ایران سرزمین فردوسی، حافظ، سعدی، خیام، مولوی، فارابی، ستارخان، میرزا کوچک خان؛ حنیف نژاد و دکتر مصدق و ... میباشد. سمبل هایی که با مقاومت خود در برابر دیکتاتور زمان یکی از کهنترین تمدنهای جهان را نمایندگی کرده اند.
اما در سالیان حاکمیت ننگین آخوندها بر ایران چه رفته است ؟
«گزمگان، شمشیر در کبوتران نهادند»، تا توانستند گلها را پرپر کردند. سی هزار گل سرخ را قتل عام کردند. و بر آن بودند تا هرکه را از زندگی و شادابی و امید نشانی داشت، از میان ببرند. ولی مگر میتوان مانع از دمیدن آفتاب، رویش گلها و وزش نسیم گردید؟ سالهاست که دیکتاتوری آخوندهای تاریکاندیش، شب سیاه و هولناکی را بر سرزمین باستانی تحمیل کردهاند. خمینی از فردای حکومتش، زندگی، علم و دانش و فرهنگ و آزادی و شادی و شکوفایی را کشت. بقول فروغ فرخزاد، شاعر نامدار ایران:
"من از نهایت شب حرف میزنم،
من از نهایت تاریکی و از نهایت شب حرف میزنم
اگر به خانه من آمدی، برای من ای مهربان چراغ بیاور
و یک دریچه که از آن به ازدحام کوچهٌ خوشبخت بنگرم"
غارت اموال و سرمایههای ملی غیرقابل تصور است
بهاعتراف حاکمان کنونی، بیش از ۸۰درصد مردم ایران، زیر خط فقر بهسر میبرند. حقیقت این است که ۹۳درصد کل ثروت ملی ایران، در دست فقط سهدرصد که اساسا سپاه پاسداران و اعوان انصار خامنه ای می باشند متمرکز شده است. برپایهٌ این فقر و غارت گسترده است که در حکومت آخوندها در زاهدان، دختران هشت، نهساله بهفحشا کشیده میشوند . در استان خراسان، گاه مردم مجبور بهفروش دختران نوجوان خود بهقیمت دوازده هزار تومان ــیعنی فقط ۲۵دلارــ میشوند! در کجای دنیا سراغ دارید که دختران ۱۲، ۱۳ساله خودسوزی کنند؟
اعتیاد بهطرز وحشتناکی جوانان را میبلعد و بهکام مرگ میکشاند. در میهن اشغال شده، فقر و فساد و فحشا و بیکاری و حتی بیماریهایی که پیشتر ریشهکن شده بودند، همراه با حکومت آخوندها بازگشتهاند. هرسال دههاهزار کودک ایرانی، بهدلیل نبودن امکانات پزشکی میمیرند. این در حالی است که بیش از هزاران پزشک برجستهٌ ایرانی بهدلیل اختناق و سرکوب، جلایوطن کردهاند و شمار زیادی از آنها نیز اعدام شدهاند یا در سیاهچالهای قرونوسطایی بهسر میبرند.
در آخرین گزارش گزارشگر ویژهٌ ملل متحد، ابعاد بی سابقه نقض حقوقبشر در ایران یاد شده است. جوانان آگاه و غیور شرکت کننده قیام ایران, دستگیر و علیرغم ادعای وقیحانه رژیم مبنی بر خودکشی آنان همگی زیر شکنجه یا ... به شهادت رسیده اند. و هزاران بلایای دیگر چرا که دیکتاتوری آخوندی با زندگی، با انسان و سرزندگی و مقاومت و آزادی در ستیز است.
زبان حال مردم داغدار ما در شعر "در این بنبست" شاعر پرآوازهٌ ایران، احمد شاملو، بهروشنی آمده است:
"دهانت را میبویند، مبادا که گفتهباشی دوستت دارم.
دلت را میبویند،
روزگار غریبی است نازنین،
و عشق را کنار تیرک راهبند، تازیانه میزنند،
عشق را در پستوی خانه نهان باید کرد…
و تبسم را بر لبها جراحی میکنند و ترانهها را بر دهان،
شوق را در پستوی خانه نهان باید کرد"
اگرچه نوروز و بهار فرارسیده، ولی نمیتوان ویران شدن ایران بهدست آخوندها را فراموش کرد. ابعاد خرابیها و خسارتها و دزدیهای رژیم غیرقابل تصور است. میلیونهاتن از هموطنان ما، بر اثر ۸سال جنگ خانمانسوز خمینی یا بر اثر سیل و زلزلهٌ امسال یا سالهای گذشته، بیخانمان و دربهدرند. فقر و گرانی جان مردم را بهلب رسانده و تهیه ضروریترین نیازهای زندگی را برای اغلب مردم ایران ناممکن کرده است. میلیونها خانواده شهری و روستائی نمیتوانند شیرینی و لباس عید تهیه کنند و نمیدانند که به کودکانشان چه پاسخی بدهند. ایرانیان آزادهیی هم که به ناچار در خارج کشور بهسر میبرند، رنجهای بیاننشدهیی دارند و از رنج غربت و در آرزوی رسیدن به خاک و میهن آزادشدهٌ خود میسوزند…
در نوروز، از این رنجها نمیتوان غفلت کرد. ولی، با مقاومت و با امید به پیروزی، باید به جنگ آنها رفت. باید دردها را به عزم جزم برای سرنگونی رژیمی که مسبب اصلی آنهاست تبدیل کرد.
مگر گلها و سبزههای بهاری خاک سرد و سیاه زمستانی را نمیشکافند؟ مگر پرستوها با پیام فروردین برنمیگردند؟ این فقط قانون طبیعت نیست. در جامعه هم همین طور است.
این تنها سطرهایی از کتاب واقعیات تلخ امروز ایران تحت حاکمیت ولایت فقیه است.
اما روی دیگر سکه واقعیت جامعهٌ ما پر از امید و روشنایی است. زیرا ملت و سرزمین ما هرگز تسلیم آخوندهای ضدایرانی و بیریشه نشدهاند. بلکه، قوی و چالاک، بهمبارزهٌ خود برای تحقق آرمان مقدس آزادی ادامه میدهند.
«مرگ دانه در درون خاک
مژده تولد نهال سایهگستری است
صاعقه اگر چه میزند بهکوه
لاله میدمد به دامنه»
آری هرگز نمی توان بهار را از آمدن باز داشت و مانع روییدن لالهها شد. زیرا در سالهای سیاهی که ولایت فقیه دیکتاتوری آخوندی میهن و مردم ما را به بند کشیده، نوروز پیوسته رمز مقاومت برای آزادی و نویدبخش پیروزی بوده است. رمزی که میگوید: «مقاومت ما این رژیم ضدایرانی را درهم خواهد شکست، زمستان ستم خواهد رفت و آزادی و حاکمیت مردمی جایگزین آن خواهد گشت».
خوشبختانه در این نبرد همیشه سمبلهایی وجود دارند، که در برابر آنچه شیطانی است شجاعت و امید به بهروزی را نمایندگی میکنند. مریم رجوی تابناکترین چهرهٌ مقاومت ایران است. زیرا برخلاف ملایان مرگاندیش، که جز بیاعتمادی، ماتم، ویرانی و سیاهی بهبار نیاوردهاند، بر آن است که امید را بهدلها و لبخند را بهلبهای غمگرفته مردم برگرداند و میهن ویران ما را شکوفان سازد. تحت رهبری او شعلههای مقدس مقاومت برای آزادی و دموکراسی، در قلبهای مردم ایران هرچه فروزانتر زبانه میکشد، تا این یادگارهای قشریگری و تاریکاندیشی قرونوسطایی را از ایران براند و روشنایی و شکوفایی و امید را دوباره به میهن برگرداند. او سمبل مقاومتی است که خود تجسم بهار آزادی است. زیرا به رغم همهٌ سختیها، به افسون خمینی و به یاٌس و نومیدی میدان نداد.
سال ۹۷ را میتوان و باید به سالی سرتاسر قیام تبدیل کرد
ئی.یو. ریپورتر فروردین امسال گزارش داد: در یک گردهمایی بزرگ که سال نو ایرانی در آن جشن گرفته شده بود مریم رجوی پرزیدنت شورای ملی مقاومت ایران گفت: سال نو میتواند و باید به یک سال پر از قیام ایران, تبدیل شود. سال گذشته با فصل قیام پایان یافت و سال آینده میتواند و باید مملو از قیامها باشد و این قیامی است تا پیروزی.
جوشش هزار اشرف و کانونهای شورشی
مریم رجوی در سال جدید گفت: بهار و نوروز آزادی نمیآید؛ مگر با نثار قلبها و جانها و ارادههایمان. مگر این که سازمانیافته باشیم و حول یک خط و استراتژی، متحد و همجهت.
بههمین دلیل قیامهای دیماه، در قلب زمستان، بهارآفرین بوده و هست. این قیامی است که از زیر سلطه سرکوب سربرآورده است؛ قیامی است که سازمان میدهد و متحد میکند. این جوشش هزار اشرف و کانونهای شورشی است و ارتش بهار با صد هزار برگ گل سرخ کامکار.
معجزه پایداری
راستی با وجود یک اختناق وحشی، با وجود این همه فریبکاری و اینهمه شیطانسازی مبارزه و، مقاومت، این بیشمار جوانان قیامآفرین در سراسر ایران از کجا آمدند؟
این نه اگر معجزه ست پاسختان چیست؟
در نفس اژدها چگونه شکفته است؟
مریم رجوی؛ در پاسخ به این سوال در سخنرانی نوروزی سال ۹۷ می گوید:
«این معجزه پایداری است. معجزه بهای خونین و سنگین برای برافراشته نگهداشتن پرچم سرنگونی ولایت فقیه و حماسه رنجی طولانی است که هر روز و هر روز بذرهای اعتراض و مقاومت را در جامعه ایران افشانده است.
سلام بر شهیدان اشرف و لیبرتی، سلام بر شهیدان محاصره و سلام بر حماسه پایداری پرشکوه ۱۴ساله. مسعود راست میگفت که اشرف اسطوره و تکثیر شد. از قلب زندانها تا سراسر ایران زمین.
مردم ایران، هیچگاه این رژیم را نخواستهاند. بنابراین، خیزشها و قیامها بارها و بارها در برابر رژیم سربرداشته است. راستی قیامهای جاری چه تفاوتی با گذشته دارد؟
گوهر بهاری قیام، این بار در این است که پاسخ معادله سرنگونی را یافته است. و رژیم راهحلی در برابر آن ندارد.
گوهر امیدآفرین این است که هزار اشرف و کانونهای شورشی در جنبش اعتراضی نقشآفرین شدهاند. و این است که شعار مرگ بر خامنهای همهگیر شده است.
ارتش بهار در راه است و زمستان ارتجاع باید برود
رمز رستگاری ملی، مرگ بر اصل ولایت فقیه و زنده باد ارتش آزادی است
.