درحالیکه انتخابات میاندورهای آمریکا، به از دست دادن کنترل مجلس نمایندگان برای جمهوریخواهان انجامیده، اکثریت و حضور آنها در مجلس سنا قویتر شده است. گر چه از دست دادن کنترل مجلس نمایندگان در وهله اول نشان از تضعیف موقعیت سیاسی رئیسجمهور آمریکا، و بهتبع آن سیاست آمریکا در قبال ایران، دارد اما با اشراف به عمق واقعیات، فاکتهای مشخص حاکی از آناند که روند امور بههیچوجه روی خوشی به رژیم نشان نخواهند داد.
بهصورت تاریخی و معمول، در طی انتخابات میاندورهای، حزب رئیسجمهور درمجموع و در کلیت، تعدادی از کرسیهای مجلس و سنا را به حزب مقابل- اینجا یعنی دمکراتها، واگذار میکند. درنتیجه از دست دادن کنترل مجلس نمایندگان و با توجه به قطببندی شدید و در حد تعادل جامعه آمریکا، تا حد زیادی قابلانتظار بود. اما حفظ و تقویت اکثریت جمهوریخواهان در سنا، درواقع موقعیت رئیسجمهور آمریکا را در میان جمهوریخواهان تقویت کرد؛ حزب جمهوریخواه، یعنی حزب به رهبری تقریباً بلامنازع رئیسجمهور. ازاینجهت موقعیت رئیسجمهور نهتنها در حزبش نسبت به قبل از انتخابات تقویت شد، بلکه موقعیت او برای دو سال آینده تمدید شد.
اکنونکه اکثریت جمهوریخواهان در سنا به حدنصاب خیلی مطمئن و قابلاعتمادی رسیده، آنها قادر خواهند بود که اکثریت خود را در قبال هر لایحهای که موردنظر آنها باشد حفظ کنند حتی اگرچند نفر از سناتورهای جمهوریخواه چه به دلایل موقعیت شکننده خود در ایالتهای مربوطه (در مقابله با کاندیدای آینده دمکراتها) و چه به دلایل شخصی و عقیدتی به لایحه موردنظر رأی مثبت ندهند. ازاینجهت هیچ لایحهای نمیتواند از کنگره بیرون بیاید مگر آنکه مورد تائید جمهوریخواهان سنا باشد.
تاکنون در طی دو سال گذشته که دمکراتها نه در کاخ سفید بوده و نه کنترل مجلس نمایندگان و سنا را داشتهاند، آنها خود را در موضع اپوزیسیون میدانستند و خود را از مسئولیت در قبال روند امور مبرا میدانستند. اما الآن با به دست گرفتن کنترل مجلس نمایندگان، آنها هم توسط جامعه آمریکا مسئول شناختهشده، و مجبورند که برای حفظ و تقویت موقعیت خود برای انتخابات ریاست جمهوری آینده، قادر به ارائه نتایج کار و کارنامه خود در طی دو سال آینده باشند.
از این زاویه دمکراتها مجبورند که با جمهوریخواهان و رئیسجمهور آمریکا از در سازش و وحدت- تا آنجایی که به نفع آنها باشد، در آینده با توجه به موضع سرسخت رئیسجمهور آمریکا در قبال رژیم حاکم بر ایران، به نظر نمیرسد که دمکراتها انگیزه چندانی برای تقابل با او در این خصوص داشته باشند. حتی بهدوراز احتمال نیست که آنها مقداری به مواضع رئیسجمهور آمریکا در این زمینه نزدیکتر شده تا از این آوانس برای پیشبرد سیاستهای دیگر موردنظر خود بهره بجویند.
انتخابات میاندورهای موقعیت و شانس رئیسجمهور آمریکا برای کاندیداتور شدن از طرف جمهوریخواهان و پیروزی او در دوره بعدی انتخابات ریاست جمهوری را افزایش داده است. از این زاویه، سیاست وقت گذراندن و از این ستون به آن ستون فرجی است ، نمیتواند ره آورد و گشایشی برای رژیم داشته باشد، خصوصاً آنکه کانونهای شورشی و مجاهدین منتظر نمی مانند و ستونها را یکی بعد از دیگری بر سر رژیم آوار و هموار میکنند.