اولین چیزی که بلافاصله توجه مرا نسبت به خود جلب نمود. حضور گسترده زنان به اشکال مختلف در همه صحنههای قیام بود ومهمتر از آن شهامتشان در رویارویی با مزدوران سرکوبگر حکومتی. تصاویر را از کلیپهای مربوط به شهرهای مختلف برداشته و در پوشه های دسته بندی شده بر اساس موضوع فیلمها قرار دادم. هرچند هرکدام از این تصاویر را قبلا بطور مجزا و تک به تک در روزهای قیام دیده بودم ولی دیدن سرجمع تصاویر احساس دیگری را در وجودم ایجاد کرده بود. احساس غرور و افتخار نسبت به داشتن چنین شیر زنانی که برای به دست آوردن آزادی و حقوق پایمال شده مردم خود اینگونه شجاعانه بپا خواستهاند و دیگر از هیچ چیزی نه از گلوله مزدوران و نه از دستگیری و زندان و نه از شکنجه و تجاوز دژخیمان بیم و هراسی بدل خود راه نمیدهند. تصاویری پرشور عصیان زنان یکی پس از دیگری بر روی تایم لاین ادیت کامپیوترم پشت سرهم چیده میشدند تا درد ورنج سالیان طولانی سرکوب شدگی این زنان دردمند در زیرچکمه های شاهان مستبد و نعلینهای آخوندهای مرتجع در برابر دیدگان جهانیان قرار گیرد... ..
- زنی شجاع یک تنه در مقابل انبوه نیروهای سرکوبگر رژیم ایستاده و فریاد میزند. بچههای ما بیکارند... شمارا سیرتون کردند... . کی باید به من جواب بده.
حالت بهتزده و ترسان نیروهای سرکوبگر در مقابل فریادهای دردمند این زن شجاع نشان روشنی از پوشالی بودن قدر قدرتی ظاهریشان را بهخوبی عیان میکند و وحشت و سکوت مزدوران رژیم آخوندی در مقابل حرکت تهاجمی و جلورفتن آن زن قهرمان همراه با فریادهای مرگ بر خامنهای. مرگ بر خامنهای او که با تمام توان همچون آرش از وجودش خارج میشد رعشه مرگ و سرنگونی حکومت ننگینشان را در مقابل دیدگانشان به نمایش میگذاشت.
- زن قهرمان دیگری در مقابل حمله و هجوم مزدوران سرکوبگر نیروی انتظامی که برای پراکنده کردن تظاهرکنندگان تلاش میکردند. در مقابلشان ایستاده و با شجاعت تمام بر سرشان فریاد میکشد که من نمیرم من همینجا می مونم... نمیرم... نمیرم... من اینجا میمانم. نمیرم...
- سه دختر جوان با انبوه مردان در صفوف تظاهرات در حال حرکت هستند. یکی از آنها با تمام قوا فریاد مرگ بر روحانی سرمیدهد و دو دختر دیگر تکراراین شعار را با وی همراهی میکنند و سپس طنین پرخروش همه مردان است که بدنبال آن سه دختر شعار مرگ بر روحانی را درتمامی صفوف تظاهرات در حال حرکت طنین اندازمیکنند.
- زنی با دلی دردمند ولی با خونسردی و بدون واهمه و ترس از نیروهای امنیتی رژیم به روشنگری برعلیه ظلم و جنایات رژیم آخوندی پرداخته و خطاب به جمعیت حاضر در صحنه می گوید... ..
هیچکس از این نترسد که داره دوربین او را پخش میکند. همینجوری همه جا میدانند که ایرانی داره با همه سرمایه اش ازگشنه گی می میره. مگه نفت نداریم... .. مگر گاز و ذغال نداریم... . مگر آهن نداریم... . مگر یک کشورغنی نیستیم... .
- پس چرا باید دخترامون رو عرب ها وردارند ببرند. چرا باید ببرند... . صدای کف زدن و شعار ایرانی با غیرت حمایت حمایت بیانگر شور و هیجان جمعیتی بود که از شجاعت این زن هموطن خود به وجد و حرکت در آمده است.
- دختری جوانی در جلوی صفوف جوانان در حال حرکت است و با دستش فرمان پیش روی به آنان میدهد.
- در خیابان سنگربندی شده زنی با تمام قوا برعلیه خامنهای فریاد میزند... ... سیدعلی حیا کن... .. مملکت و رها کن... ..
و بقیه یک صدا در حال کوبیدن مشت های خود بر سطل های زباله بزرگی که سنگر خود کرده اند شعارش را تکرار میکنند.
- در یک برش سریع در ادیت تصویر زنی بر روی صفحه مونیتور ظاهر میشود که همچون شیری می خروشد.. نماینده هاتون همه فاسدند...خروشی که لرزه براندام تمامی مزدوران حاضر در صحنه می اندازد... ..
- تصویر گله مزدوران نیروی انتظامی که پس از زدن گاز اشگ آور در حال پیش روی به سمت تظاهرکنندگان هستند بر روی صفحه مونیتور ظاهر میشود. صدای فرمانده نیروهای مزدور بطور مرتب از پشت بلند گو دستی شنیده می شود که خطاب به نیروهای وامانده خود فرمان پیش روی به سمت تظاهرکنندگان را میدهد... . صدای ناهنجار و آزاردهنده برید جلو. برید جلوی وی را فریاد شیرزنی که یک تنه به سمت خیل مزدوران در حال حرکت بود خاموش میکند. زنی که با تمام قوا خطاب به همه مزدوران می خروشید... .. خاک بر سرتون. بی غیرت ها. برای این دولت خاک برسر دارید کارمی کنید. خاک برسرتون... .
- تصویر زنی در حال درگیری با نیروهای انتظامی دیده میشود. چهره نزدیک مجروح زنی دیگر با صورتی زخمی و خونی صفحه را پرمیکند.
- زنی دربین جمعیت مردانی که در مقابل هجوم نیروهای سرکوبگرقصد عقب نشینی دارند فریاد میزند... نترسید. نروید عقب بمونید.. و با فریادهای.. نترسید نترسید خودش به آنان در مقابل هجوم مزدوران روحیه و انگیزه مقاومت میدهد...
- مادری با چهره ای مصمم که سیمایش بی اختیار من را به یاد تصویر چهره مادر ماکسیم گورگی در فیلم مادر ساخته سرگی آیزنشتاین می انداخت که همچون او با اشاره دست خطاب به جوانان فرمان حرکت ومبارزه برعلیه ظلم و نابرابری حاکم بر میهنش را صادرمی کرد...
آی جوانها... همتون عصری ساعت ۴ بریزید بیرون وحقتون روبگیرید... .. صدای کف زدن و هورا کشیدن های جوانان در تایید صحبت های آن مادر قهرمان شور و هیجان خاصی در بین جمعیت ایجاد کرده بود.
- در کادر تصویری جمعیت زیادی در خیابان درتاریکی شب در حال جنب و جوش هستند زنی دردمند خطاب به مردان می گوید... ...
من زن... .. سینه مو سپرمی کنم. شما به نمایندگی از تمام ملت ایران بیایید جلو و سپس در میان صدای کف زدن و گفتن زنده باد مردان به سمت جلوی خیابان حرکت میکند
- صدای شلیک درتاریکی شب همراه با تکان های دوربین تلفن موبایل فیلم بردار فضای درگیری و وجود ناآرامی در صحنه را بهخوبی به بینندگان خود منتقل میکند. این صحنه را به کادر تمام قدی از نفرات پراکنده در خیابان ادیت میکنم که زن جوانی درتاریکی شب از سمت چپ وارد کادر دوربین میشود و با مشت گره کرده خطاب به مزدورانی که از کمی دورتر به سمت مردم شلیک میکنند خشم فرو خفته خلقی را فریاد میکند..
مارو از چی می ترسونید. با یک تفنگی که توش گلوله پرکردید. بخدا بیا بزن بکش. لعنتی ها بیایید بکشید... . خروش این شیرزن قهرمان به طنین شلیک گلوله ها و تصویری وصل مشیود که نفراتی را در حال حمل مجروحین تیرخورده توسط مزدوران خامنهای در تاریکی پیاده روی خیابانها نشان میدهد.. صفیر شلیک گلوله ها در طنین صدای شعار مرگ بر خامنهای قیام کنندگان ادغام میشود و سپس صدا به تدریج همزمان با فید شدن تصویر به سیاهی خاموش و محو میشود... . پس از لحظاتی
صفحه مونیتور از سیاهی به تصویر گورستانی پر از جمعیت خشمگین و گریان در دورود باز میشود که صدای شیون و زاری فضا را پر کرده است. پیکر پاک یکی از ۵۰ شهیدی که با گلوله های مزدوران رژیم ضدبشری آخوندی به خاک و خون قلتیده است با احترام به خاک سپرده میشود. در کادر تصویری با زاویه پائین در میان گرد و خاکی که در فضا پراکنده شده مادر فرزند شهید دلاوری از لرستان دیده میشود که استواری شیرزنی ایرانی را در قامتش همچون پرچمی سرفراز برافراشته است. بی هیچ سستی وغم واندوه بی آنکه اشگی بریزد با دستانی روبه سوی آسمان با حالتی حماسی و پرغرورخطاب به مردم حاضر و تمامی خلق های ستمدیده ایران فریاد میزند... .
برای انتقام خون پسرم سلاح برنو به دست بگیرید... .. صدای پرازصلابت و لحن و حالت او به هنگام ادا کردن این کلمات مرابی اخیتار به یاد شیرزنان دشت سرخ کربلا انداخت که بجای گریستن بر بالین فرزندان شهید خود همواره بر جبهه دشمن میتاختند و برعلیه ظلم و ستم آنان تا به آخرین لحظه می خروشیدند. تصویر شیرزنان دشت کربلا به تصویر مادر لری که همچون کوهی استوار بر سر مزار فرزند خویش ایستاده ست وصل میشود. چشمانم را می بندم صدای مادر بتدریج در گوشم طنین قوی تری پیدا میکند. در پس پلک های بسته ام دستانی را می بینم که به سوی سلاح های برنو دراز شده اند. طنین صدای مادر با کشیدن گلنگدن ها و شعار مرگ بر خامنهای و شلیک گلوله ها درهم می آمیزد... ...
برای انتقام خون پسرم سلاح برنو به دست بگیرید... ... ..
- . معاون سیاسی سپاه پاسداران سنایی راد در ۲۷ ژانوبه گفت که «حلقه اصلی تحریک و شروع خانمها بودند. بعنوان مثال چهار نفر از این خانمها استان ایلام را به آشوب کشیدند».
- تظاهرات در عرض چند روز ۱۴۲ شهر بزرگ و کوچک در اقصی نقاط ایران را فراگرفت. شعارهای مشابهه: «مرگ بر دیکتاتور»، «مرگ بر خامنهای»، «مرگ بر روحانی» مردم ایران به وضوح خواست خود را فریاد زدند: سرنگونی تمامیت رژیم ملایان، همین الان.
- بترسید بترسید ما همه با هم هستیم
- . در کادر تصویری در میان گردوخاکی که در فضا پراکنده شده پیرزنی افتان وخیزان به سختی در حال حمل حلقه گلی است تا آنرا بر سر مزار فرزند دلبندش قرار بدهد. صدای ناله و شیون او همراه با نهادن گل بر مزار شهید و پاشیدن خاک مزار بر سر و صورت خود صحنه بسیار دردناک و دلخراشی را در مقابل چشمانم آفرید که طاقتم را طاق کرد. بی اخیتار اشگ از چشمانم جاری شد. احساس می کردم که قلبم دارد از سینه ام بیرون می آید. قلبی که سالهای سال است تنها برای گرفنن انتقام از ظالمان ستمگر و دادن حق مظلومان ستمدیده در میهن اسیرمان می تپد و بس. در اشگ و درد مادر پیر غوطه خوردم و زیر لب زمزمه کردم..
- مادرم
- مادرم گریه نکن تا که نگردد دل دژخیمان شاد
- تا نگویند به خنده که همه هستی تو رفته به باد
- همچو آن مادر گرد ی بشو فریاد بزن از سرخشم
- تا پرازکینه دشمن همه نام پسرت را بسپارندبه یاد
- دل قوی دار مکن مویه نزن زار نکن موی زسر
- کین زمان خروش خلقی است بپا زکین توبا فریاد
- آه تو شعله سرکش بشود در دل هر دشت و کویر
- شهر پرغلغله ازشیون وا ز این همه درد و بیداد
- خاک گورپسرت را تو مکن مشت میفشان برسر
- که هزاران پسرودخترتوماشه چکانند به قلب جلاد... ..
-