صدای پای شما را بهار میشنود
گل تکیده میان غبار میشنود
ستاره ای که ز اندوه شب گرفته دلش
نخفته مرغک در انتظار میشنود
نه گرگ مست و نشئه ز خون زلال غزال
که این ترنم خوش را شکار میشنود
چه آتشی بجان شب افتد چو مرغ سحر
حدیث شما را ز لاله زار میشنود
سرود سرخ قلب شما عاشقان بشر
شد آن ترانه که دل بیقرار میشنود
صدای پای شما را بهر کرانه هلا
جهان خسته ز دیوار و دار میشنود
صدای پای شما را بهار میشنود
گل تکیده میان غبار میشنود