شعله ور گشتن آتش سوزان قیام دیماه در نوع و کیفیتی یکسر متفاوت و ممتاز نسبت به هشت سال پیش که با الهام و انگیزه از مقاومت جانانه ی مجاهدان بی سلاح در اشرف و لیبرتی و چراغ راه هزار اشرف به وقوع پیوست، برخلاف زنجوره ی ریزه خواران ارتجاع، یاوه گویی مزمن اهل مماشات، لابیهای وقیح استعمار و همیشه وامداران به بزرگ عمامه دار جنایتکار که جملگی بی یا با واسطه اما پیوسته دمیدن تنور فاشیسم دینی را بعهده داشته و اینبار نیز قیام شکوهمند مردم بجان آمده از فقر، ستم و سرکوب ملایان را تظاهراتی بی انگیزه و رهبری، غلیان ناگهانی احساسات جوانان و حتی سوزاندن و پاره کردن عکسهای جلاد قرن را تفریح و شوخی عده ای نامعلوم نامیدند، اندک زمانی پس از شروع قیام طی ده روز و البته هنوز نقش ارتش مؤسسان چهارم که سالیان پیش ”مسعود“ به شکل گیری آن رهنمود داده و بر تشکیل آن تأکید کرده بود، در اکثر صحنه ها مشخص و حضور کانونهای شورشی نیز که به تبع آن در جریان قیام به بلوغ و پراتیک ضروری رسیدند، بگونه ای غیرقابل انکار چشمگیر گردید. حالا پس از تمام سوز شدن همه کارتهای جنایت و فریب از نوع ”اصلاح و اصول“ و برگه های وطن و مردم فروشی داخلی و خارجی حتی از نوع نازلی که فیل ”شاه پسر“ را هم در امریکا انگار به یاد ”هندوستان بابا“ هوایی کرد تا از دروازه های خیلی گشاد تمدن دست ساخت پدر بگذرد اما بگمانم در شرایط هولناک جاری که رژیم خون آشام پس از لمس هراسناک سراشیب سرنگونی با تکرار شارلاتانیزم آخوندی از نوع بازدید از زندان آنهم توسط جلادان و لجن بارگی کاذب از زبان شکنجه گران بنام حق تظاهرات و از این قبیل باز به یقین درتدارک شکنجه و قتل عام همه دستگیرشدگان قیام میباشد ـ تا هنگام این نوشته یازده نفر از جوانان دلیر میهن با سوژه کثیف خودکشی به قتل رسیده اند ـ، وظیفه ای عاجل و برعهده ی هر انسان شریف با وجدان و همه ی ما ایرانیان غیرتمند و آزاده در داخل و خارج میهن دربند است تا با استفاده از حداکثر امکان و از همه راههایی که میشناسیم و میتوانیم، علاوه بر سازمانها و ارگانهای ذیربط حقوق بشری و بشردوست، افکار عمومی را نیز به حمایت از دستگیرشدگان و خواست آزادی آنان جلب، برانگیخته و مانع کشتار بی گناهان و تکرار کهریزکی دیگر شویم.