محمد بهروزی: «زیر پای سگ چو خوک افتادن» دادگاه آنتورپ عبرت روزگار



این که وزیر محترم اطلاعات با کارهای شبانه روزی خود برخی توابین مجاهدین مانند سلطانی، خدابنده، حسینی، یغمایی، کریمداودی، مصداقی، پورحسینی را استخدام کرده و با انرژی گذاری کلان والبته تامین مالی توابین رابه رویارویی روانی با خود مجاهدین می کشاند بسیار عالیست اما کافیست؟ کافی نیست...؛ سایت رهیافتگان اسلام نبوی نهم خرداد ماه ۱۳۹۹

چرا اقدام های وزیر محترم ولایت «کافی» نبوده؟ در لابلای سطرهای مطلب خبرگزاری بسیج دانشجویی سپاه پاسداران۲۱.بهمن ۱۳۹۹در رابطه با شکست سنگین و مفتضحانه ی رژیم تروریستی ولایت آخوندی در پرونده اسدی و گماشتگان خودفروخته و خائن او در عملیات ناموفق و لو رفته‌ی انفجار در گردهمایی مجاهدین و مقاومت ایران(تابستان۱۳۹۷/پاریس) می توان پاسخ را مشاهده کرد، آنجا که ضمن آه و ناله از ناتوانی و ضعف دستگاه به اصطلاح دیپلماسی رژیم در نتیجه و رای دادگاه آنتورپ با روشن ترین بیان و کلام به قدرت و توانایی مجاهدین و مقاومت مجبور به اعتراف شده و پته ضعف و ذلت رژیم را برملا کرده است، چند نمونه:
۱- ...با این که به دستور خامنه ای بالاترین سطوح نظام برای آزادی اسدی تلاش کردند، اما با ورود گسترده مجاهدین به این پرونده، هیچ کدام از این اقدامات و اعاده ی حقوق نظام به سر انجام نرسید.
۲- ...مجاهدین با کادرهای خود آنقدر خیره سرانه در اتاق نمایندگان پارلمان های اروپایی رامی زنند و اسناد ادعایی تروریسم را در رابطه با نظام اسلامی روی میز پارلمانترها می گذارند، که هیچ جایی برای حق‌ستانی جمهوری اسلامی باقی نمی گذارند.
۳- ...به قول یکی از اعضای کمیسیون خارجه مجلس شورای اسلامی، آنها تقریبا تمامی شورای اروپا را تبدیل به پادگان اشرف کرده اند!
۴- ...(مجاهدین) برروی سران کشورها تاثیرگذاری می کنند که پروژه نظام برای باز گرداندن آقای اسدی به تهران را که با نقش آفرینی ارگان های انقلابی تا مرز موافقت مقامات بلژیک هم پیش رفت و در آستانه ی اجرایی(شدن) بود خنثی سازی کردند.
نمونه های فلاکت‌بار بسیار دیگری نیز در این گزارش بسیج دانشجویی سپاه وجود دارد که از آن در می گذرم، در جای جای این دو گزارش ضعف و زبونی رژیم پا به گور ولایت و اقتدار و سر بلندی دماوندوش مجاهدین و مقاومت ایران زمین با درخشش موج می زند، آن ها بیش از چهار دهه با فدای جان های پاک بیشمار، از رزم و کوششی مستمر لحظه ای نیاسوده و هم‌چنان بر پیمان خود برای رسیدن مردم به آزادی وفادار مانده اند، طرفه آنکه در کنار رژیم پلید آخوندی موجودات خودفروخته ای به صف شده اند که در حکم صادره در دادگاه اسدی دریافتی‌ها و ارتباط های تنگا تنگ و ننگین و خون آلود برخی از آنان با ذکر جزییات و ماموریت های جنایتکارانه شان مطرح شده است.
 از فردای انقلاب، مجاهدین هیچگاه آغازگر هیج بحث و جدلی با افراد و گروه ها نشده و تمام نیرو و انرژی خویش را ابتدامعطوف افشای عملکرد و برنامه های ضد مردمی و ضد ایرانی رژیم نموده و پس از سرفصل تاریخی ۳۰خرداد ۱۳۶۰به مقاومت مسلحانه در برابر رژیم قیام کرده اند.
آیا سرنوشت گماشتگان و مزدوران ولایت در پرونده اسدی می تواند عبرتی گردد برای آنان که در اطلاعیه کمیسیون امنیت و ضد تروریسم شورای ملی مقاومت به تاریخ ۲۲بهمن ۱۳۹۹«پادوهای وحشت زده‌ی گشتاپوی آخوندی در خارجه» عنوان شده اند؟ در پاسخ برای پایان مطلب از شاعر شورشگر؛ ناصرخسرو مدد می گیرم:
 «به شدت‌ها رسند آن‌ها که بشکستند پیمان‌ها!»