مردم ایران باتجربه سی واندی ساله خویش رژیم تبهکار حاکم را نشانه میروند. سردمداران متزلزل نظام ولایی در اولین واکنش، گلههای پاسدار و بسیجی و چماقداران را برای سرکوب اعتراضات احتمالی خانوادههای قربانیان گسیل میکنند. محمدرضا نعمت زاده، وزیر صنعت با بیان اینکه معدن زغالسنگ زمستان یورت آزادشهر متعلق به بخش خصوصی بوده، میگوید: سهامداران این شرکت علاوه بر پنج هزار کارمند بازنشسته معدن، شرکت سرب و روی وابسته به بسیج و یک شرکت وابسته به ذوبآهن اصفهان هستند. لب کلام اینکه سهامداران اصلی بهنوعی وابسته به بیت عنکبوتی مقام عظماست!
سردمداران جناحین نظام به مناسبت روزهای نمایش انتخابات اشک تمساح میریزند و نمایندگانشان را به بهانه دلجویی و در حقیقت برای کسب رأی به منطقه ارسال میکنند. مسبب اصلی همه این فجایع و جنایات – خامنهای- بیانیه میدهد و نماینده میفرستد. مجلس ارتجاع تیم ویژه ارسال میکند.
در نقطه مقابل، کارگران محروم با کمترین امکانات در تلاش برای نجات جان رفیقان دربند حتی از بذل جان خویش دریغ نمیکنند و ذره ای کوتاه نمیآیند.
دستاندرکاران جنایتکار، کمافی السابق با اظهارات و نوشتههای خود نمک بر زخم قربانیان میپاشند.
مدیرکل مدیریت بحران گلستان با اعلام جزییات، علت وقوع انفجار را اشتباه باتری لوکوموتیو و اتصال برق و نشت گازمتان معرفی میکند. وزیرجنایتکار رژیم نیز بهنوعی کارگران را در انفجار معدن مقصر قلمداد میکند! اخبارمردمی حکایت از کشته و مفقود شدن چهل کارگر و دهها تن زخمی دارد. مزدوران رژیم مثل همیشه، بهصورت قطرهچکانی اطلاعرسانی میکنند.
انفجار معدن و مدفون شدن کارگران در طول زمان و در کشورهای گوناگون رخ داده و بازهم خواهد داد اما آنچه به مسئولان و کشورداران مربوط میشود قبول مسئولیت در این زمینه است. چگونگی برخورد حکومتیان قبل و بعد از فاجعه است. فراموش نمیکنیم چند سال قبل در مهرماه سال هشتادونه در شیلی در ریزش معدنی چندین معدنچی گرفتارشاند. از آغاز تا پایان عملیات پیچیده نجات که دو ماه طول کشید شبانهروز رسانههای جهان خبر زنده پخش میکردند. ریس جمهور شیلی و بسیاری از دولتیان با مجهزترین تجهیزات زمانه در صحنه بطور مستمر حضور داشتند. در مراسم نجات پایانی همه گرفتار شدگان بیش ازهزار خبرنگار فیلم و عکس تهیه و به تمام جهان مخابره کردند. در مقابل ملاهای جنایتکار با گسیل گلههای پاسدار به جوار معدن، مشغول ضرب و شتم خانوادهها و قربانیان و محبوس شده در اعماق تاریک و سیاه معدناند. پاسداران ظلمت و تباهی زبانی جز سرکوب و ایجاد وحشت نمیشناسند.
میخواهند بدینوسیله ازانفجارخشم محتوم مردم و ستمدیدگان جلوگیری بکنند. آنها، بهخوبی به اعماق نفرت مردم از خویش اشراف دارند. کابوس سرنگونی را در چشمانداز مشاهده میکنند. غافل از اینکه صدای خشخش سیل بنیانکن را ب وضوح میتوان شنید. نشانههای طوفان آتشفشان انباشته شده خشم خلق را در هر کران ایران میتوان مشاهده و لمس کرد. همین امروز یکشنبه هفده اردیبهشت، چهار روز پس از انفجار معدن، انفجار بغض فروخورده کارگران و خانوادههای آنان را خبرگزاریهای داخلی و خارجی انعکاس دادند. آسوشیتدپرس خبر داد: معدنچیان خشمگین معدن زغالسنگ و خانواده آنها خودرو حامل حسن روحانی را مورد حمله قرار دادند، این حمله بعد از آن صورت گرفت که وی از محل انفجار مرگبار معدن بازدید کرد. فیلمهای منتشرشده درانترنت گویای آن است که کارگران درحالیکه ماشین روحانی و مزدورانش را محاصره کردهاند با لگد و مشت به جان ماشینها افتاده بودند. یک کارگر خطاب به روحانی شیاد فریاد میزد آیا میدانید با ماهی یکمیلیون زندگی کردن یعنی چه؟ تا حالا کجا بودید؟ معدنچی دیگری میگفت: آمادهای رأی جمع کنی؟!
کارگری دیگری میغرید ده میلیون از دستاندرکاران معدن طلبکارم ولی ده هزار تومان پول نقد ندارم که دوا و درمان بچههایم بکنم!
کارگران شعار میدادند عزا عزاست امروز، روز عزاست امروز!
از مشاهده فیلمهای منتشرشده به وضوح میشود مرگ ظالمان را حتی در ماشینهای ضدگلوله هم دید.
مرگ ظالمان ظالمان، سخت و بی امان بیامان...
حمله کارگران خشمگین معدن یورت به ماشین روحانی
https://www.youtube.com/watch?v=tD-zJ12ZC0E
فیلم؛ حمله معدنچیان با سنگ به خودروی روحانی
www.youtube.com/watch?v=VAcVNQFRET4