محمد قرائی:‌ پریای نازنین

پریای نازنین!
"پریای نازنین !
مث ابرای باهار گریه می کردن پریا
روبروشون تو افق شهر غلامای اسیر
پشت شون سرد و سیا قلعه افسانه پیر
از افق جیرینگ جیرینگ صدای زنجیر می اومد
پریا هیچی نگفتن، زار و زار گریه میکردن پریا ".  شاعرشاعران شاملوی فقید!

دوشنبه شب بیستم مهرماه نود و چهار، برنامه سیمای آزادی را نگاه میکردم. کنفرانس پاریس با شرکت ریس جمهور مقاومت خانم رجوی به مناسبت روز جهانی علیه اعدام. با شرکت مهمانانی عالیقدر از سراسر جهان. مجاهدانی ازداخل میهن در زنجیر، زینت بخش کنفرانس پاریس بودند!
فرزاد مدد زاده وپریای کهندل!
"پریای" مقاومت ایران یک پارچه شوروشوق بود. انفجار فریاد در گلوخفته کودکان کار بود. بغض های انباشته مادرانی که فرصت گریستن بر مزار عزیزانشان را هم پیدا نکردند. پیام رسان قهرمانان در زنجیر در سیاهچالهای قرون وسطایی آخوندهای ستمگر. جوانان معتاد و لشکر قربانیانی که درحاکمیت زن ستیز آخوندهای ضد بشر تحت ستم مضاعف قرار گرفته اند.
پریای مقاومت خونبار ما صلابت و شکوهی داشت از جنس هزار زن شورای مرکزی مجاهدین!
 پریای مریم رهایی درآخر سخنان انگیزاننده اش نتیجه گیری کوتاهی کرد که عینا می آورم:
" خواهر ‫‏مریم‬ عزیزم سنگین است! احساس کردم مثل ‫‏مهدیه‬ بودن سنگین است و ترسیدم ولی در نگاه شما و اعتماد و محبت شما می توان و باید را یافتم! آموختم که ایستادگی و مقاومت انتخابی است که هیچکس نمیتواند از ما بگیرد. من ‫‏پریا‬ کهندل انتخاب کرده ام که مجاهد بمانم و مجاهد عمل کنم و مجاهد بمیرم، حاضر حاضر حاضر"‬‬‬‬‬‬
اوج فدا و صداقت از تک تک کلمات و جملات پریای جوان در فضای سالن جاری و ساری بود. قطرات زلال اشک را به کرات میشد در نگاه ها و گونه های شرکت کنندگان مشاهده کرد.
گیرم که میزنی
گیرم که میکشی
 گیرم که میبری
؟! با رویش ناگزیر جوانه چه میکنی
بیچاره شب پرستان که سودای نابودی مجاهدین و"نسل رجوی" را در سر داشتند غافل از اینکه مجاهدین بذری بودند و اینک تبدیل به شجره طیبه ای شده اند. نشانه اش "پریای کهندل" و پریاهای بی شمار...!
اینروزها همچنین سالگرد قناری غزل خوان عشق وآزادی ، خاتون شهر شعرها و شورهاست. پنج سال از در گذشت بانوی فراموشی ناپذیر آواز ایران مرضیه میگذرد. همو که پس از وصلش به مریم رهایی بارها سرود وخواند وخواند...
مرا عهدیست با جانان
 که تا جان در بدن دارم،

هواداران کویش را  چو جان خویشتن دارم.. 
"مرضیه فقید" درهفتاد سالگی بارسیدن به سردار بزرگش "مسعود" و ریس جمهور برگزیده مقاومت "مریم" حلقه مفقوده زندگی اش را کشف و پیدا کرد. پریای کهندل درعنفوان جوانی ازشراب نابی نوشید که پدر قهرمانش صالح کهندل نشانی اش را داده بود. پریا، تبلور شعار میتوان و باید است. خون صبا و ندا در رگهای پریا درجریان است. تکثیر و بازهم تکثیر...
رو در روی رژیم درب و داغون، ورشکسته و بی دنباله دار آخوندهای زهرخورده!
سه دهه پیش سرداربزرگ خلق موسی گفته بود: آینده ازآن شماست. آینده مال انقلابیون است. نیروهای میرا رفتنی هستند و از صفحه روزگار حذف خواهند شد.  
درآستانه سی مهر، خجسته سالگرد انتخاب اصلح رئیس جمهور مریم رجوی قرار داریم.
به مریم، مهرتابان آزادی مردم ایران هزاران درود. به مریم، خالق و پیش برنده شعار "میتوان" و "باید" هزاران هزار درود! برای برآوردن آرزوهای بزرگ او که آرزوی خلقی درزنجیراست قیام کنیم.
"من یک آرزو دارم
 ایران بدون اعدام و شکنجه
 من یک آرزو دارم
..."  ایران آزاد و دمو کراتیک