ما امروز اینجا گرد هم آمدهایم تا در مورد حقوق بشر در ایران صحبت کنیم. متاسفانه برای همه ما روشن است که وضعیت حقوق بشر در آن کشور اسفناک است. در این رابطه من فقط میخواهم دو نکته کوتاه را بگویم. نکته اول در مورد سیاست اتحادیه اروپا رو به رژیم ایران است. از زمانیکه نماینده عالی فعلی فدریکا موگرینی دو سال پیش این سمت را عهده دار شد، موضع سرویس فعالیتهای خارجی اروپا در رابطه با دیکتاتوریهایی که بطور جدی حقوق بشر را نقض میکنند بشدت تضعیف شده است، و صدای آن در موارد بسیار کمی شنیده شده و در آن موارد هم ضعیف بوده است. کافیست که بگوییم در چند سفر که به تهران داشته است و در ملاقاتهایی که با مقامات رژیم ایران داشت، مسأله حقوق بشر عملا مطرح نشده است، و من متاسفم که بگویم رفتار غیر ضروری دوستانه و مطیع وی در گفتگوهایش با افرادی که بطور مستقیم در هزاران اعدام و شکنجه سیستماتیک و انواع نقضهای حقوق بشر و آزادیهای مدنی دست داشتهاند، افرادی که باید در واقع بخاطر جنایت علیه بشریت دادگاهی شوند، یک بی اعتباری اخلاقی است برای خود وی و همچنین برای اتحادیه اروپا بعنوان مدافع و مروج ارزشهای جامعه باز در جهان.
جواد لاریجانی، یکی از سه برادری که پستهای کلیدی در رژیم را در دست دارند، مسؤل به اصطلاح «کمیته حقوق بشر رژیم ایران» است. بنا به سابقه وی، پیشنهادم این است که اسم این کمیته را عوض کنند. باید به آن گفت «کمیته ضد حقوق بشر». لاریجانی اخیرا یک نامه به خانم موگرینی نوشته است و از وی خواسته است که از کارزارها و فعالیتهای اپوزیسیون در اروپا جلوگیری کند و حقوق دمکراتیک مجاهدین و شورای ملی مقاومت در افشای جنایات رژیم ایران را سد کند. برای مثال او از خانم موگرینی خواسته است که آمدن ما به اینجا را ممنوع کند. لاریجانی به قدری گستاخ است که رژیم ایران که یکی از خونخوار ترین رژیمهای معاصر است را بعنوان یک قربانی نقض حقوق بشر معرفی میکند. او همچنین در مورد اجتماع بزرگ اپوزیسیون ایران در پاریس که در ژوییه ۲۰۱۶ برگزار شد و ۱۰۰ هزار شرکت کننده داشت شکایت میکند. خیلی از ما بهمراه خانم رجوی در آنجا بودیم و از این مراسم باشکوه خوشوقت شدیم. او در مورد این گردهمایی شکایت کرده است. همان شخصی که با تمام قوا از استفاده گسترده از حکم اعدام بر علیه مخالفان سیاسی و فعالان حقوق بشر دفاع میکند، همین شخص یک مراسم دمکراتیک و صلح آمیز در حمایت از تغییر رژیم در ایران را مورد انتقاد قرار میدهد.
نکته دوم این است که نقض سیستماتیک حقوق بشر را نمیتوان بعنوان مسائل داخلی کشور تلقی کرد. این عملکرد رژیم ایران به کشورهای همسایه در ورای مرزهای ایران نفوذ کرده است. این رژیمی است که جنایاتی که در ۳۰ سال گذشته در کشور خودش مرتکب میشود را به سرزمین های دیگر مانند عراق و سوریه گسترش میدهد. رفتار وحشیانه این رژیم، مشخصا قتل عام تابستان ۶۷ و بسیاری قساوتهای دیگر هرگز به میز عدالت کشانده نشده است. صدور تروریسم و بنیادگرایی و دخالت در امور داخلی کشورهای دیگر منطقه پیاده سازی همان سیاست سرکوب و ستم موجود درایران در تمامیت خاور میانه است. مجددا باید تاکید کنیم که برغم همه دشواریها یک راه حل وجود دارد. این راه حل تغییر رژیم برای تبدیل ایران به یک دمکراسی طبق برنامه ۱۰ مادهای پیشنهادی اپوزیسیون ایران، به رهبری مریم رجوی، است.
همین است که دولتهای اروپایی و سرویس فعالیتهای خارجی اروپایی و خانم موگرینی باید دنبال کنند به جای اینکه وقتشان را با تلاش برای استمالت جویی از رژیم ایران تلف کنند که هرگز از هدف نهایی خود کوتاه نمیاید. و هدف نهایی آن این است که قدرت سلطه طلب جهان اسلام باشد تا تمامیت خواهی و دیکتاتوری افراطی و خشونتآمیز و کاهنده خود را به آن تحمیل کند.