رفسنجانی نیز پس از خامنه ای، بااشاره به پشتیبانان مقاومت در خارج کشور، همان یاوه ها را بههم بافت: «این حادثه تلخ… ماهیت پلید منافقان را آشکارتر ساخت و برای حامیانشان که به آنها پناه داده و ابزار تبلیغاتی و امکانات دراختیارشان قرار میدهند و از آنها حمایت میکنند، مایه شرمندگی شد».
مهاجرانی، مشاور رفسنجانی، در سرمقاله روزنامه «اطلاعات» 31 خرداد، در کنار لاطائلاتی مشابه، به تحریک شیعیان عراق برای ماجراجویی هم پرداخت: «این انفجار نشان میدهد که منافقین از عاشورا بریده اند… حرمت و اعتباری برای حرم امامرضا… و برای مردم قائل نیستند… و در موضع دشمنی با عاشورا، دشمنی با امامرضا و دشمنی با مردمند… مردم عراق، به ویژه شیعیان، با حادثه مشهد تصویر روشنتری از منافقین پیدا کرده اند که امکان زندگی را از منافقین در عراق خواهد گرفت».
این فتح باب، هدف اصلی تبلیغات لجام گسیخته بعدی را روشن کرد: باید سوگواری محرّم و عاشورای حسینی را تا اربعین، به سیل عظیمی از تبلیغات دجّالگرانه علیه «منافقین» تبدیل کرد و با هر دروغ و یاوه و شانتاژ و هر وسیله ممکن کاری کرد تا مردم و دولتها آنها را ضدعاشورا، ضدامامرضا، ضدمردم، و تروریست کور و آدمکش و… بدانند و فضای حیاتی آنها در ایران، عراق، اروپا، آمریکا، کانادا و کشورهای دیگر بهکلی بسته شود و «این هَتک حرمت، هلاک قطعی آنان را» درپی داشته باشد (اطلاعیه مجلس رژیم، 31خرداد73).
به این منظور، از همان روز اول، سیلی از اطلاعیه ها، پیامها، تلگرامها ازسوی گردانندگان ریز و درشت رژیم (خامنه ای، رفسنجانی، رئیس قوه قضاییه، وزیر اطلاعات، وزیر کشور، احمد خمینی، دادستان کل کشور، مجلس خبرگان، مجلس، نایبالتولیه آستان قدس، استاندار خراسان، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و… علیه «منافقین کوردل و مزدور و ملعون و جنایتکار» جاری شد و با عزای عمومی، سوگواریهای عدیده و افشاگریهای بمبگذاران متعددی که هرروز یکی از آنها را عَلم میکردند، تا قتل کشیشان آزاده مسیحی و انداختن آن به پای «منافقین» و… در این کوره تبلیغاتی، به گونه یی فزاینده میدمیدند تا به خیال خام خود «منافقین» را در سراسر کره ارض ریشهکن کنند.
پس از سیل تبلیغاتی اولیه، ولایتی، وزیر خارجه رژیم، در روز اول تیرماه73، سفیران، کارداران و نمایندگیهای خارجی مقیم تهران را گردآورد و ضمن معرفی «منافقین» به عنوان عامل بمبگذاری در مشهد، خطاب به آنها گفت: «ما از شما نمایندگان محترم کشورها در تهران میخواهیم که با تقبیح و محکومیت این اقدام تروریستی و منزوی کردن عناصر این گروهک در کشورتان… با ملت ما همدردی کنید… بدیهی است دراختیار گذاشتن پایگاه و سهولت بخشیدن بهتبلیغات و فعالیت این گروهکها چنین فجایعی را به دنبال دارد» (اطلاعات، 2تیر73).
ولایتی در همین روز، پیامی هم برای دبیرکل ملل متحد فرستاد. در این پیام نیز از حمایت کشورها از «منافقین» شکوه سرداد و تأکید کرد که «…عدم جلوگیری تعدادی از حامیان ظاهری تبلیغات سیاسی بین المللی از تروریسم و فعالیت گروه تروریستی منافقین در داخل کشورهای خود، موجب تداوم اقدامهای تروریستی کور شده است… وظیفه تمام کشورهاست که… نهتنها این اقدام بزدلانه و غیرانسانی را محکوم کنند، بلکه همچنین پیرامون احتمال مورد استفاده قرار گرفتن سازمانهای رسمی اتباع یا خاک خود ازسوی این گروه تروریستی برای اجرای برنامه ریزی تأمین مالی، تشویق یا حمایت از این جنایت، تحقیقات لازم را انجام داده و اقدامهای لازم و مؤثّر برای جلوگیری از آن به عمل آورند» (رسالت، 2تیر73).
ولایتی در پیام دیگری به «سازمان کنفرانس اسلامی» در جدّه، ضمن معرفی «گروهک تروریستی منافقین» به عنوان عامل بمبگذاری در مشهد، از آن سازمان خواست تا «موضعی محکم دربرابر تروریسم اتّخاذ کند» (اطلاعات، 4تیر).
ولایتی در پیامهای جداگانه یی به وزیران خارجه کشورهای دوازدهگانه اتحادیه اروپا، از آنها خواست که «به فعالیتهای گروه تروریستی مجاهدین خلق پایان دهند» (خبرگزاری رژیم، 8تیر). همین شخص در مصاحبه با روزنامه «اَبرار» (7تیر) درمورد عراق نیز گفت: «عراق بین روابط دوستانه با ایران و حمایت از سازمان منافقین باید یکی را انتخاب کند».
سران رژیم، به جز در مواضعی رسمی از این گونه، به طور غیرمستقیم نیز از حامیان بینالمللی جنبش مقاومت انتقادکردند. به عنوان مثال، رفسنجانی در مراسم گشایش سمینار سراسری هفته قوه قضاییه، با اشاره به «انفجار بمب به دست منافقان کوردل» در مشهد و «شدت یافتن تهاجم تبلیغاتی دشمنان علیه نظام»، «حمایت برخی از کشورهای به اصطلاح مدافع حقوقبشر را از گروهک تروریستی منافقین مورد انتقاد قرار داد» و گفت: «این کشورها با حمایت گسترده مالی، تبلیغاتی، سیاسی، گروهکی را که در حرم مطهّر امام رضا اقدام به بمبگذاری کرده است، مورد حمایت قرار میدهند. این سازمانها در اختیار آنها پول، رادیو، دفتر و حتی گذرنامه سیاسی قرار می دهند و مظهر تروریسم را مورد حمایت قرار می دهند و دروازه هایشان به روی آنها باز است» (رادیو رژیم، 5تیر).
«شورای عالی امنیت ملی» رژیم نیز (که باحضور رفسنجانی و «فرماندهان عالیرتبه نظامی» در روز 4تیر تشکیل شد)، «از سازمان ملل و مجامع بین المللی خواست… کشورهایی که به نحوی با گروهک تروریستی منافقین همکاری دارند یا از آن حمایت میکنند، مورد سؤال و بازخواست قرار گیرند» (اطلاعات، 5تیر).
نمایندگان مجلس رژیم در بیانیه یی «اقدام ددمنشانه منافقین» را محکوم کردند و خواستار شدند که پارلمانهای کشورهای جهان عاملان این جنایت و پشتیبانان آنها، به ویژه آمریکا، را محکوم کنند» (رادیو رژیم، 5تیر).
ناطقنوری، رئیس مجلس رژیم، طی سخنانی در مجلس شکوه سرداد که «غرب یک خانهٌ امنی برای منافقین شده است. این جنایتکاران در پایتختهای آمریکا و اروپا دفتر دارند و میلیونها دلار از سوی غرب به آنان کمک میشود» (اطلاعات، 5تیر).
این سیل تبلیغاتی شگفتآور علیه جنبش مقاومت، راهی به دهی نبرد و کشورها و سازمانهای حقوق بشری غربی و دیگر کشورها آن را به پشیزی نخریدند و همه این هرزه دراییها تیر به تاریکی بود و سر عمّامه داران جنایتکار حاکم بر ایران به سختی به سنگ خورد و زوزه های همگی آنها از این بی اعتنایی همه گیر به آسمان برخاست.
خامنه ای در جمع «مسئولان دستگاه قضایی و قضات سراسر کشور» در بیان آن پیشقدم شد: «کمیته ها و هیأتهای به اصطلاح حقوقبشر… چشم خود را بر روی فاجعه بزرگ تروریستی در حرم مطهّر حضرت علی بن موسی الرّضا فروبستند و در مورد آن مطلقاً هیچ سخنی نگفتند» (رادیو رژیم، 6تیر).
روزنامه کیهان (25تیر) درباره سکوت یکپارچه رسانه های خبری غرب نوشت: «در تمامی گزارشهای رسانه های غربی، اخبار جنایات منافقین با سانسور کامل روب ه رو بوده است. خبرگزاریهای غربی… همچنان بر ادامه خط خبری خود علیه جمهوری اسلامی اصرار میورزند… تقریباً تمام خبرگزاریها و رسانه های خبری غرب، درمورد واقعه انفجار بمب در حرم امامرضا، که توسط منافقین انجام شده، تلاش کردند نقش منافقین را در این جنایت هولناک تکذیب کنند…و به شکل گسترده یی بیانیه های سازمان منافقین را منتشر نمودند. کارشناسان امور خبری معتقدند که طی 15سال اخیر چنین سانسور گسترده یی در مورد مسائل ایران کم نظیر است».
تلویزیون رژیم (24تیر) نیز به بی اعتنایی غرب، دربرابر تبلیغات گسترده خارج کشوری رژیم علیه «منافقین» اشاره دارد و میگوید: «درحالیکه در طول سههفته گذشته بیش از 300خبر، گزارش و تفسیر درمورد ترور دو کشیش مسیحی، انفجار بمب در حرم امام رضا و… بر روی تلکس خبرگزاری جمهوری اسلامی مخابره شد و دهها خبر و گزارش از صدا و سیما پخش شده است، رسانه های گروهی صهیونیستی غربی، به گونه یی هماهنگ، دربرابر این اعمال تروریستی سکوت اختیار کرده اند».
این شکوه ها درباره بی اعتنایی دولت عراق نسبت به تبلیغات رژیم نیز دیده میشود. روزنامه «سلام» (5تیر) در مقاله «بغداد باید بیدار شود» نوشت: «حکومت عراق به هر دلیلی نخواسته است حرکت مؤثری در فاصله گرفتن از پرونده سیاه منافقین از خود نشان دهد. در عادیسازی روابط دو کشور منافع فوری و مهمّی نهفته است… چرا این فرصتها را بغداد، یکی بعد از دیگری، با ندانم کاری و تکرار اشتباهات تاریخی از دست میدهد؟ عادیسازی روابط، مشاهده ملموس فاصله گرفتن بغداد از تفاله های باقیمانده منافق است… بغداد باید بیدار شود».
دولتها و سازمانهای مدافع حقوق بشر در غرب، نه تنها توطئه یی را که رژیم رسوای خمینی پی ریخته بود، نپذیرفتند و به دام تبلیغات صد رنگ آن نیفتادند بلکه خود این رژیم تروریست و تروریست پرور را به زیر مهمیز انتقاد کشیدند. وزارت خارجه آمریکا آزار اقلیت های مذهبی در ایران را محکوم کرد و از «جمهوری اسلامی خواست که به منشور سازمان ملل متحد در مورد حقوق اقلیتهای مذهبی احترام بگذارد» (رادیو آمریکا، 16تیر).
هفت کشور صنعتی (گروه7) و روسیه در پایان آخرین اجلاس خود در ناپل (ایتالیا) در بیانیه یی در روز 19 تیر از دولت ایران خواستند تا «رفتار نامناسب خود را نسبت به تروریسم تغییر دهد».
روزنامه جمهوری اسلامی در شماره 21تیر در واکنشی نسبت به این بیانیه ابراز شگفتی کرد که سه شریک تجاری ایران ـ آلمان، ژاپن و ایتالیا ـ «نه تنها حرکات تروریستی منافقین را محکوم نکردند بلکه گستاخانه از ایران خواستار شدند که دیدگاه خود را نسبت به تروریسم تغییر دهد». این روزنامه در سرمقاله روز گذشته اش [20تیر] نیز به دولت بریتانیا، به نحوی بی سابقه، حمله کرده، و تهدید نموده بود که دولت لندن ممکن است با یک سلسله عملیات تروریستی مجازات گردد.
سازمان عفو بین الملل هم در گزارش سالانه خود، که روز 16تیر منتشر شد، از نقض حقوقبشر در ایران انتقاد کرد. آنینا کلوم، مسئول عفو بینالملل سوئد، ایران را در قتل کشیشان مسیحی مقصّر دانست و برای رسیدگی به این ترورها «گروه واکنش سریع» تشکیل داد (روزنامه داگن، چاپ سوئد، 18تیر).
اینگونه موضعگیریهای سازمان عفو بین الملل خشم رژیم را برانگیخت. روزنامه جمهوری اسلامی 19تیر نوشت: «مقامات این سازمان به خاطر حمایت از گروهک منافقین باید محاکمه شوند».
رژیم جنایتپیشه و رسوای خمینی، از 30خرداد تا 30تیر تا توانست علیه جنبش مقاومت ستم ستیز و آزادیخواه ایران یاوه به هم بافت و به این سو و آنسو؛ به این دولت و آن دولت، چنگ آویخت تا شاید بتواند از کنسرت و تظاهرات همبستگی ملی و حمایت از رئیسجمهور برگزیده مقاومت، خانم مریم رجوی، در شب همبستگی 30تیر73، و روزهای قبل از آن، جلوگیری کند، امّا کوه تلاشهای پیگیر و دست و پازدنهای فراوانش حتی موشی هم نزایید.
نکته پنهان در وَرای همه این دجّالگریها ـکه از آغاز برای هممیهنان شرافتمند و پشتیبان مقاومت و دولتها وسازمانهای حقوقبشری دنیا پنهان نماند ـ همان گوهر تابناک «همبستگی ملی» است که رئیسجمهور مقاومت ایران با نفس مسیحایی عشق، عاطفه انسانی و شیفتگی به رهایی میهن در بند، در پی آن است که آن را دوباره در دلها برانگیزاند و به مدد این «همبستگی ملی»، گنداب حکومت آخوندی را از سراسر ایران زمین بشوید.
ایادی رژیم گاه به اشاره به این نکته انگشت نهادند. مهاجرانی در سرمقاله یادشده روزنامه اطلاعات 31خرداد73، در پایان «دُرافشانیها»ی تکراری درباره «منافقین» بی هیچ مناسبتی نوشت: «…سران منافقین برای خوشایند دولتهای غربی، برنامههای جشن و آواز و رقص ترتیب میدهند».
مشکینی، رئیس مجلس خبرگان رژیم، در نمایش جمعه قم از زاویه دیگری به این مسأله پرداخت و گفت: «آن کسانی که در یک کشور دیگر نشسته، شوهر را به عنوان رهبر معرفی میکنند و زنش را هم به عنوان رئیسجمهور، با این عمل میخواهند بیایند در ایران رهبری جامعه را به دست بگیرند» (تلویزیون رژیم، 11تیر73).
روزنامه «رسالت» (2تیر73) در سرمقاله «حمایت غرب از تروریستها» از «بمب تبلیغاتی» مقاومت دربرابر «بمب حرم امامرضا» یادکرد و نوشت: «بمب تبلیغاتی که اکنون در غرب علیه ایران اسلامی منفجر میشود کمتر از بمبی که در حرم مطهّر حضرت رضا منفجر شد، نیست. ابعاد وسیع جنایت منافقین به گونه یی است که قاعدتاً دولتهای غربی میبایست این عمل را محکوم میکردند و اجازه فعالیت سیاسی به منافقین را نمیدادند، امّا متأسفانه سران منافقین در پاریس و لندن آزادانه فعالیت تبلیغاتی میکنند و تحت حمایت دولتهای به ظاهر مخالف تروریسم داد سخن میدهند. خبرگزاریهای غربی با انتشار تبلیغات مسموم آنها، با وقاحت اعلام می کنند که بمبگذاری کار دولت جمهوری اسلامی بوده است! دولتهای بی آبروی غربی نه تنها به این اکتفا نمیکنند بلکه رادیوهای خود را در اختیار گروهک منافقین قرار میدهند تا آنان هرچه میخواهند بگویند… در تاریخ اروپا سابقه ندارد که از یک گروهک تروریستی ـ که پرونده یی سیاه به سیاهی پرونده منافقین دارد ـ اینقدر حمایت شده باشد».
خبرگزاری رژیم (24تیر73) نیز با اشاره به تلاشهای بی ثمری که ایادی حکومت آخوندی برای لغو تظاهرات 30تیر در لندن کرده اند، تأکید میکند که «به وزیر کشور بریتانیا توصیه می شود، این راهپیمایی را لغو کند… به دنبال شکایتهایی که در مورد تبلیغ برای تظاهرات هفته آینده شد، سازمان حمل و نقل لندن موافقت کرد که همه پوسترهای تبلیغاتی را از ایستگاههای مترو بردارد. امّا پلیس و وزارت کشور بریتانیا هیچ اقدامی برای لغو تظاهرات نکردند».
کنسرت، تظاهرات، راهپیماییها برای بزرگداشت خاطره تابناک «قیام مقدس ملی» 30تیر1331 و همبستگی ملی و حمایت از رئیسجمهور منتخب شورای ملی مقاومت در روزهای 30 و 31تیر و اولمرداد73، در شهرهای عمده اروپا، آمریکا و کانادا به نحوی بسیار شایسته برگزار شد و به دلهای بیتاب مشتاقان رهایی وطن نور امید و یقین به پیروزی بخشید. رژیم پا به گور آخوندهای دجّال از یک ماه عربده کشی شبانه روزی طرفی نبست و جز رسوایی باز هم بیشتر صرفه یی نبرد. امّا جنبش مقاومت و رئیسجمهور برگزیده آن در چشم و دل شیفتگان بی قرار آزادی میهن در زنجیر چون گل، به شادابی، شکفتند و یاران دیرینه با مهر وطن سر به هم دادند و دلها، استوارتر پیوند خورد.
روز اول مرداد73، خامنه ای، رهبر درمانده رژیم، تمام سفیران، کارداران و نمایندگان سیاسی رژیمش را از سراسر جهان فراخواند و در جمع آنها که وزیر و معاونان وزارت خارجه رژیم نیز حاضر بودند، «بر ضرورت یافتن راههای تأثیرگذاری هرچه بیشتر بر مسائل جهانی» تأکید کرد (رادیو رژیم، اولمرداد).
دو روز بعد نیز مدیر عامل، مسئولان، سردبیران و سرپرستان نمایندگیهای خبرگزاری رژیم در خارج کشور را گردآورد و در زمینه «ضرورت مقابله آگاه و هوشمندانه با دشمنان…در عرصه خبر و تبلیغات» با آنها سخن گفت و با اشاره به این که «همه سردمداران استکبار جهانی… نظام جمهوری اسلامی را هدف قرار داده اند» از این «سربازان صف مقدّم این نبرد» خواست تا «تهاجم تبلیغاتی و خبری دشمن» را خنثی کنند (رادیو رژیم، 3مرداد).
خامنه ای در همین دیدار بر ناتوانی رژیم در پیشبرد خط تبلیغاتی دجّالگرانه یی که طی این یک ماه در پیش گرفته بودند، صحّه نهاد.
سرانجام تبلیغات سیلوار شبانهروزی رژیم به جایی نرسید و دنیا به همه این دجّالگریها پوزخندزد و این زوزه ها کسی را نفریفت. در میهن در بند نیز، با وجود سلطه خشن اهریمن جور، مردم دجّال شناس این یاوههای تکراری را به باد سُخره گرفتند و تظاهرات قهرمانانه مردم قزوین در روزهای 12 و 13مرداد73 نشان داد که مردم آزاده و شریف ایران هوشیارتر از آنند که تبلیغات رژیم را که پایه بر جهل و جور و دجّالگری دارد، به پشیزی خریدار باشند.
کلام آخر این که رژیم آبروباخته آخوندی، برای مقابله با جنبش مقاومت، وقتی در توطئه جنایتکارانه انفجار حرم امام رضا گام نهاد، و به خیال خام خود امید پیروزی حتمی داشت، از یک نکته روشن و تردیدناپذیر یعنی رسوایی، بی اعتباری و بی آبرویی عمیق، گسترده و فراگیر داخلی و بینالمللیش، تا به این حد، بیخبر بود.
این تجربه انکارناپذیر، به روشنی، نشان داد که رژیم دجّال آخوندی رسوای رسوای عالمیان است و رژیمی این چنین رسوای رسوای رسوا، جایی در جهان امروز ندارد و باید گورش را گم کند.