بیش ازنیم قرن از تاسیس سازمان پر افتخارمجاهدین خلق ایران گذشت. پنجاه و اندی سال است که مجاهدین با فدای بیکران در وفا به عهد و پیمان برای رهایی خلق اسیرشان سرازپا نشناخته، هزارهزاز سر بردارشده اند. مردم ایران و نسلهای آینده ازاین گوهرهای بی بدیل بسیارخواهند گفت و خواهند نوشت. خیل عاشقان آزادی ایران و ایرانی پس از گذشتن از هفت خوان رنج و شکنج و اعدام، شاید برای اولین بار در جایی دور از حرامیان ارتجاع و استعمار برای گرامیداشت سالگرد سازمانشان گردهم جمع شده بودند. اجتماعی تاریخی، تاریخساز، شکوهمند و راهگشا برای رهایی خلق در زنجیر ایران.
نمایشی خیره کننده از انعکاس عطواف نوین انسانی و نثاربی چشمداشت و فدای بی نام و نشان و...
و گفت به صحرا شدم، عشق باریده بود و زمین ترشده بود، چونانکه پای مرد درگلزارشود پای من درعشق فرومی شد. عطارنیشابوری
شنیدن سخنان از جان برخاسته، دیدن چهره های برافروخته و چشمان به اشک نشسته عاشق ترین عاشقان آزادی مردم ایران مرا مملو ازشور و شادی کرده بود. تن اینجا و دل هوای دیدارتان را کرده بود. ندایی ازدرون اما مرا بخود خواند:
باید که جمله جان شوی تالایق جانان شوی
گرسوی مستان میروی مستانه شو مستانه شو
اجتماعی که تجربه تاریخ یکصد ساله ایران را درخود داشت. صداقت و شجاعت سرداران مشروطه، هوشیاری و قاطعیت مصدق، پژواک صدای دلاور سردار جنگل، سردار خیابانی، حنیف کبیر، جزنی ها و شکری ها...همه و همه در جمع تاریخی و ماندگار سالگرد سازمان مجاهدین درشهریور نود وشش در تیرانای آلبانی حضورداشتند!
مهمتر از همه، درخشش زنان مجاهد خلق در رهبری این جنبش سراسری، منسجم و بی نظیر در تاریخ ایران است که پس ازسرنگونی ولایت زن ستیز حاکم بر ایران، بشریت را یک گام اساسی در مسیر پیشرفت و تکامل اجتماعی و انسانی به پیش پرتاب خواهد کرد.
انتخاب مسئول اولی مجاهدین آنهم بر گزیدن یک زن ازمیان هزار زن مجاهد خلق در حالی است که نمایش شکست خورده آخوندها برغم قول و قرارهای دجالگرانه روحانی حتی نتوانست یک زن را بصورت فرمایشی درکابینه داشته باشد.
انتخابات مخفی و علنی مجاهدین و نشان دادن آن درسیمای آزادی، توطئه های سالیان بوقهای استعماری و دم و دنبالچه های آنان را به چالش طلبید. زنان و مردان مجاهدین در اوج فدا و مسئولیت پذیری در انظار جهانیان مثل همیشه خودشان را خادم ملت دانستند و مدیون شهدا و رنج و شکنج خلق ستمدیده ایران قلمداد کردند. درباره دم و دنبالچه های ستمگران و مدعیان دروغین حمایت از مردم یکبار شاعر تیرباران شده گواتمالا، کاستیلو گفت و نوشت:" روزی خواهد آمد که ساده ترین مردم میهن من روشنفکران ابتر کشور را استنطاق خواهند کرد و خواهند پرسید، روزی که ملت مانند بخاری کوچک و تنها فرو می مرد! به چه کاری مشغول بودید؟"
و سرانجام اینکه گردهمایی تیرانا آنچنانکه بسیاری و هرکس بزبانی گفتند مانور نهایی وآماده باش برای روز روزها وتعیین تکلیف با حاکمان بی وطن تهران بود.