در همین رابطه حرف روزنامهٔ وطن امروز(۲۴دی) جالبتوجه است که مینویسد: «اولین نکته جالبتوجه که درباره این کنفرانس به نظر میرسد، میزان شباهت آن به گردهماییهای سالانه گروهک منافقین در پایتختهای اروپایی مانند پاریس است که هرسال برگزارشده...».
حساسیت حکومت ایران به تشکیل" کنفرانس جهانی ورشو" بهقدری غیرمعمول، ترسآلود و برای تمامیت حکومت ولایتفقیه وحشتآفرین بود که برای ایرانیان، جریان گوادلوپ در اواخر حکومت شاه را تداعی میکند.
نارضایتیهای عمومی بهویژه در سالهای آخر حکومت سلسله دیکتاتوری پهلوی در ایران مدام افزایش مییافت. قیامهای دانشگاهی متأثر از سرکوبها و اعدامها بهویژه رهبران گروههای مجاهدین و فدائیان در زندانها اوج میگرفت.حرکتهای تیمی دانشجویان در نقاط پرجمعیت ازجمله در بازارها با دادن شعارهای ضد حکومت شاه و پخش تراکت و اعلامیه علنیتر میشد.
به دنبال این افزایش خشم عمومی علیه استبداد سلطنتی، کنفرانس معروف گوادلوپ در جزیره گوادلوپ، متعلق به فرانسه با شرکت ۴ قدرت بزرگ جهانی آن دوران یعنی امریکا ، انگلیس ، فرانسه و آلمان برگزار گردید.
موضوع اصلی کنفرانس بررسی وضعیت بحرانی ایران در آن دوره بود. در جلسه گوادلوپ با پیشبینی و نظر مشترک این چهار کشور مبنی بر سرنگونی قریبالوقوع دیکتاتوری شاه، امریکا بهعنوان حامی درجه اول آن حکومت با اعلام عدمحمایت از شاه بهنوعی بر ختم سلسله پهلوی بهعنوان شرط خارجی مهر تائید زد. رئیسجمهور فرانسه بهعنوان یکی از سران گوادلوپ در مصاحبه با روزنامه توس در سال ۱۳۷۷ گفته بود که «تنها کشوری که در این جلسه زنگ خاتمهٔ حکومت شاه را به صدا درآورد نمایندهٔ آمریکا بود و معتقد بود وقت تغییر رژیم ایران است بهطوریکه همهٔ ما متحیر و متعجب شدیم. چون تا آنجا که ما مطلع بودیم آمریکا پشتیبان حکومت وقت ایران بود…» به گفتهٔ او جیمی کارتر در این جلسه اصرار داشت که هیچ امیدی به بقای حکومت شاه نیست و او از این حکومت حمایت نخواهد کرد.
برخلاف نظرات برخی جریانات ، محافل و بقایای شاه، این نظر اجلاس ریشه در نظر و تحلیل خودبهخودی جمع آنها نبود بلکه دقیقاً ، ریشه در افزایش نارضایتیها و گسترش تظاهرات خیابانی برعلیه شاه و دربار در سراسر ایران بود. اگر این خیزش مهم و قیام عمومی نادیده گرفته شود انقلاب ضد سلطنتی ایران و سرنگونی دودمان دیکتاتوری پهلویها در سال 1357 بیارزش ، خواسته غربیها و استعمار فهم خواهد شد.
بنابراین با دقت در تاریخ شروع قیامها و اجلاس گوادلوپ متوجه میشویم که قیامها و اعتراضات اجتماعی، سران 4 کشور را به اتخاذ چنان تصمیمی وادار کرد نه میل و انتخاب آنها.
بدین ترتیب طبق منابع تاریخی نشست گوادلوپ از ۴ تا ۷ ژانویه ۱۹۷۹ برابر با ۱۴ تا ۱۷ دی سال ۱۳۵۷ برگزارشد که چند هفته بعد، سلطنت پهلویها با انقلاب ضد سلطنتی مردم ایران در قبر تاریخی دیکتاتورها دفن گردید.
هدف از ذکر جملاتی از کتاب قطور جنبشها ، بهویژه قیامها و انقلاب ضد سلطنتی در ایران، اشاره به کنفرانسی است که بگفته رسانههای داخل ایران و جهان قرار است در ورشو پایتخت لهستان انجام شود.
رسانههای حکومت ازجمله "دنیای اقتصاد" مینویسد: " «مایک پمپئو» وزیر امور خارجه آمریکا روز جمعه ۲۱ دیماه اعلام کرد لهستان سیزدهم و چهاردهم ماه آینده میلادی، (۲۴ و ۲۵ بهمنماه) میزبان نشستی علیه ایران خواهد بود. مقامات ایران به این نشست ضد ایرانی واکنش تندی نشان دادهاند... وزیر امور خارجه آمریکا درباره کشورهای شرکتکننده در این نشست گفت: کشورهایی از آسیا، آفریقا، نیمکره غربی، اروپا و خاورمیانه در این کنفرانس حضور به هم خواهند رساند. این اعلان، تازهترین اقدام دولت ترامپ برای تحقق «کمپین فشار حداکثری» علیه ایران است که خروج از توافق هستهای و اعمال دوباره تحریمها نیز بخشی از آن است... ".
در این رابطه رسانههای حکومتی نوشتند: " روز یکشنبه، ٢٣ دی (١٣ ژانویه)، وزارت امور خارجه ایران گزارش کرد که کاردار سفارت لهستان در تهران به این وزارتخانه احضار و مراتب اعتراض دولت جمهوری اسلامی به خاطر برگزاری نشست "صلح و امنیت خاورمیانه" در ورشو، پایتخت لهستان، به او ابلاغشده است... ".
محمدجواد ظریف، وزیر خارجه جمهوری اسلامی، دولت لهستان را موردانتقاد شدید قرارداد. وی گفت: "این ننگ برای دولت لهستان پاک شدنی نیست؛ درحالیکه ایران لهستانیها را در جنگ دوم نجات داد، حالا این کشور میزبان سیرک مذبوحانه ضد ایرانی میشود." . ( خبرگزاری فارس ۲۳ دی ۹۷) و... .
در نگاهی کوتاه به کنفرانس گوادلوپ و کنفرانس ورشو، معلوم میشود:
هر دو کنفرانس تمرکز روی وضعیت بحرانی و رو به سقوط حکومتهای ایران است.
هر دو کنفرانس نتیجه تلاشها و قیامهای مردمی میباشد نه اینکه چنین تبلیغ گردد که بیگانگان و استعمارگران عامل و بانی انقلابها و قیامهای مردمی بودهاند.
به سید جمالالدین اسدآبادی گفتند: استعمارگران همانند گرگاناند. او گفت: اگر شما گوسفند نباشید آنان نمیتوانند گرگ باشند... .
اما در دوره شاه قیامها و اعتراضات اجتماعی را استعمار و ارتجاع منحرف کردند و با تبلیغات یکپارچه مماشاتگران بین المللی آن دوران، رهبری ارتجاع خمینی را تحمیل نمودند که نتایج شوم آن را همگان میدانند.
ولی در این دوره درست برعکس آن دوران، این نوید انقلاب نوین با مقاومت سازمانیافته است که خود را بر مماشات و استعمار تحمیل کرد و یکپارچگی آنها را با خط و استراتژی درست آنهم در عمل،برهم زد و بخش غالب سیاست جهانی را با خود همراه ساخت که عواقب و نتایج آن در هفتههای آینده بیشتر موردتوجه قرار خواهد گرفت.