درود بی پایان بر سرهنگ مجاهد بهزاد معزی ستارهای که در آسمان خلق قهرمان و ارتش گرچه در انقیاد ایران تا ابد خواهد درخشید، ارتشی که در روزی نچندان دور با ارتش آزادی پیوند خواهد خورد
این فصل تازه خوشتر از موسم بهار است
چون فصل وصل یار و پایان انتظار است
در قلب کوهساران در ذهن سبز باران
ای سرو سرخ ایران عشق تو ماندگار است
انسان ستا شمایان با نور آشنایان
پروازتان نوید از پایان شام تار است
آزادی ای بهاران ای بغض سربداران
نظمی که از تو عاریست عاری ز اعتبار است
این قصه عقاب است در اوج آسمانها
بالی که در تکاپو قلبی که بی قرار است
رویای کوچک ماست آغشته گشته با خون
خاکی که غرق گندم شهری که بی حصار است
این فصل تازه خوشتر از موسم بهار است
چون فصل وصل یار و پایان انتظار است
درود درود درود