از دیگر ویژگی دوران جدید از هم گسیختگی سیستم ولایت فقیه بویژه بعد از " برجام " اتمی و مرگ رفسنجانی و... است. در عوض بهم پیوستگی مردم و مقاومت ایران، بویژه بعد از هجرت کبیر رزمندگان ارتش آزادی به نقاط امن و پیوستگی بیشتر و عینی با توده های مردم ایران چشم گیرتر است. نمود خیره کننده این همبستگی هم در همیاری شکوهمند دیماه سال ۱۳۹۵ در عظیمترین رژه سیاسی به منصه ظهور رسید. مردم ایران هم جرئت و بی پروایی بی نظیری در اعتراضات، سخنرانیها و رسوا سازی کلیت رژیم در صحنه های گوناگون اجتماعی و از جمله همیاری میهنی از خود نشان می دهند.
از جمله موارد با شکوه همیاری امسال به صحنه سیمای آزادی آمدن دختران اشرفی و شجاع زندانی قهرمان، علی معزی بود. زندانی قهرمانی که تا لحظه نکارش این مطلب هنوز از سرنوشتش خبر دقیقی منعکس نشده است. نگارنده بر این نظر است که فروغ و هجرت معزی دختران رزمنده زندانی نستوه علی معزی، بواقع دختران ایران زمینند، کما اینکه وقتی صبا دختر مجاهد خلق، رضا هفت برادران، در آخرین لحظات زندگیش گفت: ما تا آخر ایستاده ایم، بی اختیارگفتم ایران زمین دختری شجاع و رزمنده اش را از دست داد. همچنین آنموقع در دلم گفتم برادرم رضا، اشرفی شهید صبا، دختر ایران زمین است.
اما وقتی هجرت و فروغ معزی را در صفحه سیمای آزادی در ایام همیاری دیماه ۹۵ دیدم به نظرم رسید که ایران زمین صبایش را از دست نداده است چون هجرتها، فروغها و هزاران دختر و پسر رزمنده ایران زمین راه و مرام و آرمان صباها را ادامه می دهند که نمودش فوران عشق و عاطفه خلق ایران زمین به فرزندان اشرفی شان در صحنه های همیاری بود.
از همه با شکوهتر جمله ای از فروغ معزی در همیاری امسال را بیاد دارم که گفت:" لحظه فتح اوین " نزدیک است. بی اختیار یاد ۳۰ دی افتادم که مسعود رجوی، این آزادیخواه کبیر مشرق زمین در حمایت خلقش از زندان آزاد شد که آنهم دیماه و اینهم دیماه.
مجاهد نستوه عباس داوری در مقاله ای با نام " مشعل شبانگاهان " چند روز پیش نوشت:
" هنگامی که در نتیجه سیل خروشان مردم، رژیم شاهنشاهی بهاجبار و در یک عقبنشینی ناخواسته به آزادی زندانیان سیاسی تن داد، او (مسعود رجوی) بهرغم اعمال فشارهای ملتمسانه عمال ساواک و مسئولان زندان، حاضر به ترک زندان نشد و با صلابتی به یاد ماندنی گفت مادام که حتی یک زندانی سیاسی در زندانهای سراسر کشور وجود داشته باشد از زندان خارج نخواهد شد.
چنین بود که مسعود رجوی یا آنطور که مجاهدین خلق بیریا و صمیمانه میگویند برادر مسعود، روز ۳۰ دیماه ۵۷ همراه با آخرین گروه از مبارزان سیاسی از زندان خارج و مورد استقبال مردم بپاخاسته قرار گرفت. "
در ۳۰ دی ۱۳۵۷ آرمان آزادی خلق در شیشه بغل سنگ ارتجاع، استبداد و استعمار به آغوش خلقش بازگشت داده شد و زندانیان آزاد شدند اما با در نظر گرفتن شرایط آنموقع انقلاب ضد سلطنتی ایران، زندان اوین فتح نشد.
یاد صحنه ای افتادم که مسعود رجوی بالای سر در زندان، بعد از آزادی، در جواب فردی که گفت همه زندانیان شامل عفو عمومی (لابد اعلاحضرتش) شده اند در کمال ارامش انقلابیش گفت ما عفو نشده ایم چون کسی جرمی مرتکب نشده بود بلکه ما را خلقمان آزاد کرد (بدین مضمون).
قلعه باستیل که نمود بارزش زندان باستیل است در ۱۴ ژوئیه ۱۷۸۹ بدست انقلابیون و مردم بجان آمده فرانسه " فتح " گردید. اینان همگی مخالف حکومت ولایی لویی شانزدهم بودند. لوییهای پادشاهی در فرانسه هم در همدستی با کلیساهای آن دوران نوعی حکومت خونریز ولایی راه انداخته بودند. دراثر خودکامگیها و فساد دستگاه سلطنتی، فقر و مسکنت، زندگی مردم فرانسه را مثل ایران امروز، فرا گرفته بود. مردم خشمگین و بهجانآمده پاریس از تمامی اقشار و طبقات، بههمراهی انقلابیون و مخالفین حاکمیت سلطنتی، به زندان باستیل حمله و نهایتا آنجا را فتح کردند.
می گویند وقتی خبر فتح زندان باستیل به لویی شانزدهم رسید او گفت: " این که شورش است " جواب دادند نه خیر... انقلاب است و... .
فروغ معزی اما گفت " لحظه فتح اوین " خیلی نزدیک است لذا بیشتر توجهم جلب شد که ایندفعه خلق ایران بکمک ارتش آزادیبخش ملی ایران و بفرماندهی مسعود رجوی زندانی سیاسی آزاد شده در ۳۰ دیماه ۵۷، زندان اوین را فتح خواهند کرد که جایی هم برای به زبان آوردن حتی کلمه " عفو ", بیمورد خواهد بود و از آنجا روانه فتح " بیت " لویی خامنه ای و یا بر عکس، خواهند شد.
عاشقانهترین ترانه
آرزوی دیدار توست
و سرزمینم سراسر ترنم این ترانه
خورشید در مقدمت شرمسار است
ما را در تبرک گامهایت مهمان کن (م آزاده بمناسبت ۳۰ دی آزادی مسعوداز زندان)…