«ای بهار / ای بهار / ای بهار
تو پرنده ات رها / بنفشه ات به بار
میوزی پر از ترانه / میرسی پر از نگار
هرکجا رهگذار تست / شاخههای ارغوان شکوفه ریز
خوشه اقاقیا ستاره بار
بیدمشک زرفشان / لشکر ترا طلایه دار
بوی نرگسی که میکنی نثار
برگ تازه یی که میدهی به شاخسار
چهره تو در فضای کوچه باغ / شعر دلنشین روزگار
آفرین آفریدگار
ای طلوع تو
در میان جنگل برهنه
چون طلوع سرخ عشق / چون طلوع سرخ عشق
پشت شاخه کبود انتظار
ای بهار
ای همیشه خاطرت عزیز!
عاقبت کجا؟ / کدام دل؟ / کدام دست؟
آشتی دهد من و ترا؟
تو به هر کرانه گرم رستخیز
من خزان جاودانه پشت میز
یک جهان ترانهام شکسته در گلو
شعر بیجوانهام نشسته روبه رو
پشت این دریچههای بسته
میزنم هوار
ای بهار/ ای بهار/ ای بهار».