خودکشی و خود را بر شعله های آتش سپردن در اثر فشارهای وارده روزافزون است. در میان بیشماران خبر دهشتناک در این زمینه مرگ معلم بهبهانی که اخیراً رخ داد بسی تکاندهنده بود.
معلم بازنشستهای به نام سیفالله «بیداری» از سر «نداری» خود را به «دار» آویخت. او دریاد
یادداشت کوتاهی، با استیصال تمام نوشته بود، ناچارم. نمیوانم زندگیام را از لحاظ مالی تامین کنم.
شیرازه کارازهم پاشیده است. فلاکت و بدختی فراگیراست. سر دمداران ریز و درشت هم به فغان آمدهاند. پاسدار زاکانی نماینده سابق مجلس ارتجاع: «حق اینها را یک عده میخورند. از کجا این شکاف این اندازه عمیق شد؟ مسئولان ما در ردههای مختلف نفهمیدند یا میفهمیدند و هیچ کاری نمیکردند؟ اینهایی که انباشت پول دارند هیچکدام از راه درست نبوده است».
ناطق نوری رئیس دفتر خامنهای: چه بلایی سر دین آوردهایم که مقام ما در فساد در دنیا از ۸۷ به ۱۳۶ رسیده است؟!.
سالها قبل، اعوان و انصارنظام، تلاششان بر پنهانکاری در زمینه پوشاندن فقر و فساد در جامعه بود. امروزه پس از اطلاعرسانی قطرهچکانی در این زمینهها، میکوشند تا با آدرس عوضی دادن، خاک بر چشم تودههای محروم بپاشند. میخواهند لانه عنکبوت و بیت ولایت را پاک و منزه جلوه دهند. گویا هیچ گردی از فساد بر بارگاه عنکبوتی ولایت چسبیدنی نیست! بهرغم این تبلیغات سرسامآور آخوندی، همگان دانند که آب از سرچشمه، لجن آلود است.
نخستوزیر سابق انگلیس چرچیل یکبارگفته بود:
"فقرواقتصاد ضعیف فقط و فقط دو دلیل دارد.
یا حاکمان احمقاند، یا احمقان حاکماند.
جنگ وخشکسالی فقط بهانهاند".
در مورد آخوندها مناسبترآنست که بجای "احمق" بنویسیم "جنایتکار"
به یمن افشاگریهای بیامان و خستگیناپذیر مقاومت علیه فساد و جنایات علیه خامنهای و شرکاء انگشت سبابه مردم ایران خیمه و خرگاه ولایت را نشانه گرفته است. تشت رسوایی مقام عظما! از بام ولایت فرو افتاده است. پیروجوان، زن و مرد، حتی بسیاری از ریزشیهای سابق او آشکارونهان بسان دوران آخر شاه، بزرگ عمامه داران را بانی و باعث درجه اول این موقعیت میدانند.
خامنهای و انگشتشمار همپالکیهایش مذبوحانه تلاش میکنند تا آبرفته بجوی بازگردانند. خون جوشان قتلعام شدگان میرود تا او و نظامش را در کام خود گیرد. آتش خشم و کین مادران داغدار از هرکوی و برزنی شعله میکشد برای سوزاندن ریش و ریشه این جرثومههای جوروجهل زمانه!
ولیفقیه شاخ شکسته در آخر دوران حکومت ننگینش مثل همه مستبدان تاریخ مفتضحانه میکوشد تا کشتی نظامش را از مهلکه دریای بحرانها به ساحل نجات رهنمون شود. به تبعیت از سلف خویش برآنست که خود را درببرد. همه ذوبشدگان در ولایت ضمن اعتراض به فساد، فحشاء و حتی جنایات در نظام ولایی برآیند که مقام عظما! را درببرند. هادی خامنهای اخیراً در یک مصاحبه مفصل تلویزیونی بسیار تلاش کرده است تا خمینی و خامنهای را مخالف اعدام و شکنجه قلمداد نماید!
"آنجا – کاخ جماران- آقای فهیم گفت که بله آنجا تعزیرهایی میکردند ... وقتی اسم کلمه «تعزیر» برده شد، امام همانجا حرف ایشان را قطع کردند. گفتند نگویید تعزیر بگویید «جنایت»! ...بعضیها به امام نسبتهایی میدهند بعدها در مورد قتلها و فلان. من هنوز باور ندارم که این دستورات، دستورات امام بوده باشد چون امام این روحیه را داشت که یک تعزیر ازنظر ایشان جنایت بود!".
"آن زمان احساس ما این بود که آقای خامنهای با عملکرد ما و این گزارشهایی که تهیه میکنیم خیلی موافق است. رفسنجانی موافق نبود!" (سیدهادی خامنهای در مصاحبهی با تلویزیون تصویر آپارات)
تاریخ نشان داده است که این تشبثات نخنما چارهساز نیست. مستبدین و جنایکاران را گریزی از مرگ محکومشان نیست. میرزا رضای کرمانی که ولیفقیه دوران قاجار- شاه شهید!- را مجازات کرد در بازجویی آخرینش پاسخی دارد که عبرتانگیزاست. گویا برای امروز نوشتهشده است:
"بازجو از میرزا رضا کرمانی میپرسد ، چرا حضرت ناصرالدینشاه را کشتی؟!
میرزارضا کرمانی: سراسر مملکت را فساد و فقر گرفته و همه تقصیر از او بود. چرا که سررشته همه چیز در مملکت به او ختم میشد و تمام قوا در شخص او متمرکز بود...
بازجو: این ربطی به والاحضرت ندارد و اطرافیان او مقصرند، او از خیلی امور و بی عدالتیها و ناهنجاریها بیاطلاع بود..
میرزا رضای کرمانی پاسخ داد: اگر اطلاع داشت که حقش بود، و اگر بی اطلاع بود وای به حال مملکتی که شاهش از اینهمه دزدی، بیعدالتی، ففروفساد بیاطلاع باشد. همان به که بمیرد!"
هادی خامنهای در مصاحبه با تلویزیون تصویری آپارات درلینک زیر:
http://naghdematboat.blogspot.se/2016/12/blog-post_243.html