جواد نامدار: دشمن واقعی و معمای مزدوری! شرحی بر یک گزارش مستند


"جاسوس و مزدور پروری" یکی از پدیده های شومی است که رژیم آخوندها آنرا بنیاد گذاشت و در گسترش آن کوشید.

وقتی پای مقابله با سازمانهای سیاسی و شخصیتهای مخالف و موثر به میان میاید، ارگانها و نهادهای اطلاعاتی و امنیتی رژیم حداکثر توان خود را برای نفوذ و جاسوسی علیه آنها بکار میگیرند. هر چه نیروی مخالف(دشمن) مورد نظر قوی‌تر باشد تلاش برای مقابله با آن شدیدتر و گسرده‌تر. آنچه در زیر میخوانید خلاصه گزارشی است که عمق و ابعاد فعالیتهای رژیم ایران برای مقابله با مبارزات آزادیخواهانه مجاهدین و شورای ملی مقاومت ایران در سطح بین المللی انجام میدهد.

نامه یک همکار سابق وزارت اطلاعات که ضمن اطلاعیه کمیسیون امنیت و ضد تروریسم شورایملی مقاومت منتشر شد، حاوی نکات قابل توجهی است که از یکسو موقعیت مجاهدین و خطری که رژیم از جانب آنها احساس میکند را نشان میدهد؛ و از طرف دیگر نقش سفارتخانه های رژیم ایران در کشورهای غربی که بعنوان مراکز جاسوسی و تروریسم هدایت و تامین شبکه گسترده ای از مزدوران را در اروپا بعهده دارند.

قبل از آن لازم به تذکر است که اوجگیری قیام های مردمی در داخل کشور و رادیکال شدن مبارزات آزادیخواهانه مردم ایران بازگو کننده این واقعیت است که جنبش مقاومت اوج گرفته است و استراتژی تسلیم طلبی و خودش خشک میشه میفته به گل نشسته است. اکنون حتی مماشاتگران هم فهمیده اند که با این رژیم باید با زبان خودش سخن گفت. قیام اخیر مردم سراوان در بلوچستان که به رویاروئی مستقیم مردم دلیر این منطقه و سپاه خونریزو ضد مردمی انجامید گواه حقانیت راهی است که رهروان آن سالها پیش با بذل جان و همه هست و نیست خود قدم در ان راه گذاشتند. آنها که در مقابل جلادان "نه" گفتند و همچون پرچمهای شرف و افتخار برچوبه‌های دار به اهتزاز در آمدند و در خاوران آرمیدند تا گواهی باشند بر مقاومت نسلی که در مقابل استبداد زیر پرده دین ایستاد و تسلیم نشد.
بله هم توطئه تروریستی انفجار بمب در گردهمائی مجاهدین در پاریس، هم پروژه جاسوس پروری و شیطان سازی همه عکس‌العملهای زبونانه رژیمی است که سقوط خود و اعتلای جنبش آزادیبخش مردم ایران را با تمام وجود حس میکند و برای فرار از سرنوشت محتوم و دردناک خود به هر وسیله ای متوسل میشود.
گزارش مستند فردی که خود عملا در اقدامات رژیم ایران و سازمان اطلاعات و سفارتخانه‌هایش برعلیه مجاهدین شرکت داشته فقط یک گزارش برای خواندن و اطلاع عمومی نیست. این سندی است که نشان میدهد:
- دروغ پراکنی ها و اتهامات و شیطان سازیهای سیستماتیکی که توسط عده‌ای با ظاهر انتقادی علیه مجاهدین صورت میگیرد همه آبشخوری یکسان دارند.
- از مخارج و شیوه های کار مندرج در این گزارش مشخص میشود که به اصطلاح منتقدینی که بخون مجاهدین تشنه هستند، حلیم ولایت را مجانی به هم نمیزنند و همه بنحوی مستقیم و غیر مستقیم مواجب بگیر این رژیم پلیدند.
- این گزارش توضیح میدهد که چگونه طعمه‌ها بدام میافتند، چگونه با آنها تماس گرفته میشود، از آنها چه خواسته میشود و چگونه بکار جاسوسی و تبلیغ علیه مجاهدین گمارده میشوند. عکسبرداری از افراد و ساختمانها و نوشتن مقاله در سایتهای وزارت اطلاعات و مصاحبه با تلویزیونهای خارج کشور از جمله "مردم تی وی" و "بی بی سی فارسی". همچنین فرستادن سی دی های حاوی اطلاعات و تبلیغات مسموم برای پارلمانترها و مطبوعات و رسانه های خارج کشور، از جمله ماموریتهای این افراد است.
- نویسنده گزارش خود شاهد بوده است که چگونه افراد شبکه جاسوسی توسط مزدوران باسابقه یا توسط ماموران اطلاعاتی مستقر در سفارت یا گاها مستقیما از ایران توجیه میشوند. نویسنده گزارش میگوید:" سئوالات و پاسخهای مصاحبه ها برای مصاحبه به بریده مزدور مورد نظر میدادند تا برای روز مصاحبه حفظ کند یا از رو بخواند.....در این مصاحبه ها همه چیز حتی کلمات نیز توسط ماموران وزارت اطلاعات مشخص میشد...."
نمونه جالب دیگری که میتواند قابل توجه "دست اندکاران بیطرف بی بی سی فارسی" باشد، نحوه تنظیم مصاحبه ایست که این تلویزیون در سالگرد جنگ ضد میهنی ایران و عراق با یک اسیر جنگی بنام غلامعلی میرزائی پخش کرد. او مینویسد:
"من که با وی در یک خانه زندگی میکردم شاهد بودم که روز ۴سپتامبر قبل از انجام مصاحبه، مسعود خدابنده اورا پیرامون موضوعاتی که باید بگوید، توجیه کرد و تاکید کرد که روی موضوعاتی حرف بزند از قبیل اینکه در اردوگاه اسرا در عراق مرا گول زدند و بدون اطلاع صلیب سرخ به اشرف بردند و ۳۰ سال اجازه ندادند خانواده ام را ببینم. او در این مصاحبه لازمه موافقت وزارت برای رفتنش به ایران بود، هرچه میتوانست دروغگوئی و یاوه بافی کرد تا رفتنش به ایران تسریع بشود." را

- این گزارش همچنین اسامی تعداد زیادی از افرادی که به عضویت شبکه جاسوسی رژیم در خارج کشور از جمله در آلمان، فرانسه، انگستان، آلبانی در آمده اند را بعضا با نقش و مدارج آنها درج کرده است. در همین رابطه از یک ژورنالیست آلمانی بنام "لویزا همومریش" که در آلبانی با مزدوران رژیم ملاقات کرده و مقاله‌ای سراسر دروغ علیه مجاهدین در نشریه اشپیگل منتشر کرد نیز یاد میکند. از آن جالب تر یک روزنامه نگار آلبانیائی بنام اوزلی یازچی یاد میکند که در خدمت سفارت رژیم در آلبانی است و همسرش که نقش وکیل مزدوران و جاسوسان سفارت را بعهده دارد.
مطالعه این گزارش برای پی بردن به نبرد سهمگینی که بین جنبش مقاومت و مزدورانش جریان دارد، برای آنها که بدنبال حقیقت هستند نه فقط مفید که لازم است. همچنین برای پی بردن به نقش خائنانه مزدورانی که در لباسهای مختلف کاری جز ضدیت و سنگ اندازی بر سر راه مقاومت و مجاهدین ندارند.