سخن از بحرانی است که اکنون به دلیل وجود سوء مدیریت و فساد به مجموعه زیربناهای اقتصادی کشور و بویژه بخشهایی مانند پارچه بافی، فرش بافی و صنایع دستی لطمات جبران ناپذیری وارد کرده است.
یک گزارش حکومتی در رابطه با بحران در صنعت فرش می نویسد: «بیش از یک میلیون فعال در این حوزه بیکار شدهاند» که معنای برهم خوردن تعادل برای قریب «۱۰ میلیون نفر» در این بخش سابقا طلایی را دارد.
همچنین این بحران تنها به بیکاری گسترده راه نبرده، بلکه فراتز از ان به ورشکستگی کارخانه ها در این بخش نیز سیده است.
برای نمونه این گزارش در ادامه می افزاید: «در استان آذربایجان شرقی نزدیک به ۲۰۰ هزار بافنده فعال بودند که اکنون به دلیل مشکلات مالی دولت درعدم تامین هزینهها به ۴۵ هزار نفر کاهش یافته است». (سایت حکومتی آفتاب نیوز ۵ فروردین ۱۴۰۰)
گرچه رژیم آخوندی تلاش دارد تا مسئولیت بی تدبیری و سوء مدیریت برای بحرانهای موجود را بر گردن تحریم ها و یا کرونا انداخته و بدین سان به مانند همیشه از قبول مسئولیت شانه خالی نماید، اما با نگاهی به داده های حکومتی بخوبی می توان دریافت که بحران تولید و صادرات فرش در ایران سابقه ای به قدمت حداقل ۳۰ ساله را دارد.
همچنین یکی دیگر از دلائل سقوط بازار فرش، وجود قوائین غارتگرایانه علیه تجار و فروشندگان میباشد. برای نمونه صادرکنندکان اکنون مجبور هستند تا بهای مجموعه صاردات خود را، صرفنظر از اینکه به فروش رفته یا همچنان در انبارها در حال خاک خوردن می باشند، طی سه ماه به صندوق حکومتی بازگشت دهند، امری که در منطق خود و با توجه به رقابت های موجود در زمینه فرش، به صادرات ترمز زده و بدین سان بازار را برای رقبای خارجی باز نموده است.
این گزارش با اعتراف به این واقعیت می افزاید: «اکنون، اما کشورهایی، چون مصر، هندوستان، مراکش، هلند، ترکیه، کانادا، چین و بلژیک صاحب صنعت فرش داخلی هستند و فرشهایی ارزانتر از فرش ایرانی را عرضه میکنند؛ در نتیجه، به رقبای جدی ایران در بازارهای جهانی تبدیل شدهاند».
این بحران اکنون در منطق خود بدانجا راه برده که برای مثال در سطح بینالمللی فرش ایران اکنون در رده هفتم جهانی قرار گرفته است. همچنین این وضعیت در حالی است که برای نمونه و بنابرداده های حکومتی، در حالیکه ارزش صادرات فرش ایران به آمریکا که در سال ۲۰۱۷ بالغ بر «۳۰۰ میلیون دلار» تخمین زده می شد، اکنون به سقف «۷۰ میلیون دلار» سقوط کرده است.
به موازات این وضعیت نیز باید به عدم توان مردم به خرید فرشهای دستباف ایرانی اشاره نمود تا بدین سان پازل بحران قدری روشن تر گردد. وجود بحران بیکاری، فقر، تورم و گرانی سرسامآور گسترده در منطق خود راه بدانجا برده است که بسیاری از مردم اکنون خرید فرش های ایرانی را عملا از سبد نیازمندی های زندگانی خود حذف کرده اند.