رضا محمدی:‌ انتظار انقلابی


آغاز۵۶ سال شکوه
همه چیز از هیچی شروع شد.

ظهوری مانند نور در شب تاریک ظلم و جور شاهی، در آن دوران یاس و نا امیدی و آنزمان که مبارزه به محاق رفته و هر مدعی حاضر به تسلیم، در اندیشه مصلحت و در طلب عافیت.
فراتر از شعار به شعور مبارزه در وادی عمل رسیدن با فداکاری و مسئولیت در برابر درد مردم.
زمان انتخاب و اراده، انتخاب انسان بودن و انسانیت و اراده به تغییر سرنوشت انسان معترض برای استقرار حق و عدالت با دست یازیدن به سرچشمه زلال عقیده، راست شناسایی دین در جهت تکامل و درس آزادگی.
بایستی که دنیای سکوت و سکون را شکست، با واقع گرایی طرحی نو در انداخت و چه کس بهتر و لایق تر از پیشگامان روشنایی، محمد آقا و یارانش با کوله باری از تجربه شکست مبارزات به سیاق پیشین.
با همت و رشادت و با دستان با کفایت خود، نهالی را در سرزمین مرده از بی عملی کاشتند و با ایمان به ریشه دواندن این نهال در قعر تاریخ سیاسی و مبارزاتی میهن، آن را با طهارت سیاسی برآمده از نفی شیوه مبارزاتی بی نتیجه و مرسوم در نظامهای ضد خلقی و آرمان توحیدی خود آبیاری کردند.
برای مراقبت و پرورش این نهال نونشانده، می بایستی که از همه چیز خود گذشت و اینگونه عنصر "فدا و صداقت" در عمل با ایستادن در برابر عمله استبداد و با پرش در دریای امید تعریف دیگری یافت.
بایستی که در آن دوران تیره و تار با مبارزه جدی و جدیت در مبارزه با دین خرافی و خرافات دینی و مرزبندی واقعی بین استثمار شونده و استثمار کننده، به انتظار رشد این نهال جوان می نشست.
به آغاز پنجاه و ششمین سال تاسیس سازمان مجاهدین خلق ایران نشسته ایم، طی این سالها بر این سازمان چه بسا خیانت ها، مصائب و دسیسه ها رفت و متحمل رنجهای بسیاری شد و از کوران آزمایشات خطیر و طوفان آزمون ها تاریخی با پرچمداری، درایت و هشیاری و رهبری انقلابی بی بدیل مسعود با سلامت و سربلندی گذر کرده، آزمون ها و طوفان هایی که هیچ گروه و تشکیلاتی را یارای مقاومت در برابر آنها نبود و می توانست که آنها را هزار بار شقه و نابود کند.
خون شهدای والامقام این سازمان از حنیف کبیر و یاران تا مهدی و احمد و رضا رضایی و فاطمه امینی و در امتداد این مسیر میلیشیای جوان بی نام و نشان تا اشرف و موسی و سی هزار گل سرخ قتل عام تابستان خونین ۶۷ تا شهدای اشرف و لیبرتی و بسیاری دیگر، متضمن حفظ بقا و حیات آن بوده است.
آن نگاه ژرف بینانه محمد حنیف نژاد در پاسخ به ضرورت زمانه خود در بنیان نهادن سازمانی در مسیر برپایی جامعه بی طبقه توحیدی با وجود موانع صعب العبور اما با امید به رشد و شکوفایی آن.
 نهال آن روز، با ساقه ها و شاخه های زخمی به کین تبر شاه و شیخ و مرتجعین چپ و راست، با ساز و کار تشکیلاتی منظم و سازمانیافته، امروز بسان درختی تنومند و شجره ای طیبه، آنچنان ریشه در خاک تاریخ میهنمان دوانده و گسترانده که هیچ طوفان سیاسی یارای کندن این ریشه و شکستن آن نبوده و نخواهد بود.
امروز در سپهر سیاسی ایران، سازمان مجاهدین خلق ایران، بعنوان باسابقه ترین تشکل سیاسی موجود در تاریخ معاصر ایران، حضوری همچنان درخشان و تاثیر گذار دارد و کلمه مجاهد در فرهنگ سیاسی کشورمان از چنان اعتبار و اطمینانی شایسته برخوردار است که هرگز نتوان آن را بسادگی از صفحات تاریخ مبارزه مردم میهنمان و از فرهنگ لغات حذف و محو کرد، حضوری همچنان بایسته و سزاوار، واقعیتی که هیچ ناظر بیطرف و منصفی قادر به کتمان آن نیست.
این روز خجسته را باید به حرمت کلمه مجاهد، مجاهد خلق، گرامی داشت.
این کلمه، راز و رمز پایدارماندن است و ماندگاری با پرداخت بهای حداکثری و بی چشمداشت، برای نیل به آزادی و رهایی مردم میهنمان از یوغ سلطه و تفکر ضد انسانی "شاه و شیخ" و بینه ای آشکار برای "می توان و باید" مریم رهایی.
راز بقای مجاهدین، همانا حرکت و رشد در مسیر تاریخ و انطباق خود با شرایط و نیاز روز است و نه سعی در برگشت به عقب.
معمار و راهبر این رشد و شکوفایی، کسی نیست جز مسعود رجوی، رهبرعقیدتی مجاهدین، که توانست با شهامت انقلابی و به جان خریدن درد و رنج های بی امان و طاقت فرسا، پس از ضربه متلاشی کننده و خیانت اپورتونیست های چپ نما، غیر ممکن را ممکن ساخته و به احیای سازمانی همت گذارد که در معرض خطر انهدام تام و تمام بود، جرمی نابخشودنی از سوی شاه صفتان و خمینی مسلکان و خشم و کینه بی حد و حصر عمله و اکره و مزدورانشان.
در پرتو شاهکار مسعود، انقلاب ایدئولوژیک درونی سازمان، زنان مسلمان مجاهد، با پرچمداری مریم مهر تابان، جایگاهی بس شایسته در مقام رهبری و مدیریت یافتند که برآمده از تفکر باور و ایمان قلبی به توانایی های زنان و برابری با مردان بوده، آنهم نه بشکل صوری آن و چه پرشکوه و زیبا زنان مجاهد طی این سالها نشان دادند و ثابت کردند که آری می توان و باید که بتوان.
مردان مجاهد نیز با پذیرش هژمونی زنان، خط بطلانی کشیدند بر تفکرات زن ستیزانه خمینی صفتان، آزاد و رها از افکار ارتجاعی که در این راستا بدعتی نو را در مناسبات اعتقادی، سیاسی و اجتماعی بنا نهادند.
 با مجاهدین کلمه رزم و آزمایش، شرف مبارزه و فدیه و از خود گذشتگی، معنایی دیگر یافت.
در دنیایی که ارزش ها بی ارزش، کلمات تهی ازمعنای واقعی خود، انتخاب و برگزیدن راه و رسم مجاهدت، انتخابی است اصلح و اینگونه مجاهدین در تارک و در درازنای تاریخ بشریت بمانند گوهرها و گنجینه هایی بی بدیل خوش می درخشند.
در ۵۵ سال پیش از این، در نیمه شهریور۱۳۴۴، تاسیس سازمان مجاهدین خلق ایران، برگ زرینی بود افزوده در کتاب تاریخ مبارزات مردم میهنمان در صد ساله گذشته که امروز در اوج شکوفایی و ارتقا خود قرار دارد و آن انتظار انقلابی محمد آقا و یارانش به بهترین شکل با وجود مسعود و حضور مریم وهزار زن مجاهد اشرفی در کنار کوهمردان پوینده آن، به پایانی خوش اما ناتمام، تا سرنگونی رژیم جهل و جنایت خمینی، رسیده است که این وفای عهد به پیمان مجاهدین است.
این روز خجسته و زیبا را گرامی می داریم.