تنها چند روز پس از نوروز، بارش باران به جاری شدن سیل در سراسر ایران انجامید و ۳۱ استان از ۳۵ استان ایران از جمله استانهای فارس، لرستان، خوزستان و چهارمحال و بختیاری با سیل سنگین مواجه شدند، که همچنان ادامه دارد. اگر چه میزان دقیقی از خسارات وتلفات جانی از این واقعه هنوز منتشر نشده و در دست نیست، اما بی شک میزان آن بسیار فراتر از آنچیزی است که از سوی رژیم منحوس آخوندی بیان میشود.
بنا برگزارشهای منتشره، تا کنون صدها نفر از هموطنان جان خود را از دسته دادهاند، هزاران مسکن ویران شده است و صدها هزار نفر از مردم شهرها و روستاها به ترک خانه و کاشانه خود مجبورشدهاند.
سردمداران رژیم سعی دارند از افشای ابعاد واقعی سیل و نقش مخرب سپاه و ارگانهای حکومتی جلوگیری کنند و با تهدید و خفقان تلاش میکند از بروز خشم مردم، گسترش اعتراضات و افشاگریهای بیشتر جلوگیری کند. از همین رو نه حتی به رسانه های خارجی اجازه تهیه گزارش نمیدهند، بلکه با تمام شیادی و دروغپردازی سعی دارند اینچنین وانمود کنند که عامل خسارتهای وارده کشورهای غربی و آمریکا است و اعلام آمادگی آنها را برای امدادرسانی بشردوستانه تکذیب میکنند.
اما آنچه بیش از همه دردها عریان است شرایط مردم ستمزدهای است که جز خوداتکائی و خودیاری فریادرس دیگری ندارند و پاسخ خواست و نیازهای طبیعی خود را، در این شرایط بس بحرانی، از سوی رژیم با گلوله دریافت میکنند.
سیل اخیر در ایران به بحثهای زیادی در ایران دامن زده است. بسیاری استدلال میکنند که بارشهای اخیربه دلیل تغییرات الگوی آبوهوایی و اقلیمی بوده و رژیم حاکم بر ایران نیز برای مدیریدت این تغییرالگوآمادگی نداشته است.
اگر چه این استدلالها ممکن است تا حدی به واقعیت نزدیک باشد، اما به هیچوجه منالوجوه دجالان حاکم بر ایران را از مسئولیتشان و تقصیرهایشان در برابر تخریب چهل ساله ایران مبرا نمیکند و این ویرانیها و خسارتها بدون شک محصول مستقیم سیستم تروریستی و سرکوبگرانه ولایت فقیه است. چرا؟
سیلاب زمانی روی میدهد که خاک و گیاهان نتوانند بارش را جذب کنند و در نتیجه کانال طبیعی رودخانه کشش گذردهی رواناب ایجاد شده را نداشته باشد. روشهای اصلی مهار سیلاب شامل احیاﺀ جنگلها، احداث سیل بندها، سدها، مخازن و کانالهای سیلاب بَر...می باشند.
بدیهی است پدیدهی سیل علیرغم همهی پیچیدگیهایش قابل بررسی و مطالعه بوده و میتوان در جهت مهار وکاهش خسارات آن و حتی بهرهبرداری اقتصادی از سیل راهحلهای مناسبی جستجو کرد، عوامل موثرآن را شناخت و درهنگام وقوع وپس ازوقوع موجب کاهش خسارتها شد.
گرچه سیل یک حادثه طبیعی تلقی می شود ولی عوامل "انسانی" در بروز و تشدید آن نقش قابل توجهی را ایفا می کنند. آنچه امروز در ایران اتفاق میافتد بخشی از کارنامه و نقش رژیم جنایتکار، بیدرایت و بی کفایت آخوندی در مدت چهل سال حکومت خائنانه انهاست که میتوان به شکل زیر طبقهبندی کرد:
- تخریب پوشش گیاهی از طریق چرای بی رویه دام،کندن بوتهها برای سوخت،قطع درختان به منظور گسترش اراضی کشاورزی، استفاده بی رویه از چوبهای درختان برای ساخت اماکن ومنازل وتهیهی زغال واستفاده ازسرشاخه های درختان برای سوخت وخوراک دام .این تخریبها عمدتا در زمان جنگ تحمیلی انجام گرفت و هیچ اقدامی در جهت ترمیم آنها انجام نشده است.
- شخم بی رویهی زمین، بویژه دراراضی دارای شیب درجهت عمودی وشخم اراضی کم بازده ومرتعی که باعث سخت شدن زمین و کمک به جاری شدن آب دردامنه ها ووقوع سیل می شود، بخصوص درزمین های دیمی ودرروستاهایی که درنقاط کوهستانی قراردارند .
- تخریب و دست کاری مسیل ها وایجاد موانع ومحدویت برای حرکت آبهای روان که موجب کاهش میزان جریان آب وجاری شدن سیل می گردد .
- اشغال مسیلها وحریم رودخانهها ازطریق ساخت منازل ویا گسترش اراضی کشاورزی وباغ ها که موجب کند شدن حرکت آب وتغییر مسیر آب های جاری می شود .
- عدم توجه به قوانین، مقررات وهشدارهای مسؤولین ودست اندرکاران محیط زیست ومنابع طبیعی. (ریم آخوندی در عوض بر اساس طبیعت سرکوبگرانه اش فعالان محیط زیست را به بند میکشند و یا سر به نیست میکنند).
به طور کلی بسیاری از سیل های اتفاق افتاده درسال های اخیردراستانهای مختلف ایران به خاطر تخریب طبیعت ودست کاری احمقانه و غیر علمی درمحیط اطراف روستاها بوده است که به طورعمده منشا سودآوری وبهرهبرداری بیرویه از منابع طبیعی توسط رژیم دزد وغارتگر بوده است.
در مدت چهل سال حکومت ویرانگر آخوندی، با وجود آنکه ایران تقریبا هر ساله با حوادث طبیعی مانند سیل، زلزله و توفان مواجه است اما نسبت به آن بی توجهی شده است و هیچگونه اقدامی در حوزه "پدافند غیرعامل" انجام نشده و راه حل مشخص و مطمئن برای کلیه مناطق سیل گیر وجود نداشته، و در طول این همه سالها به هیچکدام از مولفههای زیرساختی در راستای ارتقای تابآوری مردم در برابر حوادث (بلایای) طبیعی توجه نشده و مورد بررسی قرار نگرفته است. این واقعیتها را به راحتی میتوان از سگدعواهای مسئولین کوچگ و بزرگ رژیم دریافت.
اگر سیلبندهائی هم احداث شده، که نشده، بدون طراحی علمی بوده است. در سیل بندهای طراحی شده, ملاحظات تخصصی بر شرایط خاک پی, نوع خاک مورد استفاده در خاکریز, تراکم مناسب خاکریز, حفاظت بالادست سیل بند در مقابل آبشستگی و دیگر عوامل مورد توجه قرار می گیرد. اما سپاه پاسداران رژیم جمهوری اسلامی که بیش از 90% از طرحای توسعه! اقتصادی کشور از جمله سد سازی، سیستم های انحراف مسیر آب، سازههای سه بعدی، تاسیسات دریایی، سیستم های تامین آب، و خطوط اصلی لوله آب، گاز و نفت را تحت پوشش خود دارد نه علم آن را دارند و نه کفایت آن را.
از همین بابت میتوان به درستی نتیجه گرفت که این سیل نه بلائی آسمانی و طبیعی است بلکه بلائی مختصاً آخوندی است. بر اساس همین مختصات است که همبستگی و سخاوت مردم در نقطه متقابل قساوت آخوندی قرار میگیرد و این همبستگی را به سیلی مبدل خواهد کرد که ریشه رژیم آخوندی را از بنیان خواهد کَند و با خود خواهد بُرد.
به قول خانم رجوی: بله، این دوران پایانی رژیمی است که دارایی ایران را به حلقوم بشار اسد ریخت. یا صرف سپاه پاسداران و بسیج و تروریسم و برنامه اتمی و موشکی کرد. یا توسط سران فاسد رژیم به یغما رفت. پناه بردن به نمایش شهرهای موشکی هم آخوندها را نجات نمیدهد. چون حالا زمان شهرهای شورشی و کانونهای شورشی و قیام و خیزش مردمی است که اراده کردهاند خودشان و زندگیشان و آینده کودکانشان را از سیلاب شوم ولایت فقیه نجات بدهند.