حالا هم که از قضا و پس از اینهمه سالها از میان صاحب منصبان امریکا، رییس جمهور جدید، برخلاف اسلاف سیاه و سفید، با برکندن اکثر مدالهای مطلای مماشات از سینه ی خونخواران، بطور جدی و بیسابقه ای اقدام به تنبیه سیاسی، تحریم و مقابله با جلادان نموده و با اذعان به جنگ افروزی، دستیابی به بمب اتمی و گسترش بنیادگرایی آنان ـ نکات مهمی که مجاهدین از حدود سه دهه پیش بر آنها تأکید کرده بودند ـ با خروج از برجام، راه بروز خطرات و فجایع بیشتر و جدیدتر از جانب ملایان را بگفته خود تا حدی سد نموده، و از سوی دیگر نیز خیزش و قیام بی وقفه و سراسر جانفشانی همه اقشار مردم بویژه جوانان و زنان دلیر ایران همراه با گسترش چشمگیر اقدامات و عملیات جسارت آمیز کانونهای شورشی که در بلوغ خواستها و شعارهای به حق مردم ”وای به روزی که مسلح شویم“ متبلور شده و سقوط محتوم جنایتکاران عمامه دار را در چشم انداز قریب قرار داده، باز مثل همیشه و البته با غلظت افزوده ی هراس از سرنگونی تمام عیار، خیل خبرگان سیاست باز فرنگی ـ وطنی، میهن فروشان ملی نمای دو دوزه باز، پیش قراولان همیشه جاسوس اجنبی و دلواپسان عمدی یا سهوی سیاسی یکهو همه با ذکر مصیبت، نگران نابودن آلترناتیو شده و فروپاشی رژیم آخوندی را در نبود جانشین مشخص ـ البته باب میل ایشان ـ با وقوع جنگی مانند سوریه، عراق و امثالهم یا تجزیه ایران تصویر کرده و با این پیشگویی و روشن بینی ترسناک!! مقابله مردم ایران با کفتاران دستار بر سر را نیز مسالمت جویانه و بدون خشم و خشونت صلاح دانسته و کماکان گاهی ”انتخابات آزاد را نیز تجویز فرموده اند“ که همین قضیه از قضا حالا هر آدم بی ادعا و هر اکابرنرفته سیاسی را هم با توجه به شرایط انفجاری جاری در جامعه ایران و تأثیر عمیق آن در مسایل مبتلا به خارج کشور، نسبت به زنجموره های سیاسی جماعات یاد شده بیشتر هشیار نموده و شصتها خبردار میشود که ابواب جمعی ارتجاع و استعمار گرچه با نمایش نقشهای فریبای سیاسی و حقوق بشری اما وقتی اینچنین راهنمای عمل و رهنمود روشهای مبارزه ملت داغدار ایران با دیکتاتور مذهبی هار میشوند، سوء نظر و شرارت سیاسی شان را باید به ضرب المثل فارسی تعمیم داد یعنی” قاچ زین ـ ولایت آخوند ـ را بچسب، سواری بر مرکب آزادی پیشکش“ که مبادا با فروریزی ارکان فاشیسم، بدتر از بد مثل سقوط شاه و آوار خمینی گردد که تاج بر عمامه و چکمه به نعلین البته ارجح است و در غیاب آلترناتیو، با وحوش و دست آموزان باید کنار آمده ساخت یا اگر بشود آنها را تلطیف نمود!!!
اینکه در شرایط جاری حساس منطقه، ایران و جهان چه کسی انگیزه یا وقت برای تفهیم و توضیح حقایق عمداً کتمان شده در باره مقاومت سازمانیافته ایران را بعنوان آلترناتیو خواهد داشت، من راستش هیچ نمیدانم جز اینکه در محدوده اندک خود تأکید کنم در بحث مسایل سیاسی، آلترناتیو مثل توضیح مقولات هنری، واژه ای انتزاعی و دور از ذهن نیست بلکه بر تعریف معین از استراتژی، عمل، حضور و نقش فعال سازمان رهبری کننده استوار است که بمثابه آلترناتیوی جدی، شاخص و متعهد به موازین اعلام شده، در فراهم بودن مجموع شرایط کافی و ضروری منجر به گسترش و بلوغ قیام، وارد صحنه و کارزار نهایی خواهد شد، آنچه در حال حاضر کانونهای شورشی و هسته های مقاومت مجاهدین خلق در داخل کشور با شهامتی شگفت آور، پیشگام آن بوده و با اسف از اینکه جز شورای ملی مقاومت ایران، در حال حاضر آلترناتیو واقعی دیگری بطور حقیقی و ملموس و نه در عالم انتزاع و آرزو، در صحنه نه موجود و نه متصور است. برای همین هم دلواپسان فرنگ نشین رژیم از نوع جنس داخلی یا خارجی؟! همگی یکسان آزرده و گزیده از حضور آلترناتیو منسجم جدی، به جد جارچی خلاء موجودیت آن شده و در انکار مقاومت گوی سبقت از یکدیگر ربوده اند. اما برخلاف خواست انتزاعی دلواپسان برون مرزی رژیم، بر صحنه شطرنج سیاست جهانی حالا مهره هایی از نوع جدید و غیر مماشاتگر در بازیست، مقاومت دیرپای ایران بسان آلترناتیوی کارآمد و توانمند از راهبرانی هوشمند و گوش به زنگ برخوردار است و همگامی کانونهای شورشی و هسته های پیشگام مجاهد، قیام آفرینان دلیر میهن را در هنگامه فتح قله های آزادی به پیروزی نهایی خواهند رساند. خلق دنیای نوین را بر زمینه و زمین ایران آزاد و آباد اما نه من، ما یا آنها بلکه تاریخ در یادها خواهد نگاشت.