متأسفانه از آن زمان که (مشخصا از عهد صفویه) استعمارگران قدرتمند پی به اهمیت تجاری و ژئوپلیتیکی ایران بردند ایران عرصه و جولانگاه رقابت میان سوداگران بی مروت اما سخت موذی و هوشیار شد. ایران هماره وجه منازعه و مصالحه بوده است. وجه منازعه در مشروطه میان امپراتوری بریتانیا و امپراتوری روسیه تزاری و وجه مصالحه در دوره کوتاه مدت حکومت ملی و ضد استعماری دکتر مصدق میان بریتانیا و آمریکا. در پایانه سلطنت محمد رضا شاه با توجه به زمینه تاریخی دین اسلام حوزوی در ایران و منطقه، بر سر خمینی دجال مصالحه یی بی هیچ چانه زدن میان قدرت ها صورت گرفت. آنان می دانستند که در بینش مکتبی و ارتجاعی آن سنگ خارا، اقتصاد متعلق به خر است. مصالحه کنندگان هم که در کمین هم بودند برای اشغال سفره جدید اقتصادی و سیاسی و ژئوپلیتیکی باعث اختلافی نشدند. آنان هوادار انقلاب نبودند مگر از نوع «بهاری» آن!. انقلابیون می بایست از صحنه سیاسی ایران زیر پرچم و هیاهوی اسلام حوزوی پاک می شد. دو سازمان عمده چریکی سازمان چریک های فدایی خلق و سازمان مجاهدین خلق همواره موجب نگرانی آنان می بود. استبداد شاهی نه توان مقابله ایدئولوژیکی داشت و نه جرأت قتل عام وسیع آزادیخواهان. این از عهده خمینی و اعوان و انصارش برمی آمد و بس. انبوه انبوه از زن و مرد، پیر و جوان و کودک را کشتند و جهان به مصلحت، کور و لال ماند.
ما امروزه بعد از چهل سال حاکمیت خونبار و خر مردرندانه ملایان هفت خط جنایتکار، دوباره شاهد وجه منازعه قرار گرفتن ایران شده ایم.
کشاکشی حریصانه بر سر حفظ اقتدار اقتصادی و سیاسی استعمارگران. این بکش بکش با آمدن دولت آقای ترامپ شروع شده است. او چه می خواهد که موجب چنین جو و فضای سیاسی بین المللی شده است؟ پاسخ روشن است: مذاکره با رژیم برای تغییر رفتار و نه تغییر رژیم. اروپا، روسیه و چین نمی خواهند که ایران از دستشان در برود.
از منظر خواست مجاهدان و مبارزان و آزادیخواهان ایران، در این میانه دعوا و بلوای متشخصانه قدرت ها ؛ این عزم و اراده خلق تحت ستم ایران است که می تواند تعیین کننده تغییر سرنوشت تباه و سیاه امروزین او شود. از کانون های شورشی در شهرهای ایران گرفته تا زنان و مردانی که دیگر تحمل تداوم شرایط را ندارند، هریک در حد توان و نگرش سیاسی خود به حرکت درآمده اند. دیگر زندان ها مالامال زندانیان سیاسی ست، چوبه های دار را به زمین نشانده اند. صدای فعالان حقوق بشر جهان از جمله سازمان عفو بین المللی بلند است. این وظیفه مردم ایران است که به پشتگرمی نیروی پیشتازش یعنی مقاومت ایران، نارضایتی خود را در شکوه و شکایت و اعتراضات پراکنده و صنفی محدود نکند. موقعیت حساس و مساعد بین المللی امروز را دریابند و بپاخیزند برای سرنگونی تمام عیار رژیم تبهکاران و کسب آزادی و حق حاکمیت مردمی. مقاومت سرفراز ایران با تحمل مصایب سنگین، حتا به یک روز از وظیفه ملی خود غافل نمانده و رژیم را رها نکرده است. حال وقت آن است که قفل زبان و غل و زنجیر دست و پا را بشکنیم و به میدان درآییم. منتظر نباشیم تا «دستی از غیب برون آید و کاری بکند». چنین دستی هرگز نبوده و نیست. این دست خلق بیدار و دلیر است که می تواند کاری کند کارستان. ما امیدواریم.