافت که نتیجه نهایی این مذاکرات چه بوده است.
فراموش نکرده‌ایم که از آغازین روزهای شروع مذاکره، روحانی و تیم اعزامی‌اش صحبت از «برد-برد» می‌کردند و به‌قول‌معروف می‌خواستند اینگونه در افکار عمومی جا بیندازند که برای باخت نمی‌روند و می‌خواهند کاری کنند که «نه سیخ بسوزد و نه کباب». امروز کاملاً مشخص است که رویای شیرین «برد-برد» تبدیل به کابوسی شده است که اثرات آن از همین حالا از درون رژیم نمایان شده است. به‌عنوان‌مثال:
 حسین نقوی سخنگوی کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس به خبرگزاری تسنیم گفته است: مجلس ایران توافقی را که در آن به لغو کامل و یکجای تحریم‌ها تأکید نشده باشد، به رسمیت نخواهد شناخت.
اسماعیل کوثری عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس هم به همان خبرگزاری گفته است: آمریکا در بیانیه لوزان به تمام خواسته‌های خود در مذاکرات هسته‌ای رسید اما ایران به خواسته اصلی خود که لغو کامل تحریم‌ها بود، نرسیده است.
یکی از مسئولان کیهان بیانیه لوزان را به «نوزاد مرده لوزان» تشبیه کرده است.
یک روحانی نزدیک به سازمان بسیج هم نوشته است: آقای جلیلی هم می‌توانست این‌ها را تعطیل کند و همین امتیازات را بگیرد. (البته کدام امتیاز منظور این آخوند بسیجی بوده مشخص نیست).
یکی از عوامل رژیم هم به طنز از قالیباف شهردار تهران نقل‌قول کرده که سایت فردو تا بیست فروردین برای استراحت و تفریح مردم آماده می‌شود.
تشبیه مفاد این بیانیه به قرارداد «ترکمنچای» و به کار بردن تعبیر «لوزان چای» نیز از دیگر نشانه‌های نارضایتی عوامل خود رژیم در داخل ایران است.
حسین شریعتمداری (پاسدار) هم در کیهان ولایت‌فقیه تیتر زده بود که: هسته‌ای رفت، تحریم‌ها ماندند.
آن‌طرف قضیه نیز برخی ساده‌لوحان از تفاهم‌نامه لوزان به‌عنوان فصلی جدید برای ایران نام‌برده‌اند. بعضی بر این خیال‌اند که با برطرف شدن تحریم‌ها خرابه‌ای که از نکبت حکومت آخوندی برجای‌مانده است، یک‌شبه تبدیل به گلستان می‌شود.!
 از این‌ها باید سؤال کرد که این حکومت نشأت‌گرفته از پوسیده‌ترین افکار ارتجاعی در آن سالها که خبری از تحریم‌ها نبود و دلارهای نفتی از زمین و آسمان سرازیر بودند، چه گُلی به سر ایران و ایرانی زده است که حالا با برداشته شدن تحریم‌ها و هزاران مشکل ریزودرشت بشود انتظار خیر و گشایش و گشوده شدن فصلی جدید داشت؟!
تازه طبق مفاد همین تفاهم‌نامه هم قرار نیست که تحریم‌ها به‌سادگی آب خوردن کنار گذاشته شوند. آن‌گونه ساده که درهای هسته‌ای راکمی تا قسمتی گل گرفته‌اند.
از این‌ها گذشته صدها میلیارد از ثروت‌های ملی در مسیر دستیابی به بمب اتم توسط بازارهای سیاه قاچاق بلعیده‌شده‌اند. آیا کسی حاضر به پاسخگویی به ملت ایران هست؟ آیا کسی حاضر است بیلان هزینه‌های سنگین جهت رسیدن به اهداف شکست‌خوردهٔ اتمی را طی سالیان گذشته منتشر نماید تا همگان بدانند و ببینند که اگر امروز مردم آن سرزمین در فقر و فلاکت به سر می‌برند، آمار فساد و فحشاء و دزدی و تبهکاری به بالاترین حد خود رسیده است و دین و دنیای ملت به فنا رفته است، حاصل همین ولخرجی‌های مملکت بربادده، دزدی‌های نجومی و پرداختن صورتحساب‌های صدور تروریسم به اقصی نقاط جهان بوده است؟! در این صورت انگشت اتهام به‌سوی چه کسی نشانه خواهد رفت؟

اگر کسی فکر می‌کند که حل‌وفصل اختلافات بر سر موضوع هسته‌ای یا هر معضل دیگری با غربی‌ها باعث دور از جان، آدم شدن آخوندها می‌شود و آن‌ها دست از سرکوب داخلی بر خواهند داشت و فتیله‌های خفقان را پائین خواهند کشید، سخت در اشتباه است. بیش از هزار اعدام درست زمانی اتفاق افتاده است که دولت اعتدال با دولت‌های متمدن غربی سر یک میز نشسته بود. این‌ها هر وقت در مقابل خارجی‌ها بیشتر سر خم می‌کنند، در مقابل، اهرم‌های سرکوب و فشار را در ایران تشدید می‌نمایند تا مبادا آن حقارت و کوتاه آمدن‌ها، باعث سربلند کردن و قیام ملت در داخل بشود. فراموش نکرده‌ایم که خمینی پس از نوشیدن جام زهر، دست‌به‌یکی از دهشتناک‌ترین کشتارها در تاریخ انسان زد.
برای رژیمی که ایران و منطقه را به لبهٔ پرتگاه نیستی کشانده است، هیچ «بردی» متصور نیست. این‌ها طی سالها هزاران میلیارد از ثروت‌های ملی را صرف اهداف و امیال شوم و ضد انسانی خویش نموده‌اند و حالا با اردنگی‌ها و پس‌گردنی‌های «تحریم‌ها» مجبور به عقب‌نشینی شده، سر خم کرده‌اند و دست‌ها را بالابرده‌اند.
سران کشورهای مذاکره‌کننده با آخوندها باید بدانند مفاد این بیانیه به معنای کشیدن «نیش مار» نیست. با اجرایی شدن احتمالی این تفاهم‌نامه در قالب یک توافقنامه، آن‌ها فقط مقداری از سم مهلک این مار را از پیکرش خارج کرده‌اند. بی‌شک این موجود خطرناک می‌تواند در آینده و با مخفی‌کاری دوباره به تهیه و بازتولید سم ازدست‌رفته بپردازد. برای کمک به حفظ امنیت جهانی از بیخ و بن برآوردن «نیش مار» الزامی است. کاری که تنها مردم و مقاومت خستگی‌ناپذیرشان از عهدهٔ انجام آن بر خواهند آمد.
سید علی روضه‌خوان چندی پیش طی یک اظهارنظر صریح با دومرحله‌ای شدن توافق مخالفت کرده بود. حالا بر اساس همین تفاهم‌نامه نیم‌بند که پایه و اساسش را بر دومرحله‌ای شدن توافقات گذاشته‌اند، تحریم‌ها باقی‌مانده‌اند، جزئیات همچنان مبهم‌اند، رژیم موظف است تغییراتی درروند کاربری راکتور اراک که سرمایه‌گذاری‌های کلانی روی آن کرده بود، به وجود بیاورد. غنی‌سازی در فردو ممنوع شده است و برای فرمایشات مقام معظم مبنی بر «رسیدن به صد و نود هزار سو» تره هم خورد نکرده‌اند.
بااین‌همه آیا مفاد همین بیانیه که با کلی ارفاق و چشم‌پوشی بسته‌شده، به معنای زدن یال و کوپال موجود خودبین و خودخواهی به نام ولایت‌فقیه نیست؟ آن‌همه شعار و عربده‌کشی و سینه سپر کردن که ملت ایران تاکنون بهای گزافی برای آن‌ها پرداخته است چه شد و به کجا رسید؟! به‌راستی‌که بر این مصیبت عظیم، مقام عظما اگر جان فشاند، هم رواست و هم مبارک مردم ایران و منطقه.
5 آوریل سال 2015 میلادی (16 فروردین 1394)