«واقعیت ایران» البته بر همگان روشن و واضح است. نیازی هم نیست که بزرگان کشور و روزنامه ها و صدا و سیمای حکومتی و نویسندگان قبول زحمت کنند و از ابعاد مختلف آن با مردم سخن بگویند. «شکر نعمت» هم بماند بر عهده خود آخوندها و مزدوران رنگارنگشان که سفره ملت محروم ایران را تبدیل به «سفره انقلاب» کردند و نزدیک به چهار دهه چنان غارت و چپاولی کرده اند که هیچ دشمن خارجی حالا حالاها به گردشان هم نخواهد رسید.
با همه اینها شیخ حسن حق دارد. مردم عادی کوچه و بازار یعنی همانهایی که زالوهای عمامه دار قرنهاست دارند از خونشان ارتزاق می کنند، البته باید بخاطر دستاوردهای حکومت آخوندی شکر نعمت به جا بیاورند و مدیون و سپاسگزار حکومت و رئیسش هم باشند. جهت آگاهی و اطلاع کسانی که اینروزها هنوز متوجه نشده اند که شکر چه نعماتی را باید دقیقا به جا بیاورند، تعداد اندکی از خیل این دستاوردهای عظیم ومهم حکومت را سریع و گذرا با هم مرور می کنیم:
رکورددار اعدام:
ایران تحت حکومت نظام ولایت فقیه سالهاست که رتبه دوم اعدام در سطح جهان را مال خود کرده است. (البته چینی ها فقط بعلت کثرت جمعیت فعلا از آخوندها پیشی گرفته اند) ضمن اینکه رکورد اعدام کودکان در جهان (نوجوانانی که قبل از سن هجده سالگی به اعدام محکوم شده اند) را هم اگر به این کارنامه درخشان اضافه کنیم و فراموش نکنیم که اعدام ها پس از روی کار آمدن روحانی رکورد حداقل پانزده سال اخیر را شکسته است، آنوقت متوجه می شویم که «شکر نعمت» را در خصوص حکومت و عالیجناب بنفش به جا نیاورده ایم. شیخ فری مچکریم.
صدور تروریسم:
در صنعت صدور تروریسم همچنان بی هیچ کم و کاست سکوی اول جهانی را چسبیده ایم و رها هم نخواهیم کرد. نگاهی به سوریه و عراق و لبنان و یمن و افغانستان بیندازید تا متوجه شوید که علی رغم فروکش کردن قیمت نفت، بها و قیمت صدور تروریسم را تمام و کمال پرداخته ایم تا مبادا خدشه ای به رتبه مان در سطح جهانی وارد گردد. تازه از اینها گذشته با وجود تمامی تعامل و تعادلی که در سخنرانی هامان یک خط در میان از آن نام می بریم، دستور ساختن و تولید انبوه تسلیحات کشتار جمعی همانند موشکهای خانمانسوز را نیز با «شدت و جدیت» تمام صادر کرده ایم. شیخ فری مچکریم.
زنان کارتن خواب:
بر اساس فعالیتهای بی شائبه حکومت، اکبر رجبی مدیر عامل موسسه موسوم به «طلوع بی نشان ها» اعلام کرد که: «تعداد زنان کارتن خواب در ایران به شکل تصاعدی در حال افزایش است». رضا جهانگیری فرد معاون چیزی که «خدمات اجتماعی سازمان رفاه و مشارکت های اجتماعی شهرداری تهران» می نامندش گفت که میانگین سن زنان کارتن خواب به هفده و هجده سال کاهش یافته است.
معاون همین رئیس جمهور «شهیندخت مولاوردی» تعداد زنان کارتن خواب فقط در تهران را پنجهزار نفر اعلام می کند و مرتضی طلایی نایب رئیس شورای شهر تهران، افراد کارتن خواب را مانند «ویروس» می داند و صراحتا اعلام می کند که: «مردم حق دارند که در برابر کارتن خواب ها از خود دفاع کنند...». شیخ فری مچکریم.
کارگران، بیکاری و فقر:
در حکومتی که یک مقام اطلاعاتی، امنیتی «علی ربیعی» را به پست وزارت کار سنجاق می کنند، کمترین نعمتی که نصیب کارگران زحمتکش مانند کارگران معدن (آق دره) به جرم خواسته های برحق صنفی می شود، شلاق حکومتی است. سندیکاهای آزاد و مستقل سالهای نوری با قوانین فرسوده و ارتجاعی حکومت فاصله دارند. کارگران تحت استثمار قرار می گیرند، تحقیر می شوند و حتی حقوق ماهانه خویش را هم دریافت نمی کنند. کارخانه های بزرگ یکی پس از دیگری تعطیل می شوند. اختلاف سطح درآمد در مقابل سطح هزینه ها، به ویرانی خانواده ها و طلاقهای روزافزون می انجامد. بیکاری بیداد می کند و فقر فرمان به فروش کلیه، قرنیه چشم، مغز استخوان و حتی نوزادان می دهد. شیخ فری مچکریم.
فیش گیت:
در نقطه مقابل کارگران زحمتکش، مدیران دولتی همین جناب شیخ فریدون قرار دارند. اردیبهشت ماه همین امسال به لطف درگیری های باندی و جناحی فیش حقوقی مدیران مختلف دولتی منتشر شد و حقوق های نجومی آه از نهاد کارگران و کارمندان زحمتکش برآورد. در این خصوص علاوه بر مدیران و مسئولان بانک رفاه کارگران، صندوق توسعه ملی، بیمه مرکزی و بسیاری از موسسات اقتصادی دیگر، نام حسین فریدون برادر رئیس جمهور هم به میان آمد. مصطفی کواکبیان نماینده تهران در مجلس گفت: «آماری وجود دارد که حدود سه هزار فیش بین بیست تا پنجاه میلیون وجود دارد که قانونی نیست، البته سیصد فیش هم بالای پنجاه میلیون تومان داریم که پوشش قانونی ندارد».
به عبارت دیگر در حکومتی که به زعم رئیسش ملت باید «شکر نعمت» به جا بیاورد، حقوق ماهانه یک مدیر وابسته به باندها معادل پنج، شش سال حقوق یک کارمند جزء دولت است. شیخ فری مچکریم.
اگر بخواهیم حق مطلب در خصوص همه آنچه که رئیس جمهور حکومت «واقعیت ایران» نامیده است را اداء نمائیم، «مثنوی هفتاد من کاغذ شود». موارد دیگر «واقعیت ایران» تحت حکومت آخوندی عبارتند از: زندانیان سیاسی و عقیدتی، نقض سیستماتیک حقوق بشر و بویژه حقوق زنان، سرکوب شدید، سانسور و اختناق، آمار بالای خودکشی ها، آمار بالای تصادفات وحشتناک جاده ای، نابود شدن طبیعت و محیط زیست، کم آبی و خشکسالی وعدم توانایی دولت در مدیریت آب، اختلاسهای کلان حکومتی و به یغما رفتن سرمایه های ملی و طبیعی، کودکان کار، گرانی و تورم، هوای آلوده، اعتیاد و فساد و ... تنها بخشی از نعماتی هستند که از نکبت حکومت آخوندی گریبان ملت ایران را گرفته اند و شکر بر آنها واجب آخوندی می باشد.
آری! این قصه تلخ سر دراز دارد. فقط یک آخوند شیاد و قالتاق حکومتی از نوع روحانی می تواند در مقابل اینهمه مصیبت و فلاکت و ظلمی که نسبت به مردم ایران روا داشته شده است، از آنها بخواهد که «شکر نعمت» را به جا بیاورند. آنهم در روزهایی که کوس رسوایی همین حکومت به واسطه انتشار فایل صوتی در خصوص قتل عام بیش از سی هزار زندانی سیاسی در سال شصت و هفت در ایران و سراسر جهان به صدا در آمده است.
آنهم در زمانی که یک عامل قتل عام که در دولت همین آخوند وقیح ریاست دادگستری را بر عهده دارد، به قتل عام افتخار می کند و شیخ حسن ککش هم نمی گزد.
آنهم در زمانی که قا ضی جنایتکاری مثل مرتضوی با عذرخواهی بخاطر جنایات کهریزک، بر تمامی روایات تلخ و تکان دهنده سال هشتاد و هشت صحه می گذارد و همچنان هم راست راست می گردد.
آنهم در زمانی که پاسدار سبزعلی رضایی قاتل هزاران جوان و نوجوان ایرانی عملا به اشتباه در ادامه شش سال جنگ این حکومت پس از آزادی خرمشهر در یک برنامه تلویزیونی اعتراف می کند و بیش از پیش بر همگان ثابت می شود که خمینی دژخیم و شرکایش که امروز هم در راس امور قرار دارند، چه خسارات و زیانهای جبران ناپذیر انسانی و اقتصادی به ملت و سرزمین ایران وارد نموده اند.
اینها تنها بخشی از واقعیتهای تلخ ایران امروز است که روباه مکار و بنفش در قبالشان از ملت طلبکاری هم می کند و تقاضای «شکر نعمت» دارد. شکر نعمت را ملت شریف و به پاخاسته ایران روزی به جا خواهند آورد که از شر وجود شما برای همیشه خلاص و آسوده شده باشند. روز شکرگزاری واقعی ملت ایران نزدیک است. بسیار نزدیکتر از آنچه که در تصورتان بگنجد.
هادی مظفری
02 اکتبر سال 2016 میلادی (11 مهر ماه 1395)