روزهای خوش پس از برجام که با شمارش دلارهای اهدایی باراک اوباما توام شده بود، خیلی زود به پایان رسید و خوابهای پنبه دانه ای شیخ حسن که به سونامی سرازیر شدن سرمایه های کلان به سوی ام القراء تعبیر و تفسیر می شد، به سرعت برق و باد، آشفته و به کابوس تبدیل شدند.
واقعیت این است که نگاه جهانی به ایران تحت حاکمیت آخوندها، دچار چرخشی صد و هشتاد درجه ای گردیده است. دیگر از باراک اوبامای مهربان و بخشنده و واسطه ای همچون جان کری مماشات چی در کاخ سفید خبری نیست. دیگر کسی دست اندازی آخوندها را بر عراق و سوریه و یمن و دخالتهایشان را در کشورهای عربی حوزه خلیج فارس نادیده نخواهد گرفت.
آخوندها چه بخواهند و چه نخواهند، معادلات جدید جهانی پس از جمع کردن بساط اتمی و بتون کاری قلب راکتور اتمی شان، امروز بر مبنای جلوگیری از صدور تروریسم و مهار زدن بر جنون موشک سازی حکومت آنها و نقض مستمر حقوق بشر در ایران، بنا و استوار گردیده است.
در کردن تعدادی موشک مثلا نقطه زن به نقاطی از خاک سوریه که چند تای آنهم در عراق سقوط کرد، نه تنها دردی از دردهای بی درمان رژیم را دوا ننمود که بر عکس تبدیل به قوز بالا قوز شد و جامعه جهانی را بیش از پیش مصمم و ملزم به جمع کردن بساط موشکی آخوندها نمود.
بر این اساس موج جدیدی از انواع تحریمها در راه است. از سخنان ظریف پس از سفر به امریکا می توان چنین استنباط کرد که حاکمیت جدید در کاخ سفید و قانونگذاران این کشور، دیگر برای پادوی سید علی و شیخ حسن در وزارت خارجه، تره هم خرد نمی کنند.
اعضای کنگره برنامه موشکی رژیم را بر خلاف قطعنامه شورای امنیت اعلام کرده اند. بر روی فعالیتهای سپاه و حمایت از گروه های تروریستی در دیگر کشورها، انگشت گذاشته و نقض حقوق بشر در ایران را نیز در فهرستی قرار داده اند که حکومت باید تاوانش را با تحریمهای کمرشکنی که در راه هستند بپردازد.
اختلافات شدید درونی که مخصوصا اینروزها بر سر کابینه روحانی بارز شده است، اعتراضات و درگیریهای مردم جان به لب رسیده ایران با عمله نکره های حکومت،که هر روز بر دامنه و وسعت آنها افزوده می شود، عزم جزم کشورهای منطقه برای قطع بازوان صدور تروریسم آخوندی به کشورهایشان و اراده جهانی در راه تشدید تحریمها و حضور فعال و موثر یک آلترناتیو قدرتمند، منسجم و ملی و مردمی در تمامی صحنه های داخلی و بین المللی، برای آخوندها یک پیام دارد:
امواجی که با سوار بر آنها خود را به حاکمیّت رسانده و باعث شد تا دیگر خدا را نیز بنده نباشند، امروز تبدیل به توفانی هول انگیز شده و دور نیست که به اعماق درّه های نیستی و نابودی رهسپارشان سازد. دیگر از دست منجی های مماشات چی ولایت نیز برای این بیمار محتضر کاری ساخته نیست.
«آن سبو بشکست و آن پیمانه ریخت».