وضعیت بازار کتاب در ایرن به حدی وخیم است که یک رسانه حکومتی در مطلبی اعلام کرده است: «خرید کتاب از کتابفروشیهای تهران در یکی، دو ماهه گذشته کاهش شدیدی یافته است. به نقل از برخی کتابفروشیهای معتبر در راسته دانشگاه و کریمخان، فروش کتاب در این کتابفروشیها در برخی روزها تنها ١٠ تا ١٥ جلد بوده است».
این گزارش حکومتی (سایت حکومتی شرق 18 شهریور 1394) در ادامه به مسائل و دلائل پایه ای برای وجود بحران خرید کتاب اعتراف کرده و می افزاید: «اینکه فروش کتاب، در دورانی کاهش یابد، امر بیسابقهای نیست بهخصوص در وضعیت کنونی که در مجموع اقتصاد کشور وضعیت چندان مطلوبی ندارد؛ اما آنچه ضرورت توجه به این بحران را بیشتر میکند این است که فروش کتاب مدتهاست وضع خوبی ندارد: تیراژها بهشدت کاهش یافته و سرمایه قابلتوجهی به سمت صنعت نشر نیامده است».
این جملات به خوبی مبین اعمال دو سیاست موازی از سوی رژیم آخوندی در زمینه چاپ و نشر کتاب است. نخست اعمال سیاست سانسور که در پاره ای موارد به «خود سانسوری» راه برده است بطوریکه نویسنده و ناشر را از مضمون و محتوی سوژه اصلی کتاب منحرف می نماید و دوم همان نبود امکانات و عدم سرمایه گذاری در این بخش مهم است که به یقین عامدانه از سوی متولیان رژیم اعمال می شود.
همچنین این گزارش با پرداختن به یک سوال اساسی ادامه می دهد: «مهمترین پرسشی که در ارتباط با بحران کنونی از ذهن میگذرد این است که آیا این رکود گذرا و کوتاهمدت است یا خبر از یک دگرگونی میدهد که این آغاز آن است و پایدار خواهد بود».
از سانسور سخن به میان آمد، باید اذعان داشت که ابعاد سانسور در ایران آخوند زده به حدی است که برای نمونه به نوشته سایت ویکی پدیا: «در سال ۲۰۰۹ کشور ایران در ردهٔ ۱۷۲ جهان در فهرست آزادی مطبوعات سازمان گزارشگران بدون مرز قرارداشت. تنها سه کشور ترکمنستان، کره شمالی و اریتره در وضعیتی بدتر از وضعیت ایران قرار گرفتهاند. آزادی رسانه ها در ایران در سالهای اخیر به مراتب کمتر شده و از رتبه ۱۴۶ در سال ۲۰۰۵ به سطح کنونی نزول یافته است».