هنگامی که مصدق در ایران به اصلاحات اساسی دست زد، ما به وحشت افتادیم. این مرد که من به خود می بالم، او را دوست خود بخوانم، مردی دمکرات بود به مفهوم لافوت ونوریس. ما با انگلیسها هم دست شدیم تا او را از میان برداریم. در این کار توفیق یافتیم ولی از آن روز در خاورمیانه دیگر به نیکی از ما یاد نشده است.
«ویلیام دوگلاس، قاضی دیوان عالی در ایالات متحده - کتاب نفت، مصدق، کودتا »
اساس سیاست ملی کردن صنعت نفت در واقع یکی از برگ های زرین تاریخ میهن ما ایرانیان را تشکیل میدهد. این سیاست که با تدبیر از سوی پیشوای نهضت ملی، دکتر محمد مصدق و با وجود مجموعه یی از توطئه های دربار پهلوی ، استعمار و ارتجاع تا پیروزی کامل قدم به قدم به جلو برده شد، خط پایانی بر سیاستهای استعماری و غارت منابع ملی امان بود.
میدانیم که تا قبل از « سیاست قطع ید » به کمک شاه بخش عظیمی از منافع حاصله از نفت، این سرمایه ی ملی، به جیب دول استعماری میرفت و فقط بخش ناچیزی از آن عاید مردم ایران میگردید. برای نمونه سهم دریافتی ایران از فروش نفت تا قبل از اجرای این سیاست، یک به ده در
مقابل انگلیس بود. یعنی از هر ده دلار در آمد حاصله، نه دلار آن عاید استعمار و یک دلار به مردم ایران میرسید.
این مبلغ ناچیز نیز بنا بر ارقام موجود، عمدتا خرج دربار و حکومت شاه و خانواده اش می شد و یا به دستگاه سرکوب و خرید ابزار آلات و سلاحهای جنگی اختصاص می یافت.
با راه یافتن دکتر مصدق به عرصه ی سیاست کشور، مسئله ملی شدن نفت به مبرترین مسئله ی آن روز ایران تبدیل گردید. سیاست دکتر مصدق تا قبل از « قیام ملی سی تیر » اساسا بر دو پایه متکی بود که عبارت بودند:
خلع ید از استعمار
برگزاری انتخابات مردمی و راه یافتن نیروهای مردمی به مجلس
در این راستا وی توانست با ارایه ی « سیاست موازنه ی منفی »، یعنی ندادن امتیاز به هیچ یک از ابرقدرتهای آن روز، از تضادهای دول استعماری و ابر قدرتها، برای پیشبرد منافع ملی ایرانیان، اسستفاده نماید.
در چنین هنگامه یی بود که دکتر مصدق پا به صحنه ی سیاست ایران گذاشت و از روز نخست در مجلس به تبلیغ سیاست « ملی شدن صنعت نفت » پرداخت. در مقابل دربار شاه به کمک استعمار به جد در تلاش بودند تا آمریکا را نسبت به دکتر مصدق بدبین نمایند و چنین وانمود میکردند که گوئیا با اجرای این سیاست و تثبیت منافع ملی ایرانیان, کلیت کشور به خطر خواهد افتاد.
براین منطق ، در پی « اعلان قطع رابطه ی سیاسی » از سوی دولت ملی مصدق با انگلیس بود که ضدیت با پیشوای فقید ضد استعماری تشدید گردید.
اما دکتر مصدق بعنوان عنصری ملی و با سیاستهای مردمی و ضد استعماری با اعلان سیاست
موازنه ی منفی ، نه تنها بدنبال خلع ید از انگلیس بود، بلکه در تلاش بود تا شعار « امتیاز نفت و شیلات شمال» رابی اثر نماید.
در آبان ۱۳۲۹در پی مخالفتهای دکتر مصدق در مجلس و افشائ قراداد « گس – گلشاییان » رزم آرا که در اصل یکی از آلترناتیو های استعماری در مقابل سقوط احتمالی شاه بود، به نمایندگان شرکت اطلاع داد که هنوز مصمم است تا از قرارداد دفاع نماید.
شرکت نفت انگلیس که تا آن زمان بر امور اکتشاف، استخراج و فروش نفت ایران سایه انداخته بود به این درخواست رزم آرا وقعی نگذاشت و فقط به چند پیشنهاد جزیی مانند احداث لوله ی گاز و تاسیس یک کارخانه ی سیمان، بسنده نمود.
دکتر مصدق در تاریخ ۴ آذر با استفاده از شرایط، از سوی فراکسیون خود، پیشنهاد « ملی کردن صنعت نفت » را به کمیسیون نفت در مجلس ارائه داد. در متن این پیشنهاد از جمله چنین آمده بود:
« بنام سعادت ملت ایران و به منظور کمک به صلح جهانی، امضاء کنندگان ذیل پیشنهاد مینماییم که صنعت نفت ایران در تمام نقاط کشور، بدون استثنا ملی اعلام شود، یعنی تمام عملیات اکتشاف، بهره برداری در دست دولت قرار گیرد»
عصر همان روز و با اعلام این خبر، مردم در حمایت از این طرح ملی به خیابانها ریخته و با برگزاری تظاهرات عمومی به دکتر مصدق پاسخ مثبت دادند و بدین سان با اراده ملی مردم ایران به رهبری دکتر مصدق نفت این طلای سیاه ایرانیان ملی اعلام شد.