من گرفتار دلارم روز و شب
رفته از کف اختیارم روز و شب
زان زمانی که شدم یار نظام
رانت خوارم، رانت خوارم روز و شب
تا که بالا می رود نرخ دلار
سکه گشته کار و بارم روز و شب
چونکه دائی زاده ام در دولت است
بخت کلا گشته یارم روز و شب
میدهد دائم به بنده رهنمود
بنده هم چشم انتظارم روز و شب
می خرم با قیمت ارزان دلار
اسب دولت را سوارم روز و شب
روز دیگر می فروشم ارز را
سود آنرا می شمارم روز و شب
بنده اهل خوردن حق نیستم
در نماز و روزه دارم روز و شب
لیک سهم و حق دائی زاده ام
می برد بالا فشارم روز و شب
هست عاقا مرجع تقلید من
شکر او را می گذارم روز و شب
می کنم تقدیم ایشان خمس را
فربه میشه اعتبارم روز و شب
لطف عاقا کرده بختم را بلند
می شود میلیون هزارم روز و شب
پولها را می فرستم خارجه
تا نباشد در کنارم روز و شب
بچه هایم هم همه در خارجند
می خورند از کشت و کارم روز و شب
لیک بعد از آن قیام مردمی
روز و شب فکر فرارم روز و شب