روزگار را ببینید که امروز شیخ بدسگال و بقول برخی تئوریسین های رژیم «اطلاعاتی ترین وامنیتی ترین نخست وزیر» حکومت چهل ساله ارتجاع کلید و صندوق را (بخوانید شریف امامی و بختیار) ش را به مصاف آورده.
البته که امروز و آنروز بطور تاریخی و اجتماعی در دو مدار و مرحله کاملا متفاوت از یکدیگر هستند و قصد مقایسه مرحله تاریخی نسیت اما رویکرد دیکتاتور از منظر نظری کاملا شبیه به هم میباشد و صد البته رویکرد شیخ بسا و بسا در زمینه ضدبشری از غلظت بالاتری برخوردار است.
روحانی شیاد که در دور اول انتخاباتی با «کلید» وارد شد و در دور دوم در ۱۰۰ متر آخر با ارتزاق از خون و رنج مردم ایران با شعار: «مردم دیگر کسانیکه در ۳۸ سال گذشته کاری جز اعدام و زندان نکرده اند را نمیخواهند» پیشی بگیرد اینک با «صندوق همه پرسی» وارد شده تا دستگاه جهنمی ولایت فقیه را نجات دهد.
قیام دیماه و ادامه آن تا امروز در همان روز دوم و بعد از عبور بسیار سریع از «مرگ بر گرانی» به «مرگ بر دیکتاتور و مرگ بر خامنه ای» و شعار تاریخی و مرحله ای قیام که حاکی از ورود به دوران انقلاب است یعنی دفن و اتمام «اصلاح طلب واصولگرا» مسیری بازگشت ناپذیر را در مقابل رژیم قرار داد و نشان داد که برای همیشه از چم و خم این رژیم گذشته و خواهان سرنگونی تام و تمام آن است.
ضربه این قیام بر فرق رژیم با تمام اقمار و اصحابش چه در داخله و چه در خارجه چنان سنگین و بی مهابا بود که در وحله اول همشان را به خفقان واداشت و شخص ولی فقیه تا ۱۲ روز لالمانی گرفت روحانی شیاد هم در اولین مصاحبه تلویزیونی بعد از ضربه چنان خودش را به نفهمی زد که حتی رسانه های رژیم به تمسخر نوشتند او بدلیل ذیق وقت نتوانست به آنچه که در ۱۴۰ شهر اتفاق افتاده بپردازد!! بعد ازاین گیج خوردنهای بالا تا پائین رژیم خامنه ای به صحنه آمد و چنان سخیفانه و احمقانه وراجی کرد که دوست و دشمن و حتی مماشاتگران را در رسانه هایشان را به اذعان به سخاوت آن واداشت و در پی آن امام جمعه های ولی فقیه و در راس آنها احمد خاتمی با دهانهای آلوده و کف کرده مجاهدین را عامل آن قیام اعلام کردند و اعدام آنها را فریاد کشیدند.
اکنون بعد از گذشت یکماه از ابتدای قیام گویا «تازه فهمیده باشند» که در خیابانهای ایران چه اتفاقی افتاده و چه آینده تیره و تاری از جانب مردم و مقاومت ایران برای تمامیت رژیم تدارک دیده دیده شده، ریل عوض کرده و هر کدام با شیوه های خاص خود بدنبال علاج میگردند روحانی خواهان شنیدن صدای انقلاب شده، شیخ شیاد گویی که از آسمان وارد شده و تا امروز در اپوزیسیون رژیم قرار داشته «معلوم نیست» که از چه کسی خواهان شنیدن صدای مردم است، مردم رای خود به تمامیت رژیم را با شعارهایشان با پایین کشیدن تصاویر و با به آتش کشیدن برخی مراکز نام نشان دار رژیم در دهها شهر نشان داده اند حالا این شیاد صندوق بدست گرفته و خواهان مراجعه به رای همان مردم براساس قانون اساسی شده.
ولی فقیه سخیف که بنا بر نوار ویدئویی افشا شده در دوران مرگ خمینی و باد کردن این آخوند دوریالی در خبرگان رژیم به عنوان ولی فقیه به زبان اشهد خودش گفته: «باید بحال مردم و (مملکت) از انتخاب اوبه عنوان ولی فقیه خون گریه کرد» در دور دوم موضعگیری علیه قیام مردم ایران به غیر از مهملات همیشگی به «متفکرنماها» و «کارگزاران» رژیم اشاره کرد و برای نجات از «اژدهای هفت سرفساد» در رژیمش به چاره جویی پرداخت و اینبار اسمی هم از مجاهدین نیاورد زیرا به این نتیجه رسیده که هر حمله و موضعگیری علیه مجاهدین به عنوان عاملین قیام جز بر اعتبار و صحت اعمال آنها در سی و نه سال گذشته نمیافزاید و داعیه حکومت را که چهار دهه متوالی از اتمام مجاهدین داستانسرایی میکردند را به باد میدهد، استیصال و عدم وجود میدان مانور در مقابل مردم و اعتراف به عمق «اژدهای هفت سر فساد» در تاروپود حاکمیت آخوندی بخشی از هراس و اتمام «ماجرای اصلاح طلب واصولگرا» در راس رژیم است رژیمی که جز خیانت و جنایت بر مردم خویش روا نداشت و انقلاب آنها را به سرقت و به اعتمادشان خیانت کرد.
بله امروز روزیست که خامنه ای و تمام «متفکرنماها» ی رژیم باید از دست مردم ایران «خون گریه کنند».