۸ مارس یادآور یک رویداد تاریخی مهم است. صد و چهل سه سال پیش زنان شجاع کارگر کارخانه نساجی نیویوریک آمریکا نسبت به نابرابری و بی عدالتی که بر آنان روا می شد بپاخاسته و اعتراض نمودند. گرچه در آن روز نتیجه اعتراض هایشان به ظاهر شکست بود ولی این حرکت شجاعانه جرقه ای شد برای آگاهی و هوشیاری زنان دیگر کشورها نسبت به حقوقشان و همین مساله یک پیروزی بزرگ را در احقاق حقوق زنان جهان در سالهای بعد برای زنان رقم زد.
۸ مارس نقطه آغازی شد تا زنان در مصاف با استثمارگران نسبت به خواسته های برابری طلبانه شان کوتاه نیامده و سال ها این مبارزه را ادامه دادند و در همین راستا کارفرمایان و استثمارگران نیز به این راحتی از سود و بهره کشی از جسم و جان زنان دست بردار نبودند و در افت و خیز چنین تلاش هایی بود که در مارس ۱۹۱۱ آتش سوزی مهیبی در کارخانه "تریانکل نیویورک" رخ داد و ۱۲۳ زن کارگر به دلیل بی توجهی صاحبان کار و سرمایه و نبود سیستم های ایمنی و امنیتی کافی جانشان را از دست دادند. این خبر جهان را در شوک عظیمی فرو برد و به دنبال آن سمپاتیک گسترده جهانی نسبت به مساله زن و حقوق زن برانگیخته شد و برای نخستین بار تظاهرات ۸ مارس سال ۱۹۱۲ بصورت جهانی برگزار گردید که متاثر از این واقعه بود.
به این ترتیب جنبش زنان برای تغییر با تلاش و پرداخت بها توسط خودشان به ثمر نشست و بی گمان هرگز هدیه ای نبوده که توسط استثمارگران و کارفرمایان در سینی طلایی به زنان تقدیم شده باشد بلکه این امر با مبارزه و فداکاری و از خود گذشتگی زنان آگاه و دلاوری محقق شد که تعداد زیادی از آنان در میان شعله های سرکش آتش استثمار و جهل و سرکوب مداوم سوختند تا اینکه خشم و اعتراض شان جدی گرفته شد و راه جنبش زنان بسوی مطالباتی بیشتر و برتر همچون حق رای، شرکت در فعالیت های سیاسی و اجتماعی و داشتن سندیکاهای کارگری هموار گردید؛ و اینچنین بود که قدرت مطلقه مردان و مالکیت تام و تمام آنان در همه امور توسط زنان آگاه و شجاع به چالش کشیده شد و جنبش زنان توانست ضربه سختی به نگاه جنسیتی در جامعه بزند و راه رشد و اعتلای جامعه بشری را فراهم کند و زنان توانستند راه خود را در ورود به عرصه های مختلف جامعه حتی تا سطح رهبری اگر چه کم و محدود باز کنند و این مسیری است که زنان می باید هنوز هم برای بدست آوردن برابری کامل جنسیتی به مبارزه آزایخواهانه خودشان ادامه بدهند.
جالب است بدانیم درست در زمانی که جنبش های اعتراضی در امریکا و اروپا شکل گرفت در همان تاریخ یعنی در بین سالهای ۱۹۰۵ تا ۱۹۱۱ زمان شروع و شکل گیری انقلاب مشروطه توسط مجاهدین تبریز بود که زنان دلاور ایران نیز دوشادوش مجاهدین صدر مشروطه علیه ظلم و استبداد و ارتجاع می جنگیدند.
در سالهای ۱۲۸۴ تا ۱۲۹۰ زنان ایران فعالانه در مبارزه علیه استبداد و استعمار و ارتجاع شرکت داشتند و در یک مورد در درگیری نیروهای انقلابی به رهبری "ستارخان" با حکومت فاسد قاجار جسد ۲۰ تن از زنان مجاهدین تبریز با لباس مبدل مردانه در بین کشته شدگان پیدا شد.
در واقع شدت سرکوب در حکومت جنایتکار قاجار و تسلط آخوندهای دزد و فاسد در مساجد و منابر مانند شیخ فضل الله نوری تب جامعه را در خرافه پرستی و ترویج فرهنگ پست و عقب مانده قفل کرده بود و به لحاظ اجتماعی جنبش زنان بصورت آشکار و سراسری امکان ظهور نمی یافت درحالیکه جنبش زنان در ایران بصورت سیستماتیک بخشی از انقلاب مشروطه بود؛ و سرانجام جنبش زنان ایران در پروسه تاریخی و تکاملی خود در مداری بسا بالاتر و بلندتر به مبارزین و مجاهدین پیوند خورد و زنانی مانند "اعظم روحی آهنگرانی" و "فاطمه امینی" درزمان دیکتاتوری شاه نام زن ایرانی را اعتلا بخشیدند.
با روی کار آمدن خمینی بدلیل ماهیت بشدت زن ستیزش، نسلی از زنان در ابعاد وسیع به مبارزه برای کسب آزادی روی آوردند و آسمان غمزده مردم ایران را با شعله های مبارزه خود روشنی بخشیدند. در استمرار این مسیر بود که زنان بزرگ و اندیشمندی همچون خانم "مریم رجوی" با برانداختن طرح ها و ایده های نوینی به شکل بنیادین برای از بین بردن استثمار و تبعیض جنسیتی همت گماشته شد و در اولین گام برای رهایی و آزادی زن، پرچم مبارزه سخت و پولادینی علیه رژیم واپسگرا و عقب مانده آخوندی برافراشته شد که بی شک تا سرنگونی تام و تمام آن در اهتزاز خواهد بود. آزادی زن بدون به رسمیت شناخته شدن این آزادی از جانب مردان و درک فرهنگ مردسالارانه امکانپذیر نبود .
در راستای این هدف زنان و مردان برخوردار از چنین اندیشه بزرگی ازغل و زنجیرهای استثماری و جنسیتی رهایی یافته و سرشار از نبوغ و انرژی در مسیر رهایی انسان گام نهادند، چرا که بر اساس دکترین خانم "مریم رجوی" رمز رهایی مردان در آزادی زنان نهفته است. مردان آگاه و شریف مجاهد نیز با پذیرش چنین اندیشه بلندی تن به هژمونی زنان داده و طی بیست و پنج سال گذشته رهبری جنبش بزرگ مقاومت با همه تلاطم های سخت و مشقت بار سیاسی و تشکیلاتی با شعار "می توان و باید" در دستان توانمند زنان مجاهدین خلق بود و این نه به شکل صوری و فرمالیستی بکله از یک طوفان تغییر در درون تشکیلات قدرتمند مجاهدین که در واقع از افکار و اندیشه های رهایی بخش مجاهدین نشات می گیرد صورت گرفته است و زنان مجاهد خلق نیز در راس جنبش برابری خواهی برای تغییر و سرنگونی آخوندهای جنایتکار نه تنها برای احقاق حقوق زن بلکه برای رهایی انسانها (اعم از زنان و مردان) از اندیشه پست جنسیتی به مبارزه سهمگین با هیولای درنده خوی ارتجاع پنجه در پنجه افکنده اند و در این راه از همه چیز خودشان گذشته اند تا آینده ایی شکوفا و دمکراتیک برای جامعه و مردم کشورمان بسازند.
در خاتمه یاد و خاطره زنان آگاه و دلاوری را گرامی می داریم که در مسیر رهایی و آزادی از قید و بندهای استثماری و سنتی نقش مهمی در تاریخ مبارزات سیاسی و فرهنگی و اجتماعی میهن ایفا کرده اند. انسانهای شکوهمندی همچون:
فاطمه استرآبادی - پروین اعتصامی - صدیقه دولت آبادی - قمرالملوک وزیری - فروغ فرخ زاد - سیمین بهبهانی - فاطمه امینی - اشرف ربیعی - اعظم روحی آهنگرانی- طاهره طلوع - مرضیه اسکویی - مهرنوش ابراهیمی و مرضیه بانوی آواز ایران و هزاران زن دلاوری که در تلاش برای کسب آزادی با اهریمن آخوندی در سراسر میهن چنگ در چنگ هستند.
درانتها یاد "کلارا زتکین" فعال حقوق زنان و مبتکر نامگذاری روز ۸ مارس به عنوان روز جهانی زن و زنده یاد "عاصمه جهانگیر" حقوقدان و گزارشگر ویژه سازمان ملل در امور حقوق بشر ایران را نیز گرامی می داریم.