مجاهد شهید غلامرضا در برخی از نامه ها و نوشته هایش در باره مجاهدت برای آزادی و در باره عواطف انقلابی خود نسبت به مجاهدان اشرفی و خطاب به یاران مجاهدش نوشته بود:
- امیدوارم که همیشه پرتوان وخستگی ناپذیر باشید وبا دیگر خواهران وبرادران عزیز همچون بنیانی مرصوص درمقابل دشمنان راه خدا وخلق محکم واستوار ایستاده باشید ...
-از بچه های اشرف چه خبر؟ با این مسئله انفجار ایستگاه پمپاژ آب چه میکنند؟
انشالله که دژخیمان تقاص جنایاتشان را پس میدهند بالاخره به هر طریق وهر روز باید ثابت کنند که از نوادگان یزید وشمر هستند واحمقها نمیدانند که مجاهد خلق در بند این مشکلات نمیماند هر چند که بالاخره مشکل کوچکی هم نیست ولی برای خود من مسجل است که با چه خلاقیت و نو آوری این تضاد را هم حل میکنند و روسیاهی به آخوندها میماند.
- در مورد شهر اشرف از یک طرف خیلی ناراحت هستم که عملاکاری اینجا از دستم بر نمیاید (البته افشاگری میکنم ولی دوست دارم میتوانستم که کار بیشتری انجام میدادم هرچند که معتقدم همه کارهای ما به هم مرتبط ووابسته است) واز طرف دیگر خوشحالم که حمایت مردم شریف عراق با همه مشکلاتی که دارند شامل حال بچه ها میباشد،
...واقعا لعنت ابدی خدا وخلق بر این جلادان حرام لقمه.
- ما اینجا بی صبرانه منتظر بیرون آمدن نام سازمان از لیست سیاه تروریستی که ساخته وپرداخته آخوندها ومماشات گران سود جو میباشد هستیم چرا که قطعا خیلی از پتانسیل های انباشته شده در سطح داخلی وجهانی را آزاد خواهد نمود. البته من شخصا با الهام از کلام رهبری وخواهر مریم یقین دارم که روزی نه چندان دوراین توطئه وتوطئه گران خوار وذلیل وشکست خورده دود هوا خواهند شد...
-چند روز پیش عکسی را دریافت کردم که خیلی تاسف بار است از شیوع اعتیاد در بین نوجوانان که برایتان میفرستم که امیدوارم با سرنگونی این رژیم پلید تمامی این فجایع ونکبتها از این کشور رخت بربندند واین نوجوانان مایه سرافرازی در میادین علمی، ورزشی،... باشند نه غرق در فساد وتباهی.
-بقول خواهر مریم عزیز میتوان وباید، میتوان وباید میتوان وباید...
به امید طلوع خورشیدرهایی ومهر تابان آزادی در وطن اسیرمان، برایتان آرزوی موفقیت وتندرستی وسربلندی دارم...
رویای ما چیست؟
٤٥ سال پیش چهار خرداد، شاه جلاد، سر و تاج سازمان تازه ی پای مجاهدین را در خون کشید، انسانهای که قدر شناسی و درک فلسفه ی وجود آنها در دوران ما هنوز یک بار بر زمین نگذاشته شده است.
از آن روز ها خرداد همیشه ماه خاص بوده و یا شاید شهریور و یا بهمن و یا شاید فروردین، اردیبهشت و مرداد و یا دی ماه و مهر ماه؟
کدام روزی بوده که سری به دار نرود و قلبی از تپش باز نایستد به جرم مجاهد بودن، کلمه ی ممنوع مجاهد در کدام زمان از دست تیر و تبر دشمن در امان بوده است؟ و کدام دشمن، نه یکی و دو تا، و نه یک سال و دو سال،
ما دعوایمان سر حق حاکمیت مردم ایران است و استقلال رای و آزادی بیان.
کاروان پشت کاروان سیاستمدارهای دموکرات غرب و شرق پشت سر حکومت صف کشیدند، اگر تعدادشان کم شد و دلشان سرد، به خاطر مردم نبود، مایه نرسید!
ما باز هم با شور و شوق فریاد سر داده ایم دیدار در اول ماه هفتم میلادی، دهم تیر ماه خودمان، انگار نه انگار که دنیای کن فیکون شده و یا نشده، ما حرفمان همان هست که بود، میگوییم درود بر رجوی، زنده باد آزادی
ما میگوییم، مردم آزاد باشند، زن و مرد برابر هستند، اعدام نباشد، با بیکاری و فقر و ظلم میجنگیم، میگوییم ضامن این خواست ها الان در ایران خانم مریم رجوی است، جلوی رژیم ایستاده و کوتاه نیامده است! چرا نگوئیم؟
رژیم مدعی است ٢٢ میلیون رای به روحانی داده شده و ١٦ میلیون رای به رئیسی رسیده، ریاضی آخوندی با خجالت مدعی ١١٧ میلیون رای شده بود! الان خبر رسید که رئیسی در سایت خودش مدعی شد که اصلا در قوه ی قضاییه کاره ای نبوده و فقط «مسئولیت اجرائی داشته»، چه شد؟ غلام رضا برادرم، مرادم، معلم و راهگشای عزیزم، شنیدی؟ جوشش قلب پاک تو و هزاران هزار مثل تو در جنبش داد خواهی را دیدی؟
پس چرا رویای دیدن خاک تو را نداشته باشم؟
دوستی از ایران نوشته بود که دختر جوانی جلوی او را در خیابان گرفته بود و گفته بود «پول نمیخواهم، گرسنه ام»، ان یکی مال را در بنیادی به امید سرپناهی گذاشته و اکنون همه ی حاصل زندگیش بر باد رفته است، پول بازنشستگی معلم ها را بالا کشیده و سریال ساخته اند! پولهای غارتی را خرج ساختن فبلم و خزعبلات ضد مجاهدین کرده اند، برای چه؟ کابوسشان چیست؟ همان، رویای ماست.
این رویا را ما هر سال در گردهمایی بزرگ مقامت در پاریس (ویلپنت) تجربه کرده ایم!
باز هم امسال این کار را خواهیم کرد!
تحلیل سیاسی آن به عهدهی دیگران، ما اینقدر میفهمیم که وقتی جلاد ٦٧ منکر وجود نقش خودش میشود، رویای ما، واقعیت دارد!