به این ترتیب حالا هم که رییس جمهور امریکا و دولت ایشان به صلاح کشور و مردمشان، برخلاف سنت چهل ساله ی اسلاف، نه فقط کیک، کلت و انجیل محض باج دهی و دلجویی برای ملایان ارسال نکرده بلکه با اشاره به همه موارد ذکر شده ی پیشین توسط مجاهدین، تصویب قطعنامه ها و اعمال تحریمهای جدیدی را بر علیه جلادان بخصوص بازوی دراز پاسداران خون آشام آن و نیز قطعنامه اخیر بررسی منابع مالی سران تروریست رژیم را در اولویت و تصویب قرار داده است، نه دست مجاهدین در کار بوده و نه ما، امثال من، جز اینکه خواست همیشگی مردم ایران بر پایه ی کارزار و مبارزات خودشان در داخل، اتکا به رزم سیاسی مجاهدین و یارانشان در خارج و بویژه انگیزه و امیدشان به مقاومت خونبار دلاوران آلبانی در اشرف و لیبرتی بوده و در این هیچ جای تردید نه بوده و نه هست ضمن اینکه البته افزایش مجموعه ی ناهنجاریهای فاجعه بار جاری ناشی از فساد، جنایات و چپاول مردم توسط تک تک مهره های تبهکار رژیم و بویژه فقر و بیکاری هولناک، همزمان با خط خوردن خط سالها مماشات، به طریق اُولی به بلوغ اعتراضات، تظاهرات، رادیکالیزم شعارها و گسترش شورش و خیزشهای اخیر نیز راه برده و گسترش بیش از پیش به یقین درپیش است. اما در مجموع شرایط پیچیده ی موجود در منطقه و ایران، از جمله وجوه ”هیاهوی بسیار برای هیچ“ بجز شایعه جنگ با ایران که گفتیم از بابت جاری شدن سیلاب در خوابگه ”مورچگان لابی“ ست و حسابی زهرآب در سرای دلشیفتگان جلاد ریخته و همسنگ وحشت ملایان از سقوط محتوم، هراس بیحد حامیان و لابیان را نیز از سرنگونی ”ارباب عمامه دار استعمار نشان و دلار رسان“ به نمایش گذاشته، هیچکس دیگر بحثی از حمله به ایران و اعلام جنگ با میهن دربند نکرده اما مقاومت ایران طی سالها و بکرات از زبان مریم رجوی به صراحت هشدار داده که ”نه جنگ و نه مماشات“، شناسایی مبارزه و قیام مردم ایران و مقاومت سازمان یافته آنان. بماند که امید و تمایل فاشیسم دینی به افروختن آتش جنگی دوباره برای ایجاد آشوب و برون رفت از چنبره ی بحرانهای گریبانگیر و تأخیر سرنگونی در راه، البته چندان هم کم نیست منتها حالا برخلاف ایام درافتادن با عراق بگمانم رژیم تروریست بعلت اشتغال به جنگ در منطقه، تحریمها و مجموع شرایط درگیر با آن، فرصت ایجاد جنگ جدید دیگری برایش مشکل باشد جز جنگ با مردم ایران، کشتار و قتل عام آنان که اینهم نزدیک چهل سال است ادامه دارد.
و دیگر اینکه....پچ پچهای درگوشی، حرفهای زیرزبانی یا شاید آنقدر رسا که بتوان آنرا از ناحیه اتحادیه اروپای متمدن و مدرن؟! هم شنید اما در مداری نازلتر از ”مورچگان لابی“ که راستش نمیدانم نظر مادام موگرینیست که باز میخواهد با ”ظریف بازی“های خود نرم تنان را نرم کند یا تصمیم فردی، گروهی یا جناحی ست که برای دوباره آغاز مذاکرات، موذیانه پنهان و عیان شایع میکنند که فشار امریکا و ادامه تحریمها بر رژیم ملایان، سخت سران آخوندی را ”سر سخت تر“ خواهد کرد. انگار طی همه سالهای مماشات و باج دهی به خونخواران و نوازش گرگهای پیر تیزدندان، آنها لحظه ای حتی از هاری و دریدن مردم ایران، منطقه یا بعضی دیگر نقاط جهان دست کشیده و کمتر هار و سخت سر بوده و مانده اند. البته عقب نماندن از قافله ی راه افتاده ی جهانی و منطقه ای بر ضد فاشیسم آخوندی، گاهی نثار چند جمله از نوع ”لنترانی“ را در تقبیح موشک بازی فاشیستها و امثال آن هم میطلبد که لابد از بیم و ملاحظات سیاسی در برابر تنها ابر قدرت جهان و روابط تجاری با آنست یا تبری از اتهام حمایت از فاشیسم دینی. اما چنانچه تولید و تبلیغ انواع شایعات از نوع افزایش خطر سخت سران بعلت فشار امریکا به بهانه ی ”رام کردن ملایان سرکش“، به قصد گشودن باب صدباره ی ”مذاکره بازی با نرم تنان“، باشد، بدنیست جمیع اعضای اتحادیه و ریاست بانو بخصوص بداند که با بروز تضادهای فراگیر اخیر، همه مهره های پلید رژیم در چنبره ی فجایع، فساد و فاجعه های دست ساخت خودشان به تقلا و دست و پازدن افتاده و در هراس از مرگ پیش رو، چنگ و دندان بهم نشانداده یکدیگر را تکه پاره میکنند. بر این مدار هر امداد علنی یا غیبی از انواع جدید اروپایی یا هرجایی دیگر نیز فقط مسکن موقت برای پاسداران لیست تروریستی و بسیجیهای واخورده بوده و درحد ماسک اکسیژن نیز برای عقب افتادن آخرین نفسهای سخت سران و نرم تنان افاقه نخواهد کرد. ورای همه اینها و مهمتر اینکه اما خیزش و قیام جسورانه ی مردم بجان آمده را از این پس نه هیچ مانع نرم یا سخت و نه هیچ سد سکندر راهبند خواهد بود.”آوار بهمن“ به اراده و خواست همه اقشار مردم رنجدیده ی ایران بر ریشه و ریش فاشیسم دینی سرریز شده تا انواع رده ی آنرا به گور تاریخی بسپارد.