بهیقین بحران شدید اقتصادی که به تنگدستی مردم ضریب زده است، در این میان نقش مهمی ایفا میکند، امری که نهتنها به کاهش ورود کودکان به مدارس راه برده است، بلکه فراتر از آن به پدیدار شدن سیستمی طبقاتی در مدارس و دبیرستانها نیز تبدیل شده است.
همچنین در این راستا باید به شهریههای سنگین که کمر بسیاری از خانوادهها را خرد کرده است اشاره شود که در نبود امکانات آموزشی و یا سطح پائین آموزشوپرورش و نبود مدارس و کلاسهای تحصیلی استاندارد، جامعه ۱۱ میلیونی دانشآموزی و دانشگاهی را با تنشهای جدی و روبه رشد مواجه کرده است.
در این رابطه یک کارگزار حکومتی در بخش فروشندگان نوشتافزار ضمن اعتراف به وضعیت وخیم اقتصادی مردم، گفت: «با توجه به رکود اقتصادی جاری در کشور ما تقریباً در تمام مدت سال از شرایط خوبی برخوردار نیستیم و به دلیل پایین آمدن قدرت خرید مردم دیگر مانند قبل فروش نداریم. مشتریان سعی میکنند فقط لوازم ضروری را تهیه کنند». (خبرگزاری حکومتی ایلنا ۲۲ شهریور ۱۳۹۵)
بهیقین این سخنان اعتراف به نوک کوه یخ در نظام آموزشی ولیفقیه میباشد، زیرا وضعیت در شهرهای کوچک و یا روستاها و مناطق محروم برای دانش آموزان و نیز والدین بسیار وخیمتر میباشد. یک سایت حکومتی در مطلبی ضمن اعتراف به وضعیت وخیم مدارس و آموزشی در اطراف تهران نوشت: «وضع فضای آموزشی در شهر بومهن بسیار اسفبار بوده و حجم دانشآموزان در کلاسهای درس از مرز استاندارد هم عبور کرده است. شهر بومهن با معضل زیرساختهای آموزشی و پرورشی مواجه بوده و کمبود زیرساختهای آموزشی در شهر بومهن یک معضل بزرگ است». (سایت دنیای اقتصاد ۲۱ شهریور ۱۳۹۵)
این فاکت ها تنها نمونههای کوچکی از خروارها معضلات و مشکلات در سیستم آموزشوپرورش ایران است. در آنسوی این واقعیات باید به بحران فشارهای دولت آخوند روحانی بر اصناف خردهپا و فروشندگان نوشتافزار اشاره کرد که خود را در افزایش اجناس بیکیفیت و یا قیمتها به نمایش گذاشته است. این کارگزار حکومتی در ادامه با اشاره به وضعیت وخیم فروشندگان میافزاید: «رکود در این صنف به حدی شدت پیدا کرده که کالای نقدی و یکماهه الآن در مدتزمان ۶ ماه به فروش میرسد این مشکلات جدا از مالیات و بیمه و سایر هزینهها است».
واقعیت این است که سیستم آموزشوپرورش در نظام آخوندی با بحرانهای لاعلاجی روبرو میباشد که منشأ تمامی آنها در فرهنگ و سیاستگذاریهای رژیم نهفته است. وجود انواع ارگانهای سرکوبگر در مدارس و محیطهای تحصیلی به موازات سانسور محتوی دروس و کتب، فشارهای شدید اجتماعی، فرهنگی، مذهبی یا قومی بر دانش آموزان و دانشجویان تنها بخش کوچکی از این بحرانها میباشد. بحرانهایی که اکنون راه به حرکت گسلهای آموزشی و تحصیلی با تجمعات، اعتراضات و اعتصابات معلمان برده و بدینسان دیکتاتوری خامنهای را به چالش کشیده است.