سخن از وحشت رژیمی است که تمامی تخم مرغ های خود را در سبدی بنام «سرکوب عریان» قرارداده است. تازه ترین نمونه این سیاست پس از راه اندازی «طرح رضویون»، سازماندهی تورهای امنیتی تحت عنوان «طرح محله محور» با نیروی سرکوبگر بسیج، برای شناسائی بیماران و مبتلایان به کرونا! را باید جستجو نمود.
متولی اصلی این طرح نیز سپاه ضد مردمی پاسداران با تمامی دوایر اطلاعاتی وابسته به آن می باشد که تماما تحت فرمان و بیت خامنه ای عمل می کنند.
براین منطق ولی فقیه تلاش دارد تا به مانند دهه ۶۰، نمونه کپی برداری شده از طرح خانه گردی را راه اندازی نموده و بدین سان دوایر اطلاعاتی و امنیتی رژیم نیز براین باور هستند تا با راه پیدا کردن به منازل و محل زندگی مردم، آشنایی با شیوه زندگانی، میزان تنفر و نیز پتانسیل انفجاری هر خانواده را با مجموعه دیگری از اطلاعات جمع آوری و محک زده تا برای مقابله با آن دست به طرح و برنامه های بعدی بزنند.
همچنین این طرح در منطق خود نیز ردیابی اعضاء کانون های شورشی و شوراهای مردمی در کشور که اکنون سیستم اعصاب حکومت را برهم زده و به چراغ امیدی برای حرکت و قیام از سوی توده های بجان آمده تبدیل شده اند را دنبال می کند.
به موازات تمامی نکات فوق باید به واقعیتی بنام استفاده ابزاری رژیم از «ویروس کرونا» اشاره نمود. براین منطق ولی فقیه نه تنها مردم را عامدانه به میدان مملو از مین این پاندمی مرگبار فرستاده، بلکه فراتر از آن از کرونا بعنوان «سپر دفاعی» برای رژیم نهایت استفاده را بخرج داده است.
خامنه ای برای عقب انداختن قیام و فرار از خیز و خروش مردم، با این سیاست ضد انسانی تلاش دارد تا جامعه انفجاری ایران را قفل نمود و میلیون هموطن ما را با تبعات مخرب این بیماری دست به گریبان نماید.
راه اندای انواع و اقسام کارناوال ها در بسیاری از شهرها تحت عنوان «مراسم مذهبی»، دامن زدن به جو خرافه، بازگشایی مدارس و راه اندازی کنکور سراسری، عدم قرنطینه شهرهای کشور و یا عدم اختصاص بودجه برای بیماران و دردمندان که با تعبات این بیماری دست و پنجه نرم میکنند، نبود دارو و وسائل ضد غفونی کننده و همچنین گرانی سرسام آور اکنون شیرازه های بسیاری از خانواده ها را از هم گسسته و آنها را عملا فلج کرده است.
این سیاست همان بخشی از سیاست راهبردی رژیم تحت عنوان «بستن کمربند حفاظتی» برای مقابله با قیام و خیزش عمومی است.
خامنه ای بخوبی از عمق تنفر توده ها و فرودستان نسبت به حاکمیت خود مطلع است. وی میداند که تنها یک روز «غفلت»، به بروز «فاجعه ای» برای دیکتاتوری وی خواهد انجامید.
ولی فقیه در مقابل خود خشم مقدس مردمی را می بیند که مترصد هر فرصتی برای قیام و شورش می باشند. این همان نکته کلیدی در مجموعه مناسبات حاکمیت با مردم میهن امان هست.
ولی فقیه و تمامی باندهای رژیم که اکنون وی را به «اصلاحات» فرا می خوانند، به عینه می بینند که شعله های قیام با تمامی تمهیدات، سرکوب و بگیر و ببند ها، خاموشی ندارد.
نیروی پیشتاز جنبش یعنی مجاهدین خلق با سیاست های اصولی و برنامه ای مترقی در صحنه حضور دارد، اشرف قهرمان سرزندهتر از همیشه در میدان هست و بستر اجتماعی با توده های دردمند، آماده قیام می باشند. ( شرائط عینی و ذهنی).
رژیم هم در مقابل تودههای بجان آمده و مقاومت ایران، تا دندان خود را مسلح کرده و گارد دفاعی گرفته است. این یک صف آرائی برآمده از شرائط انقلابی در جامعه هست.
براین منطق باید هشدارهای روزانه خامنه ای را درک و تفسیر نمود، زیرا برای مجموعه بن بست های استراتژیک رژیم هیچ راه حلی متصور نیست. شکست سیاستهای راهبردی حکومت در تمامی زمینه ها منجمله «اصلاحات» قلابی، نبود آلترناتیو در درون حاکمیت و نیز مجموعه شکستهای اقتصادی، منطقه ای و بین المللی به یقین آینه تمام قدی برای این ارزیابی ها می باشند.
جا دارد تا در سالروز قیام آبان یاد و خاطره ۱۵۰۰ شهید و بیش از ۱۲ هزار اسیر و زندانی سیاسی و همچنین کودکان و نوجوانانی که در بهار زندگی بدستور ولی فقیه در خیابان ها تیرباران شدند را گرامی بداریم و اطمینان داریم که به یقین قیام نهایی مردم و مقاومت ایران بسیار سهمگین تر و پرخروش تر از راه خواهد رسید.