از انبوه رنج و شکنج جاری بر جسم و جان شما، هزار خنجر خونین نشسته بر دلم و هزار جراحت سوزان بر جانم. اما از آنجا که مقاومت جانانه و جسارت انگیزاننده ی شما را ـ با همه درد های جسمی و روحی ـ اما در برابر هیولای حاکم هار، جدا و بی شباهت از استقامت غول آسای پیشاهنگان اشرفی در اشرف و لیبرتی طی همه سالهای تحریم، سرکوب، تیر، تبر، دشنه و موشک ندانسته و رویش دوباره ی آنان را نیز جز در عزم سُترگ شان برای آزادی میهن اسیر و قهرمان دلیر در زنجیر نمی بینم، شک ندارم که اعتصاب سنگین اما غرورانگیز شما نیز همانا در پیوند قانونمند با استقامت و حضور جاری اشرفیان در تیرانا، همراه با کوشش و خیزش هموطنان در داخل ایران، بلوغ جنبش دادخواهی را به جهش نهایی و اوج رسانده و لحظه های پیروزی خلق اسیر محروم و فرزندان دلیر مجروحش را هرچه بیشتر سرعت خواهد بخشید.
احیا کنندگان کرامت و حرمت آزادی انسان در میهن زخم خورده، ایران،
ما خانواده های اشرفیان و خانواده ی بزرگ هواداران در سراسر جهان نیز همراه با اعتصاب دردناک اما انگیزاننده ی شما، برای احقاق حقوق قانونی تان لحظه ای از پا نَایستاده و در نیمه راه باز نخواهیم نشست تا مجامع و ارگانهای مسئول بین المللی از طریق رسمی و حقوقی به حمایت از شما برخاسته و به دادخواهی شما و مردم ایران، به محاکمه ی جنایتکاران و جلادان اقدام نمایند.
در همین راستا، ما نیز حالا مثل همه سالهای بمباران و جنایات مکرر ملایان در اشرف و لیبرتی که با تحصن طولانی و اعتصاب غذا و از همه راههای قانونی ممکن، ساده ترین کمک کار ـ نه اما حتی روزی از پای نشسته ـ برای پرواز آزادی اشرفیها بودیم، اینک نیز مانند آن زمان و همچنان بسا پولاد آبدیده، بیشتر مصمم و استوار در پشتیبانی از شما ایستاده ایم بی تأخیر و تردید تا آخر و لحظه ی دادخواهی پیش روی شما همگان. درود بر تک تکتان
از آن ماست ایران، از آن ماست آزادی
«من فکر میکنم
هرگز نبوده قلب من
اینگونه گرم و سرخ.
احساس میکنم
در بدترین دقایق این شام مرگزای
چندین هزار چشمه ی خورشید در دلم
میجوشد از یقین»