در سرش بسی نقشه دارد و نمی گوید
می کشد برای تو نقشه های پنهانی
کوسه با تو دشمن نیست بیخودی مزن سیخش
بچه کوسه را کردی بی سبب تو زندانی
هان نرفته از یادت کوسه کرد پر بادت
یکشبه تو را رهبر کرده او به آسانی
شیخ حسن اگر آمد کوسه رهنمایش بود
می زند به زیرش "جک" "استرای" لاندانی
پس تو هم بزن یک جک با سعید کهریزک
تا بفهمد آن کوسه معنی چراغانی
تو خودت چو روباهی هم فقیه و هم شاهی
می زنی به بیراهه هرکجا که می مانی
توی دست خود داری رهبران جن ها را
با حمایت جن ها حکم خویش می رانی
حقه بازی محمود ظاهرا که روشن بود
می کند تو را حیران حقه های روحانی
وعده میدهد بسیار آب و برق و نان و کار
شیخ حسن شده بلبل می کند غزل خوانی
گرچه بوده او روزی در امور امنیت
ناگهان شده اهل گفتمان انسانی
می شود به زودی فاش حقه ها و نیرنگاش
وعده های او باشد شعر بند تنبانی
رو بدی به این یارو می کند تو را جارو
بهتر از تو میداند شیوه مسلمانی
از همین دم حجله سیدعلی مهارش کن
در کنار او بنشان قاسم سلیمانی
نقدیو وزیرش کن مجتبا رو شیرش کن
تا که کم شود روی کوسه ی فسنجانی
شیخ حسن کلک بازه سیدعلی درازش کن
تا بگه غلط کردم مُردم از پشیمانی
14 مرداد 1392