مهرداد هرسینی: فشار تحریم انتخابات، عجز و التماس ولی‌فقیه


ولی‌فقیه طلسم‌شکسته برای دومین بار طی هفته‌های اخیر به صحنه آمد و ضمن عجز و التماس از مردم، خواستار مشارکت گسترده آنان در نمایش انتخابات مجلس یازدهم شد.

به یقین ابعاد روبه رشد تحریم‌ها از سوی مردم و مقاومت ایران به‌حدی است که اکنون هر دو باند در درون رژیم را برای خروجی آن به دلشوره انداخته است. از یک‌سواتخاذ سیاست انقباض کامل با از پیش تعین شدن «۲۳۰کرسی» برای باند ولی‌فقیه و از سوی دیگر نبود هرگونه چشم‌انداز برای باند مقابل و ایجاد تعادلی نسبی در مجلس آینده، اینه تمام قد این وضعیت وخیم می‌باشند.
براین اساس شاهد هستیم که درپی فراخوان مقاومت ایران برای بایکوت تمامی نمایشات حکومتی و در فردای سرکوب خونین قیام آبان از سوی دیکتاتوری خامنه‌ای، چگونه جامعه دردمند ایران عزم جزم نموده تا براین بساط شیادی و خدعه حکومت خط پایان بکشد.
در این راستا ترجمان این وضعیت لرزان برای دیکتاتوری مذهبی را به‌خوبی می‌توان در سخنان اخیر خامنه‌ای رویت نمود. وی از جمله التماس می‌کند: «هرکس به ایران علاقه‌مند است باید در انتخابات شرکت کند».
بدین سان ولی‌فقیه با خرمرندی خاص آخوندی تلاش دارد تا «ایران» را یکبار دیگر به‌پای مطامع جاه‌طلبانه نظام سرکوبگر و قرون‌وسطایی خود قربانی نماید و این دور از نمایش انتخابات را با ساختن آرای جعلی در سایه سرکوب خونین به پیش ببرد.
«مقام معظم» در حالی به‌فکر ایران افتاده که هنوز خون جوانان این سرزمین که توسط گزمگان و قداره‌بندان سپاه، بسیج و اطلاعات مخوف ریخته شده، بر سنگ فرش خیابانها جاری است. صدور احکام طویل‌المدت زندان، دستگیریهای کور، امنیتی کردن جامعه و صدور احکام اعدام برای معترضان و قیام‌آفرینان، تنها بخش کوچکی از کارنامه سیاه و ضدملی این حاکم عنان گسیخته را تشکیل می‌دهند. مضافاُ بر آن نیز باید به بروز بحرانهای سدید مالی، ورشکستگی اقتصادی و هزینه‌های سنگین صدور جنگ و بنیادگرایی اشاره نمود تا نقضه شوم ولی‌فقیه برای به تباهی کشیدن ایران تکمیل گردد.
وی در ادامه می‌افزاید: «هرکس ایران عزیز، امنیت میهن و آبروی وطن را دوست دارد و در پی حل مشکلات است، باید در پای صندوق رأی حضور یابد تا عزم و اقتدار ملی ایرانیان بار دیگر به منصه ظهور برسد».
به یقین ابعاد ذلت و خواری برای ولی‌فقیه را به‌خوبی می‌توان در این جملات رویت نمود. بکارگیری واژه ایران، آن هم بدون هر گونه پسوند از اسلام ارتجاعی آخوندی و یا وصل کردن بند ناف «امنیت » نظام به این عجز و لابه‌ها، خود بهترین ادله بر وضعیت بحرانی برای نظام آخوندی، آن هم تنها چند هفته مانده به نمایش انتخابات است.
دکترین خامنه‌ای در این دوره بر پایه سرکوب خونین و هراس‌آفرینی برای «امنیت» استوار شده است. براین اساس حاکمیت تلاش دارد تا چنین القاء نماید که گوئیا در فردای سرنگونی این رژیم، از امنیت هم برای مردم خبری نخواهد بود. اما کیست که امروزه در ایران نداند، منشاء ناامنی، ترور، صدور بنیادگرایی و سرکوب، فقر و فلاکت همین پدرخوانده داعش و دیکتاتوری آخوندی می‌باشد.
خامنه‌ای نبض جامعه علیه کلیت نظام را به‌خوبی دریافته است. وی می‌داند که فرصت زیادی برای حاکمیت باقی نمانده است. فشار توده‌ها، ب موازات وجود جنبش سازمان‌یافته در هیبت کانونهای شورشی و مجموعه فشارهای بین‌المللی میدان را بری هر گونه مانور از سوی ولی‌فقیه بسته است. براین اساس مردم ایران نیز در قیام آبان بهترین پاسخ را به باندهای حکومتی داده‌اند. فریاد «حکومت داعشی، نمی‌خوام، نمی‌خوام» و یا «مرگ بر ستمگر، چه شاه باشه، چه رهبر» مناسبترین و کوبنده‌ترین پاسخ به خامنه‌ای و تمامی شعبده بازیهای انتخاباتی وی بوده است.