یادی از اعتصاب ۶۱ روزه مطبوعات

یادی از اعتصاب 61روزه مطبوعات

روز 19مهر 1357، مأموران حکومت نظامی شاه دو روزنامه پرتیراژ تهران را به اشغال خود درآوردند. روزنامه‌نگاران در اعتراض به این یورش به اعتصاب دست زدند. این اعتصاب پس از سه روز به نتیجه رسید و شریف امامی، نخست‌وزیر وقت، در اعلامیه ‌یی به تاریخ 22مهر به «آزادی مطبوعات… عدم دخالت و اعمال نفوذ مستقیم و غیرمستقیم دستگاهها و مقامهای دولتی در راه اجرای وظایف قانونی کارکنان مطبوعات، تضمین امنیت حرفه‌ یی کلیه کارکنان مطبوعات کشور» تن داد. اما این آزادی دوام نیاورد.
 وقتی در روز 15آبان57 ارتشبد غلامرضا ازهاری، رئیس ستاد ارتش شاه، پس از کناره‌ گیری شریف‌امامی به نخست‌وزیری منصوب شد و دولت نظامی تشکیل داد، مأموران حکومت نظامی فشار بر مطبوعات را آغاز کردند. شروع دوباره سانسور، ‌مطبوعات را برانگیخت و اعتصابی یکپارچه را دامن زد. این اعتصاب 61روز به طول انجامید. در این اعتصاب نویسندگان، خبرنگاران، کارکنان اداری و فنّی مطبوعات شرکت داشتند و در طی این مدت به جز چند مجله هفتگی، مانند «سپید و سیاه» و «خواندنیها»، بقیه مطبوعات منتشر نشدند.
 اعتصاب‌کنندگان برای پیشبرد کار از «سندیکای نویسندگان و خبرنگاران مطبوعات ایران» یاری طلبیدند.
 هیأت مدیره سندیکا در بیانیه ‌یی که در روز یکشنبه 21آبان منتشر کرد، ضمن یادآوری تعهّدی که شریف‌امامی به گردن گرفته بود، درباره علت اعتصاب و خواستهای اعتصاب‌کنندگان نوشت: «… از سحرگاه روز دوشنبه 15آبانماه جاری… ناگهان واحدهای مطبوعاتی اشغال شد و جمعی از دوستان قلمزن ما دستگیر شدند و جمعی دیگر امکان حضور در سر کار نیافتند، چون تحت تعقیب قرار گرفته ‌اند. در پی این واقعه قلمزنهای مطبوعات قلمها را بر زمین گذاشتند و برادران کارگر و کارمند نیز، به نشانه همبستگی، دست از کار کشیدند و پس ‌از آن اعضای جامعه مطبوعات از سندیکای نویسندگان و خبرنگاران خواستند که خواستهای سه‌گانه زیر را جامه عمل بپوشانند:
1ـ آزادی روزنامه‌ نگاران بازداشت شده؛
2ـ خودداری از دستگیری دیگر نویسندگانی که در مظانّ تعقیب هستند؛
3ـ محترم شمردن آزادی مطبوعات در چارچوب قانون اساسی.
 به فاصله دو روز خواستهای اوّل و دوم انجام شد و در مورد خواست سوّم تا کنون جوابی داده نشده است و به ‌ناچار نه تنها بدان سبب که قلمها، آزادی را از دست داده ‌اند بلکه بدان علّت که تضمین شرافتی ما نیز در برابر ملّت ایران در معرض خطر جدّی قرار گرفت و از ما آن امکان گرفته شده که در خدمتگزاری ملت به گونه ‌یی که خواست اوست، قرار گیریم، چاره ‌یی جز بر زمین گذاشتن قلم باقی نماند. ملت ایران آگاه باشید که از آن روز تا کنون و از امروز تا آن زمان که آزادی مطبوعات بر مبنای قانون اساسی، به ‌گونه ‌یی که دولت گذشته تضمین کرده، فراهم نیاید، ما هم‌ چنان ارتباط معنوی خود را از راه مطبوعات با ملّت بسته می‌ دانیم و این نه تنها خواست ما ‌نیست بلکه بر ما ضربه‌ یی است شدید و دردناک. چه، عظیم‌ترین و مُهلک ‌ترین و خطرناکترین فشار هنگامی بر ما وارد می ‌شود که نتوانیم درخدمت ملت باشیم و این فشار هم‌ اکنون، به کمال، بر دوش ما سنگینی می‌ کند. بنابر این، توقّف انتشار مطبوعات، که رکن چهارم مشروطیت ایران است، مادام که آزادی قلمها نباشد، هم‌چنان ادامه خواهد یافت…»
 هیأت مدیره سندیکای نویسندگان و خبرنگاران مطبوعات در اطلاعیه یی که روز دوم آذر57 منتشر کرد، با «تعظیم به ملّت شریفی که هیچ‌گاه خدمتگزاران واقعی خود را تنها نمی ‌گذارد»، حساب شماره 86200 شعبه مرکزی بانک ملی را برای واریز کمک «شیفتگان آزادی» به «کارگران، کارمندان و نویسندگان زحمتکش مطبوعات»، که در مدت اعتصاب، حقوقی دریافت نکرده ‌اند، اعلام کرد.
 هیأت مدیره سندیکا در «بیانیه شماره6» خود، که در روز 8آذر57 منتشر کرد، با یادآوری این که «اعتصاب حق ‌طلبانه کارگران،‌کارمندان و نویسندگان مطبوعات… بیست و چهارمین روز خود را پشت‌سرگذاشته است» اعلام کرد: «… از آن جا که حفظ ارتباط معنوی مطبوعات و مردم از طریق نشر آزاد اندیشه‌ ها یک ضرورت انکارناپذیر است، هیأت مدیره از آغاز اعتصاب تلاش کرد نظر دولت را به خواست برحق کارکنان مطبوعات جلب کند و امکان انتشار آزاد نشریات را فراهم سازد، امّا تا این تاریخ تماسها و مذاکرات نتیجه‌ یی نداده است… از آن‌جا که تنها ضامن پیروزی ما برای کسب آزادی مطبوعات و حفظ شرافت علم، همبستگی کارکنان مطبوعات و حمایت بی ‌دریغ ملت شریف ایران است، بار دیگر تأکید می‌ شود تمامی کارکنان شریف و حق‌ طلب مطبوعات، به پشتوانه حمایت ملت آگاه و بیداردل ایران تا رسیدن به آزادیهای مصرّح در قانون اساسی و تضمینهای اعلامیه مورّخ 22مهر1357 دولت سابق، به اعتصاب خود ادامه می ‌دهند».
 بیانیه ضمن تقبیع عمل تعداد معدودی از نشریات، که به ‌رغم اعتصاب همه ‌گیر هم‌چنان به انتشار ادامه می‌ دهند، تأکید می‌ کند که «حتی تکرویها، فرصت‌ طلبیها، دروغزنیها و شایعه ‌پراکنیهای پاره‌ یی از نشریات»، در «یکپارچگی مبارزه زحمتکشان واقعی مطبوعات، که خود را خدمتگزاران راستین ملت شریف ایران می‌ دانند، کوچکترین خللی وارد نخواهد کرد».
 خبرنامه «همبستگی»ـ خبرنامه مشترک سازمان ملی دانشگاهیان ایران، کانون نویسندگان ایران و کمیته دفاع از حقوق زندانیان سیاسی ایران‌ـ در شماره ‌2، 16آذر57 درباره اعتصاب مطبوعات نوشت: «سندیکای نویسندگان و خبرنگاران مطبوعات هم‌چنان در برابر قلدری حکومت، شجاعانه، مقاومت می‌ کند. روزنامه‌نگاران ایرانی بی ‌هیچ ‌گونه تردید قلمها را زمین گذاشته ‌اند زیرا به‌ درستی دریافته‌ اند که در این مرحله از تاریخ چه روشی را برای مبارزه باید پیش گرفت… ما احساس می‌کنیم که نوعی رسالت در بطن و متن این ماجرا نهفته که در راهبری اندیشه‌ ها و تشکل گروهها اثر باز هم قاطعتری خواهد گذاشت. به دو دلیل: نخست این‌ که، روزنامه ‌نگاران ایران احساس کرده‌ اند که در مرحله یی از مبارزه باید قلمها را زمین گذاشت… و دوّم این‌که، تشکل جامعه مطبوعات در داخل سندیکا درست خلاف پندارهایی است که سندیکا و اعضای آن را رو‌درروی هم قرار می‌ داد. اعتصاب جامعه مطبوعات،‌که به رهبری و هدایت سندیکای نویسندگان و خبرنگاران مطبوعات صورت می ‌گیرد، اکنون به صراحت نشان می ‌دهد که جامعه روزنامه ‌نگاری ایران یکپارچه است و هیچ خطری این یکپارچگی را تهدید نمی ‌کند».
 در این مقاله درباره روزنامه‌ هایی که به ‌رغم اعتصاب مطبوعات، بنا به خواست رژیم، منتشر می ‌شدند، آمده است: «اکنون روزنامه‌ ها و ورق‌ پاره ‌هایی مثل قارچ می ‌رویند که صدالبته ناشران آنها شناخته شده و محتوای ورق ‌پاره‌ هایشان وظیفه آنها را معلوم می‌کند. مسلّم است که این ورق ‌پاره‌ها، همان‌ طور که هستند، از طرف ملّت ایران به زباله‌ دانی ریخته خواهند شد و آن ناشران که صراحتاً کنار آمدن خود را با اختناق نشان داده‌ اند، به‌ زودی مورد قضاوت ملت قرار خواهند گرفت».
 در پایان مقاله آمده است: «… چون اعتصاب مطبوعات یک اقدام اصولی و اساسی است، حمایت مادی و معنوی گروههای مختلف اجتماعی از این اقدام شجاعانه غیرقابل انکار است. باشد که هر چه زودتر دماغ دیو اختناق بر زمین مالیده شود».
 اعتصاب 61روزه مطبوعات در روز 16دی57، پس از کناره‌ گیری دولت نظامی ازهاری پایان یافت. کیهان در سرمقاله نخستین شماره خود نوشت: «ما را با این دولت (اشاره به دولت بختیار است) و هردولتی در هر زمان دیگری، یک سخن بیشتر نیست: سانسور بی‌ سانسور»