خامنهای در وضعیت بدی قرار دارد. کشورهای اروپایی منتظر رأی کنگره آمریکا و پایان دعوای خانوادگی دمکراتها و جمهوریخواهان هستند و آن را قبلاً هم اعلام نمودهاند. قرار است کنگره آمریکا در 17 سپتامبر امسال رأی خود مبنی بر قبول یا رد «برجام» را اعلام کند. اگر رد شود، رئیسجمهور این کشور 22 روز وقت دارد تا تصمیم کنگره را وتو کند. سناتورهای دمکرات طرفدار امضای توافقنامه، در تلاشاند تا 41 رأی لازم را برای بازداشتن کنگره از رد توافق به دست آورند. تا این تاریخ آنها رأی 38 سناتور را به دست آوردهاند. اگر این تعداد به 41 سناتور برسد، آنها قادر خواهند بود با استفاده از قانون داخلی کنگره، معروف به «فیلی باستر»، زمان رأیگیری را به مدت نامحدود به تأخیر بیندازند. بهاینترتیب توافق هستهای اجرا و رئیسجمهور مجبور به استفاده از حق وتوی خود نمیشود.
به نظر میرسد ولیفقیه هم با اعلام مواضع دوگانه و ایجاد اغتشاش در درون باندهای حکومتی، منتظر قطعی شدن امضای قرارداد از طرف مقابل است تا بعدازآن نظر موافق خود را اعلام و فرمان امضا را به نوکرانش ابلاغ نماید.
اینکه هنوز بعضی از عوامل باند ولیفقیه و نظامیان پاسدار، به تأسی از او عربده میکشند و پایان مرحله «امضای توافقنامه نهایی» را با ابهام روبرو میسازند، تغییری در اصل موضوع ایجاد نمیکند. ولیفقیه از ترس نتیجه کار، تصمیم طرفهای مقابل را انتظار می کشد و بهاحتمالزیاد بر آن اساس عمل خواهد کرد. باز گذاشتن دست مجلس ارتجاع در بررسی «برجام» را هم به خیال خود، راهی برای مقابلهبهمثل، با برهم خوردن احتمالی قرارداد از جانب طرف مقابل فرض کرده است.
خامنهای در دیدار با خبرگان نظامش، در 6 شهریور امسال، مرحله بعد از «برجام» را مهمتر از خود آن اعلام و بعضی از مواضع و خطوط قرمز گذشته خود را که قبلاً بالاجبار زیر پا گذاشته بود، تکرار کرد. این مسئله نشان از فلاکت و جبن ولیفقیه دارد و قدرتنماییهای مضحک او که اینجاوآنجا برای وحوش ولایت انجام میدهد کسی را نمیفریبد. خامنهای زهر خورده است و چارهای جز پذیرش «شرایط تاکنونی» طرفهای مقابل را ندارد. در غیر این صورت به دست خود، معامله را برهم زده و عواقب بدتری در انتظارش است.
اگر این مرحله به خاطر مخالفت طرف مقابل که بسیار بعید است، متوقف شود، هر لحظه و دقیقه ی زندگی ولیفقیه از آن پس با کابوس و هراس همراه خواهد بود. او باید شبها در وحشت از پیامدهای زهر اتمی و معلق ماندن سرنوشت رژیمش، سر بر سنگ بگذارد؛ و اگر این مرحله پرکش و قوس تمام شود و امضای هر دو طرف زیر «توافقنامه نهایی» درج گردد، از آن ببعد، مرحله «راست آزمایی» و قرار دادن پای ولیفقیه در سیمان، فرا میرسد.
ابوعطا خوانی قورباغه های حامی رژیم، لابیها و خائنین خارج کشوری طرفدار حفظ نظام که از نمد «بمب سازی» او کلاهی دوخته تا بر سر مردم ایران بگذارند، تدارک همراه با خوف و وحشت، برای ورود به همین مرحله «راست آزمایی» است. چرا که بخوبی می دانند تا اینجای کار، چیزی تثبیت نشده است.
رژیم و عواملش باید بدانند، اصولا در منطقه ای که در آشوب و جنگ و نیستی غوطه ور است، امضای توافقنامه و قرارداد و اینجور نشست و برخاستها در محدوده های خاص، علامت جنگ و دعوای جدیدی است که در راه است و می تواند سرنوشت رژیم را به گونه ای دیگر رقم بزند. تمامی قارو قورها و جست و خیزهای آنها تحت عنوان اینکه «رفع تحریمها باعث فشار کمتر به مردم ایران» خواهد شد و دم زدن از «صلح» و تاکید بر «خطر جنگ»، این همه، خاک پاشیدن به چشم مردم و آشکارا هماوایی با فریادهای عجزآلود کارگزاران رژیم، از ملا و سردار و بسیجی گرفته تا عوامل رنگارنگ باند رفسنجانی - روحانی است. آنها تلویحا وانمود می کنند که رژیم خواهان دست برداشتن از سیاست «بمب سازی» است و اگر توافقی صورت نگیرد، مقصر طرف مذاکره خارجی است و بهمین دلیل نامه های خود را نه به ولیفقیه که خطاب به مردم و نمایندگان کنگره آمریکا می نویسند. هدف آنها همان چیزی است که خامنهای مکررا خواهان آنست. رفع تحریمها بدون تضمینهای لازم و خاتمه دادن به پیگیری موضوع «بمب سازی» رژیم توسط طرفهای خارجی.
واکنش سخنگویان طرف مقابل مذاکره با رژیم اما به آتش خوف و وحشت اینها بیشتر دامن می زند. آنها مکررا اعلام می کنند که طبق «برجام»، به همه جا سر میزنند و هر امکان تهاجمی رژیم را در هر کجا که باشد از او می گیرند.
آخوندها، از ورود «نامحرم»، به حریم آلوده خود می نالند، سرداران سپاه و بسیج، از سرک کشیدن ماموران «شیطان بزرگ»، به مراکز نظامی و موشکی و برهم خوردن امنیتشان، خائنین خارج کشوری، نگران برهم خوردن اوضاع و خروج مردم بر حاکمیت جهل و تباهی.
ولیفقیه هم نگران برداشته نشدن بموقع تحریمها و نرسیدن پول و در نتیجه رخوت در صفوف مزدوران اعزامی به سوریه و عراق و یمن.
خامنهای در سخنرانی در مجلس خبرگان، نیازمبرم خود به پول را در لفافه ادعاهای گزافش پنهان کرده و در عین حال که می گوید: «اگر اقتصاد مقاومتی محقق شود دیگر هیچ اهمیتی ندارد که پولی که به ایران باز میگردد، ۵ میلیارد دلار باشد، یا ۱۰۰ میلیارد دلار»، اما بلافاصله اضافه می کند «البته آن مقدار پولی که از دنیا طلبکار هستیم و تاکنون بهطور ظالمانه جلوی آن را گرفتهاند باید مورد استفاده قرار بگیرد». لابیها و خبرچینان و دوستداران ولایت فقیه نیز با اصرار خواهان رفع تحریمها و رساندن پول به خورجین ولایت هستند.
هر کسی این را می داند که سناریوی برهم خوردن «برجام»، برای نظام پوسیده آخوندها بسیار نگران کننده است. خامنهای در تصورات باطل خود غوطه ور است و منتظر مانورهای طرف مقابل تا شاید بتواند با ترفند های کهنه شده بازهم زمان بخرد و رسیدن به مراحل بعدی را به تعویق اندازد. ولیفقیه اگر چیزی در چنته اش باقی مانده باشد، در مرحله «راست آزمایی» باید بدهد. اگر ندهد، با زور و فشار بیشتر روبرو خواهد شد. خوب می داند که بازدید از نقاط ممنوعه نظامش، عرصه مانورهای موذیانه اش را تنگ می کند.
ولیفقیه فهمیده است که با قرار دادن امضای خود در زیر «برجام»، طرفهای بین المللی به خلوت او وارد می شوند و با هر قدمی که برمیدارند، گوشه هایی از پنهان کاری او را افشاء خواهند کرد. بهمین دلیل در تقلایی بیهوده در قاروقورهای خود، به مرزهای سرخی که قبلاً زیر پا گذاشته، برمی گردد و با گفتن اینکه «ما گفتیم» و «ما قبول نداریم» و از این گونه حرفها، راه را برای «دبه» درآوردن باز می گذارد. او به پشه کوچک خونخواری می ماند که در دام عنکبوتی درشت و مغرور افتاده و دست و پا بسته در انتظار تعیین سرنوشتش، وزوز می کند.