سران رژیم به هزار زبان به این حتمیت اعتراف کرده و همه جناحهایش نسبت به آن هشدار داده و برای چارهجویی آن به یکدیگر فراخوان می دهند. این مهمترین چالشی است که شخص خامنه ای و همه سرانش با آن دست به گریبان بوده و ارگانهای نظام شبانه روز در حال چاره جویی و طراحی و برنامه ریزی برای آن هستند.
البته نظام آخوندی طی دههها نشان داده که برای بحرانهای اجتماعی، فقر، فساد، گرسنگی که علتالعلل قیامها هستند. هیچ چاره و راه حل علمی و منطقی ندارد. هر طرح اقتصادی و هر پروژه عمرانی و تولیدی را هم که به راه انداخته فقط و فقط برای چپاول مردم و پر کردن جیب آخوندها و سیر کردن و تجهیز نیروهای سرکوبگر بوده و هست. بیش از ۸۰درصد مردم زیر خط فقر هستند و بیش از ۸۰درصد اقتصاد کشور در خدمت سپاه پاسداران است.
اگر آخوندها راه حلی برای رشد اقتصادی جامعه داشتند که خمینی از روز اول جنگ خارجی را زمینه سازی نمی کرد و بر ادامه آن پای نمی فشرد.
امروز پس از ۴دهه، برای همگان روشن شده که رژیم هیچ راه حل اساسی و بنیادین به جز سرکوب وحشیانه، برای بحرانهای اجتماعی که ریشه و علت قیامها هستند، ندارد، نه می تواند و نه می خواهد که این بحرانها را حل کند. بنابراین به هیچ وجه از قیام توده ای و سرنگونی گریزی ندارد.
با این حال خامنه ای بیکار نمی نشیند. او تماشاچی نیست، تمام امکانات و سرمایه های ملی را برای ادامه حاکمیت ننگینش و نگهداری خود در قدرت، حتی برای یک روز بیشتر، به خدمت می گیرد و از توطئه و کشتار تا تبلیغات و دروغپراکنی، تا روز آخر دست بر نخواهد داشت.
راه حل خامنه ای برای برون رفت از بحران سرنگونی
در فقدان هرگونه راه حل علمی و منطقی برای برون رفت از بحران، خامنه ای فقط وفقط یک راه حل و یک برون رفت می شناسد و آن از بین بردن و نابودی نیروی اصلی مقاومت سازمان یافته، یعنی سازمان مجاهدین و ضربه زدن به راس مقاومت است. خامنه ای می خواهد تشکیلاتی را که قادر است موقعیت جوشان انقلابی جامعه را به قیام و سرنگونی هدایت کند، از بین ببرد. او حاضر است برای از بین بردن این تشکیلات هر بهایی را بپردازد.
کما این که در طرح تروریستی انفجار ویلپنت، ریسک عظیم درگیر کردن دستگاه دیپلوماسی خودش را در کشورهای اروپایی در این کار تروریستی پذیرفت و یک بیآبرویی بزرگ بین المللی را برای خود به جان خرید.چرا؟
برای اینکه این، مساله بود و نبود برای رژیم اوست.
در دادگاه آنتورپ روشن شد که رژیم برای سازماندهی این توطئه تروریستی از سالیان قبل طراحی و برنامه ریزی کرده و سلولهای خفته را تغذیه و تربیت کرده است.
گربه ای که در کورنر گیر افتاده
آخوند علوی وزیر اطلاعات رژیم، عملکرد رژیم در لبه پرتگاه سرنگونی را به خوبی بیان کرد و واکنشهای رژیم را به واکنشهای گربه ای تشبیه کرد که در کورنر گیر افتاده است. بله تمام تلاشهای رژیم برای نجات و بقاء است.
شبکه شیطان سازی همزاد شبکه تروریستی
در کنار توطئه تروریستی انفجار ویلپنت، نگاه کنید به نامه افشاگرانه هادی ثانی خانی، کسی که چند سال در دستگاه جاسوسی و اطلاعاتی رژیم در آلبانی خدمت کرده است.
در کنار حملات تروریستی و به موازات آن، رژیم نیازمند یک جنگ روانی برای زمینه سازی و مشروعیت بخشیدن به تروریسم و اقدام برای حذف فیزیکی است.
افشاگری اخیر هادی ثانی خانی، که دستگاه جنگ روانی رژیم در آلبانی وشبکه مزدوران دراکثر کشورهای اروپایی ورابطه انها را باسفارت های رژیم وانجمن نجاست درایران را بر ملا کرد، بیانگر این واقعیت است که رژیم تا چه حد برای شیطان سازی از مجاهدین، روزانه وبی وقفه هزینه کرده و قیمت می پردازد.
بسیح شیطان سازی بعد از پیروزی مجاهدین در دادگاه اسدی
به دنبال حکم تاریخی دادگاه آنتورپ بلژیک و ضربات کمرشکنن سیاسی و حقوقی بینالمللی ناشی از آن، رژیم آخوندی با به کار گرفتن مزدورانش مذبوحانه تلاش کرد آب رفته را به جوی بازگرداند.
یکی از کسانی که در این ارکستر گوی سبقت را از بسیجی ها ربوده، آخوند بی عمامه ای به نام محمدرضا روحانی است که اخیرا در تلویزیون ضد میهن وزارت اطلاعات، شروع به تبلیغ برای بازگشت به ایران می کند. و در روضه خوانی هایش علیه مجاهدین گندگاو چاله دهانی می کند، اخیرا هم در یکی از این روضه خوانی ها در رابطه با تروریستهایی که برای منفجر کردن گردهمایی ویلپنت آمده بودند می گوید: «این باندی که آمده بود شما را بکشد ۷۵ درصدش را خودتان تشکیل دادید، از شما بودند!!». وکیلی که به قول زنده یاد عماد رام حرف مفت میزند و ما به ازای آن مواجب دریافت میکند، لازم نیست که بفهمد. معنی این حرف انداختن گناه جنایتکار به گردن قربانی است. یک محصل دبیرستانی هم می فهمد که نفوذ در یک جمع به منظور اجرای جنایت و قتل عام، جرم است به خصوص که برای انجام آن، صدها هزار یورو ازپول توسط جنایتکاران یامفت مردم ایران دریافت کرده باشد. برای درک این حقیقت فقط کافی است انسان سالمی باشد و برای پیشبرد سیاست جنگ روانی از وزارت اطلاعات پول نگرفته باشد و از حداقل شعور انسانی برخوردار باشد.
محمدرضا روحانی در ادامه روضه خوانی اش در میهن تی وی با استفاده از فرهنگ لمپنی ـ آخوندی که طی سالهای اخیر، بسرعت در آن مهارت پیدا کرده و به درجه اجتهاد رسیده است، به یکی از روشنفکران چپ که مقاله ای در باره «اهمیت راهبردی قطعنامه آمریکا و حکم تاریخی محکومیت اسدالله اسدی» نوشته، حمله کرده و می گوید: «دیدم که یکی از این کمونیست های سابقه داری که خیلی دوست داره که مورد توجه، رقاصی کنه، برای مسعود رجوی دیدم که یک مقاله نوشته که اون فن شریف تملقش رو بکار برده و نوشته اهمیت راهبردی قطعنامه نمایندگان آمریکا و حکم تاریخی محکومیت اسدالله اسدی. ببین اگر حکم تاریخی بود چرا آمریکا و اروپا توی این قضیه همین قضیه برجام، اشاره ای نکردند که دست از این کارها بکشه رژیم ایران. اشاره هم نکرده. چیه بیخود می ریزید تو جیب خودتان، چی را می ریزید؟ چرا دروغ می ریزید تو جیب خودتان؟».
روحانی با این حرفها عصبانیت چه کسانی را بازتاب می دهد؟ مگر نه این است که تنها طرفی که از قطعنامه اخیر کنگره آمریکا علیه رژیم سوخته، رژیم ودم ودستگاه وزارت اطلاعاتش است و الا که، هر ایرانی با شرافتی از شکست سیاست مماشات بغایت استقبال می کند. تنها این آخوندها بودند که دل خوش کرده بودند که با آمدن بایدن، راه برای سیاست مماشات باز شود و دوران طلایی اوباما برگردد که البته با این قطعنامه، بطلان این رویاها برملا شد.
خطاب به روحانی باید گفت با این گندگاو چاله دهانیها، البته دردهای بی درمان رژیم درمان نمی شود، کما اینکه از اعتبار مقاومت هم چیزی کاسته نمی گردد. بلکه عرض خود می بری و زحمت ما می داری.
خامنه ای هم باید بداند که سیاست شیطان سازی و سیاست تروریسم هر دو شکست خورده است.
آرزوی نابودی مجاهدین خوابهای پنبه دانه است که خوکچه های ولایت آن را به گور خواهند برد و از قیام خلق و سقوط رژیمش گریزی ندارند.