اما در این میان موضوع گیری آخوند شیاد روحانی و دیگر مقامات ریز و درشت رژیم ضد علم و فرهنگ حاکم بر ایران جای تامل است.
رژیمی که در اثر سیاست سرکوبگرانه و نابخردانه خود هزاران نفر از نخبگان علمی و فرهنگی را مجبور به ترک وطن کرده است و میلیونها کودک ایرانی را از تحصیل محروم کرده.
البته و صد البته، که این مغزها بدرد ایران تحت استبداد خامنهای نمی خوردند. در کشوری که حسن فریدون (روحانی)، و بیکفایتتر از او، و زور باوران نادان، به ضرب چماق، حکومت می کنند، چه نیاز به استعدادهای تحصیل کرده هست؟!
این نوشتار قصد ورود به برخی وقایع فجیع وهولناک ٣۸ سال گذشته، مانند کشتار هزاران زندانی سیاسی یا جنگ با عراق و کشته و معلول شدن صدها هزار ایرانی را ندارد. نگاهمان تنها به وضع مهاجرت مغزها از ایران است و حکومت شیادان در کجا ایستادهاند.
در اردیبهشت سال ۹۵، آماری به این شکل منتشر شد: گزارش جامع شاخص (اندیس) جهانی ابتکار و خلاقیت که شامل رتبه بندی مفصل ۱۴۱ کشور جهان در زمینه های خلاقیت و ابتکار است. در گزارش ایران با رتبه ۱۰۶ در میان ۱۴۱ کشور و رتبه چهارم در منطقه، یکی از ضعیف ترین کشورهای جهان در این رتبه بندی علمی است.
کوچ جوانان ایرانی برای ادامه تحصیل به خارج از کشور، آنها را درختی تنومند گردانده است که میوه آنرا کشورهای مهاجرپذیر می چینند. بیهوده نیست که نخست وزیر کانادا به صراحت می گوید: دولت ایران ما را ۲۵ سال! پیشرفت داد، چرا که زمینه مهاجرت هزاران متخصص ایرانی به این کشور را فراهم کرد.
مهاجرت جوانان ایرانی به کشورهای خارجی حتی در گزارش های صندوق بین المللی پول هم جایگاه برتر پیدا کرده است:
دکتر اشرف بروجردی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در این باره به خبر آنلاین می گوید: طبق آمار صندوق بین المللی پول در سال ۲۰۰۹ ایران به لحاظ مهاجرت نخبگان در میان ۹۱ کشور در حال توسعه و توسعه نیافته، مقام اول را داشته است. طبق این آمار سالانه بین ۱۵۰ تا ۱۸۰ هزار ایرانی تحصیل کرده برای خروج از کشور اقدام می کنند. تعدادی که با بررسی موردی برخی کشورهای مهاجر پذیر جوانان ایرانی همخوانی دارد؛ برای مثال در حال حاضر حدود ۱۴ هزار دانشجوی ایرانی در کشور مالزی مشغول تحصیل هستند.
از سوی دیگر، نتایج بررسی سالانه نام نویسی های بین المللی دانشگاه های آمریکا در سال تحصیلی ۲۰۱۱-۲۰۱۰ نشان داد که ۵ هزار و ۶۲۶ ایرانی در حال تحصیل در این کشور بوده و این رقم نسبت به سال قبل، ۱۹ درصد افزایش را نشان می داد. در این رابطه می توان به آمارهای داخلی نیز مراجعه کرد؛ بر اساس آمار مجلس شورای اسلامی در سال ۱۳۸۹، ۶۰ هزار نخبه ایرانی از ایران مهاجرت کرده اند که اغلب از المپیادهای علمی و یا جزو نفرات برتر کنکور و یا دانشگاه ها هستند. آمار و اطلاعات نشان می دهد که اکنون ۲۵ درصد از ایرانیان تحصیل کرده، در کشورهای توسعه یافته زندگی می کنند که از مجموع مهاجران حدود ۴۰ درصد را دختران و زنان تشکیل می دهند.
با نگاهی به سطح دانش و میزان مهاجرت استعدادها از ایران، می توان برهم افزوده شدن مسئله ها و مصیبت ها در سال های آینده را مشاهده کرد. نخستین برانگیزنده استعدادها به فرار، استبداد پهلوی ها بود. آن زمان، یونسکو برآن شد که پدیده فرار مغزها از کشورهای «رشد نیافته» و «درحال رشد» به کشورهای «رشد یافته» و عوامل آنرا مطالعه کند.
در آن زمان رژیم شاه ناگزیر شد کمبود پزشک را با پزشکان پاکستانی و هندی پر کند و اقتصاد و ارتش کشور را نیز به کارشناسان غرب، بیشتر امریکایی بسپرد. با انقلاب، استعدادها به ایران بازگشتند، اما با کوتاه شدن بهار انقلاب ایران و و تسلط آخوندها، با پیش کشیدن شعار مکتبی بالاتر از متخصص، سیل مهاجرت را بر انگیختند.
خمینی گفت اقتصاد مال خر است و حکومت ضد علمی آخوندها به تخریب و تعطیلی دانشگاها تحت عنوان "انقلاب فرهنگی" دست زد و در تخریب اقتصاد کشور از هیچ کار فروگذار نکرد. با ایجاد مافیاها اقتصادی، رشد اقتصادی، جای به رشد فقر سپرد و اینک کار به جایی رسیده است که وضعیت وخیم اقتصادی، ولایت فقیه مطلقه خامنه ای را به خطر انداخته است.
با این وجود، نه او، و نه مافیاهای نظامی – مالی، حاضر نیستند بعنوان مانع، کنار بروند و بگذارند، اگر هنوز ممکن باشد، استعدادهای برخوردار از استقلال و آزادی، اقتصاد تولید محور و رها از سرطان فساد و رانت خواری را باز بسازند.
این امر اما، درایران آزاد فردا پس از سرنگونی میسر است.